عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اجتماعی:

وضعیت ایران از حیث تامین منابع دولت از طریق مالیات به معنای واقعی آن چگونه است؟

برای تامین هزینه برنامه‌ها و تعهدات این دولت بزرگ، نمی‌توان مالیات موثر و واقعی را از این سطح تولید اقتصادی تامین کرد. با تولید سرانه چند هزار دلار در سال نمی‌توان مثل کشوری که تولید سرانه چند ده‌هزار دلار در سال دارد، عمل کرد.

وضعیت ایران از حیث تامین منابع دولت از طریق مالیات به معنای واقعی آن چگونه است؟
پیشنهاد ویژه

به گزارش منیبان، ​عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اجتماعی طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: در یادداشت اول توضیح داده شد که میان مالیات و پول زور تفاوت زیادی است. اگر یک منبع درآمدی مستقل از مردم، مثل نفت پیدا شود کل روابط و ساختارها را دگرگون می‌کند. اینک ادامه مطلب.

حالا فرض کنید به هر علتی مثلا جنگ یا تمام شدن نفت یا کاهش قیمت آن یا نخریدن آن از طرف سایر جزایر درآمدهای نفتی جزیره حذف شود، دولت این جزیره چه باید کند؟ در کوتاه‌مدت به شیوه‌های رایج خود اقدام می‌کند. گرفتن پول زور از مردم، خلق پول بدون پشتوانه، عدم شفافیت بیشتر و... در کنار کاهش عرضه خدمات عمومی مذکور در فوق و... این وضعیت از یک سو موجب اختلال در تولید و فقر می‌شود. ناامنی ناشی از بیکاری و فقر گسترش پیدا می‌کند. نگاه مردم جزیره به مدیریت عمومی منفی‌تر می‌شود. از سوی دیگر هر چه درآمدها کمتر شود، فشار برای گرفتن پول مستقیم از مردم (مالیات) یا غیرمستقیم (دریافت‌های غیرمستقیم و بدترین آن خلق پول و تورم) بیشتر می‌شود و روابط دو طرف را متشنج‌تر می‌کند. به ویژه اینکه مالیات مذکور کارکرد تولیدی و بهبود رفاه عمومی و خلق ثروت ندارد. شکاف میان مردم جزیره و مدیریت آن بیشتر و بی‌اعتمادی افزون‌تر می‌شود. به علاوه مشارکت و تعلق خاطر مردم به عرصه عمومی نیز کمتر و کمتر می‌شود. این فرآیند ابتدا از طرف مدیریت جزیره آغاز می‌شود و در ادامه مردم نیز به آن پاسخ مناسب می‌دهند.

مدیریت عمومی قادر نیست براساس اصول واقعی مالیات، یعنی کارگزاری، شفافیت، پاسخگویی، مشارکت‌جویی و تصمیمات علمی و عقلایی و بی‌طرفانه و عادلانه و بر اساس انصاف رفتار کند، چون ذهنیت و دانش و ساختار لازم را برای این رفتار ندارد. اجازه دهید در این مورد به منطق امام علی(ع) در مالیات گرفتن از مردم و در نامه مشهور ایشان به مالک اشتر که به عنوان حاکم مصر تعیین شد، اشاره شود. امام علی(ع) در بخشی از این نامه طولانی می‌نویسد که «در گرفتن مالیات (خراج) نیکو نظر کن، به گونه‌ای که به صلاح مالیات‌دهندگان باشد، زیرا صلاح کار مالیات و مالیات‌دهندگان، صلاح کار دیگران است و دیگران حال‌شان نیکو نشود، مگر به نیکو شدن حال مالیات‌دهندگان  زیرا همه مردم روزی‌خوار خراج و خراجگزاران هستند. ولی باید بیش از تحصیل خراج در اندیشه زمین باشی، زیرا خراج حاصل نشود، مگر به آبادانی زمین و هر که خراج طلبد و زمین را آباد نسازد، شهرها و مردم را هلاک کرده است و کارش استقامت نیابد، مگر اندک زمانی. هرگاه از سنگینی خراج یا آفت محصول یا بریدن آب یا نیامدن باران یا دگرگون شدن زمین، چون در آب فرو رفتن آن یا بی‌آبی، شکایت نزد تو آوردند، از هزینه و رنج‌شان بکاه، آنقدر که امید می داری که کارشان را سامان دهد. کاستن از خراج بر تو گران نیاید، زیرا اندوخته‌ای شود برای آبادانی بلاد تو و زیور حکومت تو باشد که ستایش آنها را به خود جلب کرده‌ای و سبب شادمانی دل تو گردد که عدالت را در میان‌شان گسترده‌ای و به افزودن ارزاق‌شان و به آنچه در نزد ایشان اندوخته‌ای از آسایش خاطرشان و اعتمادشان به دادگری خود و مدارا در حق ایشان، برای خود تکیه‌گاهی استوار ساخته‌ای. چه بسا کارها پیش ‌آید که اگر رفع مشکل را بر عهده آنها گذاری، به خوشدلی به انجامش رسانند. اگر بلاد آباد گردد، هر چه بر عهده مردمش نهی، انجام دهند که ویرانی زمین را تنگدستی مردم آن سبب شود و مردم زمانی تنگدست گردند که همت والیان، همه گردآوردن مال بود و به ماندن خود بر سر کار اطمینان نداشته باشند و از آنچه مایه عبرت است، سود برنگیرند.»

