عشق با طعم تجاوز و قتل/ امین تبرئه شد

به گزارش مُنیبان؛ این مرد جوان از سوی پدر دختر متهم شده بود، چون به خواستگاری‌اش پاسخ منفی داده‌اند، دختر جوان را مورد تعرض قرار داده و از کوه به پایین پرت کرده است.

سال 87 دختر جوانی به نام ستاره از کوه‌های فیروزکوه به پایین پرت شد و جان باخت. شواهد نشان می‌داد دختر جوان از بالای کوه به پایین پرت شده و به طرز دلخراشی جان سپرده است. شاهدان به ماموران گفتند: دختر جوان برای تفریح به کوه آمده بود، اما یکباره متوجه شدیم به پایین پرتاب شد و به شدت آسیب دید. او قبل از رسیدن عوامل اورژانس جان سپرد.

بعد از انجام تحقیقات جسد به خانواده ستاره داده و دفن شد.

ادعای قتل و تعرض

با گذشت حدود 12 سال از این ماجرا پدر ستاره در خردادماه سال 99 به پلیس آگاهی رفت و شکایتی را مطرح کرد.

پدر ستاره به ماموران گفت: پسر جوانی به نام امین از مدت‌ها قبل به دخترم علاقه‌مند شده بود و می‌گفت قصد ازدواج با ستاره را دارد. او به خواستگاری دخترم آمد، اما من به خاطر شرایط کاری امین راضی به ازدواج آنها نشدم تا اینکه دخترم از کوه به پایین سقوط کرد و جان سپرد.

وی ادامه داد: دخترم به بیماری صرع مبتلا بود. من و همسرم فکر می‌کردیم دخترمان در کوه دچار حمله صرع شده و تعادلش به هم خورده و سقوط کرده است، اما به‌تازگی از دو نفر از دوستان امین شنیده‌ایم او پیش آنها اعتراف کرده وقتی همراه دخترم به کوه رفته و از او جواب رد شنیده بود او را آزار داده و سپس از کوه به پایین پرتاب کرده است. ما گمان می‌کردیم دخترم ناخواسته از کوه به پایین سقوط کرده و جان سپرده، اما با اعترافات امین من به او مشکوک هستم و شک ندارم که او دخترم را کشته است.

بازداشت متهم بعد از 13 سال

به دنبال اظهارات پدر دختر، امین دی سال 1400 ردیابی و بازداشت شد؛ اما ادعا کرد هنگامی که ستاره از کوه به پایین سقوط کرد، پیش او حضور نداشت.

امین گفت: این ماجرا به 13 سال قبل برمی‌گردد. من آن زمان مجرد بودم، اما حالا ازدواج کرده‌ام. در آن سال‌ها با ستاره آشنا شده و به او علاقه‌مند بودم. قصد داشتم با او ازدواج کنم، اما پدرش مخالف این ازدواج بود. به همین خاطر ستاره رابطه‌اش را با من کم کرد. او به تنهایی به کوه رفته بود که از آنجا سقوط کرد و جان سپرد. نمی‌دانم چرا پدرش چنین ادعایی را علیه من مطرح کرده است. من مسافرکش هستم و با ماشین کار می‌کنم. آن روز اصلاً به کوه نرفته بودم.

وی ادامه داد: ستاره به بیماری صرع مبتلا بود و قطعاً او در کوه دچار تشنج و صرع شده و به همین خاطر سقوط کرده است.

در حالی که امین مدعی بود از نحوه مرگ دختر مورد علاقه‌اش اطلاعی ندارد پدر ستاره دو مرد را معرفی کرد و گفت: من با تلاش زیاد توانستم دو نفر از دوستان امین را پیدا کنم که او پیش آنها اعتراف کرده بود در کوه دخترم را آزار داده و سپس او را به پایین پرتاب کرده است. می‌توانم این دو شاهد را به دادگاه بیاورم تا حرفم را ثابت کنم.

جلسه دادگاه

در جلسه دادگاه پدر مقتول درخواست قصاص کرد و سپس متهم در جایگاه قرار گرفت.

امین گفت: من اتهامم را قبول ندارم. فقط به خاطر خودنمایی پیش دوستانم چنین دروغی را مطرح کرده بودم. من قسم می‌خورم بی‌گناه هستم. سپس دو شاهد یک به یک روبه‌روی قضات ایستادند.

یکی از آنها گفت: امین آن زمان کم سن و سال بود. یک روز او چنین حرفی را مطرح کرد و گفت ستاره را در کوه آزار داده و او را به پایین پرتاب کرده است، اما من شک ندارم او به خاطر خودنمایی چنین دروغی را گفت.

دومین شاهد نیز گفت من حرفی در این باره از امین نشنیده‌ام.

سپس پدر ستاره گفت: من قسم متهم را قبول ندارم، اما خودم هم نمی‌توانم برای گناهکار بودن او قسم بخورم. البته واقعیت را با چشمانم ندیده‌ام.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به نبود مدرکی علیه متهم، حکم به برائت امین صادر کردند.