زن ۴۲ساله با بیان این که تا کی باید به پای مردی سالخورده بنشینم که همچنان از من بیگاری می کشد، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی گفت: پدرم مردی سخت گیر و متعصب بود به گونه ای که هیچ رابطه خوبی با اعضای خانواده نداشت.
زمان طلاق متوجه شدم من از محمود باردار شدم نه شوهرم…راننده که از جلو هر از گاهی نگاهی به من می انداخت علت ناراحتی ام را پرسید.؛
وقتی شناسنامه «لطیف» را در یک فرصت مناسب به چنگ آوردم و آن را ورق زدم چیزی نمانده بود که قلبم از حرکت بایستد یعنی من به همین راحتی فریب خورده بودم؟
سمیرا نمیدانست چه سرنوشت وحشتناکی توسط پارسا برایش رقم خواهد خورد/به خاطر فیلم های سیاهی که از او گرفته شده بود…
پدرم خانه ما را پاتوق دوستان معتاد خودش کرده بود به طوری که هر روز با مردان اجنبی روبه رو می شدم و....
پس از سالها زندگی مشترک، زن دوم مرد ساده لوح همه چیز را خراب کرد. البته زن اول بیکار ننشسته و چنان انتقامی از آن گرفت که تا آخر عمرشان فراموش نکنند.
سال ها خودم هر روز مخاطب ستون در امتداد تاریکی روزنامه خراسان بودم و سرگذشت افراد زیادی مانند خودم را مطالعه می کردم اما همیشه در این ماجراها دیگران را مقصر می دانستم
زن جوان برای اینکه به شوهرش خیلی علاقه داشت وارد بازی خطرناکی شد.
پدرم هر روز خانه مارا پاتوق معتادان کرده بود و من از نگاه کثیف آنها می ترسیدم.
زنی 32 ساله داستان زندگی اش را که می تواند برای خیلی ها عبرت آموز باشد را تعریف کرد.