نرخ های سرسام آور، فروش نام کاربری به قیمت ۳۰۰ میلیون تومان

از آنجایی‌که تلگرام هم مانند اینستاگرام امکان استفاده از یوزرنیم یا همان نام کاربری تکراری را به ثبت‌نام‌کننده‌ها نمی‌دهد، بعضی از ما ممکن است با این پیام رو‌به‌رو شویم: «دوست عزیز یوزرنیم تلگرام شما دقیقا همان یوزرنیم اینستاگرام من است آیا حاضر هستید آن را به من بفروشید؟»

اقدام وحشتناکی که پدر این بچه با جنازه او کرد/ عکس

پدر فقیر وقتی دخترش را از دست داد مصیبش دو برابر شد ! فقر نه تنها جان دخترش را از او گرفت بلکه او را وادار به کاری کرد که تا مدتها خاطره ی تلخش آزارش میدهد .

این ۴ گوشی را با پول رجیستر آیفون بخرید

اپل‌باز‌ها برای رهایی از ماجرای ممنوعیت واردات آیفون دست به هر کاری می‌زنند؛ ایندفعه پیشنهاد خرید یک گوشی جدید به‌جای هزینه رجیستر مطرح شده است

دختر وحشتناکی که کاملا شبیه شتر است/ عکس

در طول تاریخ همیشه انسانهایی بودند که براثر ژنتیک یا هر مشکل دیگری نقص هایی داشتند اما در گذشته برای امرار معاششان در سیرکها به کار گرفته می شدند.

از سرگرمی ترسناک "ناصرالدین شاه" در حرمسرا خبر دارید!

«برق‌بازی» سرگرمی عجیبی بود که ناصرالدین قاجار اختراع کرد؛ با خاموش‌ کردن برق کاخ قاجاری و اعلام آزادی رفتاری کامل. چنین بازی عجیبی حتماً نتایج جالبی هم داشته و البته «تاج‌السلطنه» روایت کرده که این بازی، هدف و منظوری هم داشته است.

در این دهکده ترسناک یک اقدام باورنکردنی با مردگان انجام می دهند/ عکس

برای بسیاری از آدم‌ها سخت‌ترین بخش مرگ عزیزانشان این است که دیگر او را نمی‌بینند. فرد متوفی به خاک سپرده می‌شود و تنها از طریق عکس‌ها، فیلم‌ها و خاطرات می‌توان او را دید.

درخواست بی شرمانه این عروس و داماد همه را شوکه کرد!

دعوت شدن به عروسی و دادن هدیه، پیچیدگی‌های زیادی دارد اما این اصل تقریبا در همه جا رعایت می‌شود که از کسانی که به عروسی دعوت نشده‌‌اند انتظار هدیه هم نمی‌رود.

این پیرزن ترسناک ثروتمند برای ازدواج با این مرد از همه ثروتش گذشت/ عکس

دوشس ۸۵ ساله آلبا، ثروت او ۵ میلیارد برآورد می شود، حاضر شده به خاطر ازدواج با عشقش از تمام ثروت و دارایی خود چشم پوشی کند.

اصلا فکرش را نیم کردم که آن شب شوهرم سرزده به خانه بیاید و ..!

زن ۳۷ ساله در حالی که بیان می کرد اگر می‌دانستم این رفتار دلسوزانه من این گونه آبرویم را به باد می دهد داخل آسانسور می‌ایستادم و هیچ وقت وارد خانه خودم نمی شدم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: دختری ۱۸ ساله بودم که عاشق پسر خاله ام شدم مهرش به دلم نشسته بود و به چیزی جز ازدواج با او نمی‌اندیشیدم «محمد» هم مرا عاشقانه دوست داشت و آشکارا به خانواده‌اش می گفت: فقط «عفت» را دوست دارم.

هرگز باورم نمیشد شوهر جدیدم همان د دوست پسر دخترم بوده و آنها...!

خیلی زود ازدواج کردم و یک سال بعد خدا نینا دخترم را به من هدیه داد ،وقتی نینا بزرگ تر شد اختلاف سنی کم ما با توجه به ظاهرمون خیلی جلب توجه می کرد .زندگی خوش و خرمی داشتیم تا اینکه همسرم در اثر حادثه ای که در محل کار رخ داد فوت شد و زندگی روی سیاه ش را به ما نشان داد .