اگر قرار بر این برخوردهای سرد وخشن باشد چه نیازی به پلیس زن بود؟
درباره مهسا امینی میلیونها بار حرف زده شده ولی نگاه من در این مدت به زاویه ای از فیلم بود که کمتر به آن توجه شد. بنظرم آنقدر گویاست که انتشار بریدههای فیلم و آنچه به این دختر جوان در گشت ارشاد گذشت هم اصل مساله را تغییر نمیدهد.
به گزارش مُنیبان؛ کتایون لامع زاده در خبرآنلاین نوشت: در این فیلم مهسا از صندلی بلند میشود و به طرف خانمی میآید که کنار سالن ایستاده، مانتوی خود را نشان میدهد و حرفی میزند. آن خانم گوشه شال مهسا را به دست میگیرد و رو به آسمان میبرد؛ حرفی میزند و از همان بالا شال را رها میکند.
سپس به صندلیهای دیگر که پر از دختران و زنانی در وضعیت مشابه مهسا هستند اشاره میکند و از او میخواهد به سرجایش برگردد. چهره مهسا پس از این حرفها مچاله میشود.
هر زنی این لحظه را ببیند، دچار افت فشار میشود. خصلت زنانه هم همین است.
لحظاتی فکر میکنی اکسیژن اطرافت نیست که نفس بکشی؛ اما اینها را آن خانم نمیبیند.حتی وقتی مهسا روی صندلی خم میشود هم به چشم آن خانم عجیب نمیآید. نگاه او به آن سوی سالن است، پیش پایش را نمیبیند. فقط وقتی توجه او جلب میشود که مهسا نقش زمین شده است.
واکنش مهسا بقدری طبیعی است که نیازی به مدرک جمع کردن درباره تقطیع فیلم نیست. تحمل چنین جایی و محاسبه پیامدهای آن برای زنان در شهرهای بزرگ هم سخت است چه رسد به دختری جوان از شهری کوچک و با فرهنگی متفاوت. اما چرا اینها را آن خانم پلیس ندید؟
اگر قرار بر این برخوردهای سرد وخشن باشد چه نیازی به پلیس زن بود؟
ظاهرا پلیس زن قرار نیست حرفهای دختران و زنان را بشنود،حتی اگر مادر باشد، گوش خود را به روی التماس های مادران میبندند. هر وقت پلیس درک کرد که نشان دادن درک زنانه عیب نیست بساط بسیاری از برخوردها هم چیده می شود.