مرور حوادث گذشته؛
ورود شبانه 3 جوان پلید به خانه دخترجوانی که نامزد داشت
پسر جوانی که با همدستی یکی از دوستان و دایی اش دختر جوانی را مقابل چشم های نامزدش مورد آزار و اذیت قرار داده بود، دستگیر شد. این حادثه عصر روز دوشنبه ٢٢ خردادماه در آبادان اتفاق افتاد.
به گزارش منیبان؛ آزار جنسی دختر جوان، دختر جوانی همراه با پدر و مادرش به اداره پلیس رفت و از این سه پسر جوان شکایت کرد. ماموران دریافتند این دختر در خانه مادربزرگش مشغول درس خواندن بوده و در حالی که همسرش نیز حضور داشته، از طرف سه مرد مورد حمله و تعرض قرار گرفته است.
این حادثه عصر روز دوشنبه ٢٢ خردادماه در آبادان اتفاق افتاد. این ٣ مرد خشن بعد از اجرای نقشه شان در برابر چشمان نامزد این دختر جوان اقدام به سرقت وسایل با ارزش داخل خانه نیز کردند.
به این ترتیب بازپرس محسن پورعسکر دستور ویژه برای دستگیری عاملان این اقدام شیطانی را برای ماموران پلیس آگاهی آبادان صادر کرد. کارآگاهان بعد از تحقیقات گسترده پی بردند که یکی از متهم ها مهدی ٢١ ساله نام دارد و مردم آبادان او را به خاطر خلاف هایش می شناسند.
جست وجوها برای دستگیری مهدی آغاز شد تا اینکه او روز ٢٧ خردادماه وقتی که قصد داشت در نزدیکی بلوار ولایت آبادان دست به کیف قاپی بزند از سوی ماموران دستگیر شد. مهدی ابتدا خود را بی گناه دانست اما وقتی در برابر دختر جوان و نامزدش قرار گرفت به ناچار اعتراف کرد.
او در مقابل بازپرس پورعسکر در شعبه سوم دادسرای آبادان گفت: آن شب همراه با داییام در خانهاش مشغول استراحت بودم که سراغم آمد و از دختر جوانی صحبت کرد که در همسایگی خانه او زندگی می کرد. از حرفهای ابوذر شنیدم که پدر و مادر دختر در شهر دیگری زندگی می کنند و او به خاطر اینکه از مادربزرگ بیمارش که تحت مراقبت است، نگهداری کند به آبادان آمده و آنجا مانده است.
ابوذر گفت که این دختر ١٧ ساله معمولا در خانه تنهاست اما بعضی وقتها پسر جوانی سوار بر خودروی پراید مقابل در خانهشان توقف میکند و به خانه دختر نوجوان می رود.» مهدی در ادامه حرف هایش گفت: «آن شب زن دایی و پسرداییام خوابیده بودند اما ابوذر دست بردار نبود و تا ساعت ٥ صبح اصرار می کرد که نقشهاش را عملی کنیم. او از یکی از دوستانش نیز خواست تا به ما ملحق شود و سه نفری به خانه دختر رفتیم. کمی بعد متوجه شدیم که نامزد دختر در خانه است اما ابوذر دست بر نداشت و به ما گفت که باید به کارمان ادامه بدهیم.
سه نفری چاقو به دست از دیوار خانه بالا رفتیم و پسر جوان را هدف کتک کاری قرار دادیم و بعد سراغ دختر ١٧ ساله که مشغول درس خواندن بود رفتیم. در حالی که پسر جوان می خواست دست از سرشان برداریم، متوجه شدیم که او نامزد رسمی دختر نوجوان است. اما از کارمان دست نکشیدیم و بعد از آزار و اذیت دختر تمام وسایل با ارزش داخل خانه را سرقت کردیم. ما فکر میکردیم دختر نوجوان و نامزدش از ترس آبرویشان ماجرا را به پلیس گزارش نمی دهند اما چند روز بعد متوجه شکایت آنها شدیم و تصمیم گرفتیم که فرار کنیم.»