اواخر تابستان زنی جوان هراسان با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانهاش توسط مردی مسلح خبر داد. به دنبال این تماس مأموران راهی محل سرقت شده و با زوجی میانسال و عروسشان در حالی که بشدت آسیب دیده بودند، مواجه شدند.
خانواده یک عروس در هند در جریان برگزاری مراسم جشن عروسی برای نشان دادن زیبایی وی و اینکه از مواد آرایشی استفاده نکرده دست به کاری عجیب زدند.
مرد شیاد مدعی شد در یکی از سازمان های دولتی کار می کند. او سند یک خانه ویلایی را به نام من کرد و چند روز بعد هم من را به عقد خود درآورد اما وقتی سند خانه را به اداره ثبت بردم فهمیدم سند خانه جعلی است و شوهرم من را فریب داده است.
عسل 35 سال داشت و از سالها پیش که پدر و مادرش فوت کرده بودند با برادرانش زندگی میکرد. آنها هم تلاش میکردند جای خالی پدر و مادر را برای خواهرشان پر کنند. او یک اتاق در اختیار داشت که اسمش را گذاشته بود «اتاق تنهایی».
این زن جوان به افسر پرونده گفت: وقتی همسرم فهمید معتادم هستم ، مرا از خانه بیرون انداخت و من در خیابان گشت می زدم.با پسری که معتاد بود و شیشه مصرف می کرد، آشنا شدم.او به دوستانش زنگ زد و مرا با خود به خانه ای بردند و به من موادمخدر دادند و به زور با من ارتباط برقرار کردند.
یک ماه بود که نسترن به عقد نادر در آمده بود، باور نمی کرد که گلیم بخت او را اینگونه بافته باشند.
نوعروس 17 ساله که تن به ازدواج اجباری داده بود، در اقدامی سوزناک به زندگی خود پایان داد.
عروس و داماد جوانی که قصد داشتند شب را در یک باغ ویلای اجاره ای به صبح برسانند، به دلیل نامعلومی در حالی جان باختند که گازگرفتگی یکی از فرضیه های احتمالی مرگ آنان است.
جر و بحثهای تکراری پدر و مادرم، جو خانه را متشنج کرده بود. آن ها هر روز به خاطر حرف های تکراری و گلایه های همیشگی از اطرافیان، سر همدیگر داد می کشیدند و هیچ کدام رعایت حال من و برادر کوچولویم را نمی کردند.