این سخنان ۱۴۰۰ سال پیش گفته و نوشته شده است، قابل تعمیم به اصول کلی اخذ مالیات در یک جامعه پیشرفته است. اکنون وضعیت ایران از حیث تامین منابع دولت از طریق مالیات به معنای واقعی آن چگونه است؟ اول از همه بالاتر بودن سطح مخارج و هزینه‌ها و بلندپروازی‌های حکومت که از سطح تولید آن خیلی بالاتر است. برای تامین هزینه برنامه‌ها و تعهدات این دولت بزرگ، نمی‌توان مالیات موثر و واقعی را از این سطح تولید اقتصادی تامین کرد. با تولید سرانه چند هزار دلار در سال نمی‌توان مثل کشوری که تولید سرانه چند ده‌هزار دلار در سال دارد، عمل کرد. مثل کسی که حقوق کارمندی عادی دارد ولی می‌خواهد مثل سرمایه‌داران زندگی کند. مشکل دیگر، فقدان اعتماد کافی میان مالیات‌گیرنده و مالیات‌دهنده است. اعتماد مردم به حکومت و نحوه درست هزینه کردن مالیات، شرط لازم برای پرداخت مالیات است. مشکل بعدی، ضرورت کارگزار بودن حکومت نسبت به مردم است. در واقع دولت اصالتا حق گرفتن مالیات ندارد، بلکه مردم هستند که هزینه دولت را برای انجام وظایف معین تامین اعتبار می‌کنند. مثل پولی که ما به تعمیرکار وسایل منزل می‌دهیم. در نتیجه بودجه و مالیات باید به صورت شفاف صرف امور معین و تعیین شده از جانب مردم شود و این کار به وسیله سازمانی انجام شود که کارایی و صلاحیت اجرایی و حرفه‌ای لازم را برای انجام این ماموریت دارد. تقریبا هیچ کدام از این شرایط فراهم نیست. نه شفافیت کافی هست، نه زمینه‌های مورد مصرف مالیات روشن است، نه صلاحیت حرفه‌ای کارگزاران تایید می‌شود، نه پاسخگویی و نه تناسبی میان سطح تولید ملی با آرزوهای حکومتی برقرار است و بالاخره نه هیچ‌گونه مشارکت موثری از سوی تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی در سیاستگذاری مالیاتی وجود دارد. جالب اینکه سازمان مناسب برای گرفتن مالیات نیز وجود ندارد. این وضعیت مثل وضع کسی است که برای سال‌ها در یک خانه سازمانی یا رایگان زندگی می‌کرده و همه درآمدهای خود را صرف وجوه دیگر زندگی غیر از مسکن و اجاره آن می‌کرده است، حتی دو اتاق این خانه را نیز اجاره داده بود و درآمدش را صرف امور روزانه‌اش می‌کرد، حالا به هر دلیلی آن خانه خراب شده یا باید آن را تخلیه کند. چه کار باید کند؟ می‌توان حدس زد.  راه‌حل واقعی و کارآمد، کمک کردن به این مدیریت برای متحول شدن به سوی یک مدیریتی با ویژگی کارگزاری به معنای کامل کلمه است. این تنها راه برای عبور از بحران کنونی است. هر یک ریالی که به عنوان مالیات از مردم گرفته شود باید به ازای آن رفاه و آسایش و رشد اقتصادی بیش از یک ریال برای مردم بیاورد. دریافت چنین پولی در درجه اول باید مبتنی بر محاسبات اقتصادی باشد و الا گرفتن آن با پول زور هیچ فرقی نمی‌کند. در درجه دوم نحوه مصرف آن نیز باید بهینه و در خدمت تولید و رفاه باشد. برای تحقق این دو شرط باید بهترین و کارشناس‌ترین افراد و نمایندگان مردم بر این فرآیند دخالت و نظارت کنند.


ت ت
کدخبر: 103871 تاریخ انتشار
در رسانه های دیگر بخوانید
ارسال نظر

پربیننده‌ترین