قتل به خاطر فیلم سیاه
عصر یکی از روزهای مرداد امسال و درحالیکه آماده میشدم به هیات بروم، تلفن اداره زنگ خورد، وقتی تلفن را برداشتم افسر یکی از کلانتری ها از شلیک مرگبار به مرد ۳۵ساله ای در خودروی پرشیایی که کنار خیابان پارک شده بود، خبر داد.
به گزارش منیبان؛ بررسی های صحنه جنایت نشان می داد مقتول غافلگیر شده و نتوانسته از خودش در برابر قاتل دفاع کند. هنگام بررسی صحنه متوجه شدیم قاتل ابتدا به شیشه خودرو شلیک و بعد با بازکردن در خودرو سه تیر به مقتول شلیک کرده است. مرد جوان نیز به علت اصابت تیر به سرش، جانش را از دست داده است. در تحقیقات اولیه از اهالی محل، هویت مقتول به نام محسن مشخص شد. بازپرس ویژه قتل دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را داد.
همان شب توانستیم هویت قاتل به نام علیرضا را کشف کنیم اما هرچه به پاتوق های او و خانه اش می رفتیم، خبری از وی نبود. گویی قاتل به قطره آبی تبدیل شده و در زمین فرورفته بود.
تحقیقات را در حوزه دیگری دنبال کردیم و متوجه شدیم همسر سابق مقتول که با او دچار اختلافاتی بوده، همسایه قاتل است. در پیگیری پرونده متوجه شدیم در پرونده دعوای این زوج، قاتل به عنوان شاهد به نفع همسر مقتول شهادت داده و همین موضوع باعث اختلاف آنها شده بود.
به همین دلیل مقتول نیز چندبار از قاتل شکایت کرده اما راه به جایی نبرده بود.
با توجه به این سرنخ ها به همسر سابق محمود مشکوک شدیم و زن ۳۰ ساله را دستگیر کردیم. او ابتدا منکر هرگونه اطلاعی از قتل همسر سابقش بود و در تحقیقات گفت: یک روز متوجه شدم محمود ، همسر سابقم در خودروی من جی پی اس و شنود قرار داده است با او در خیابان درگیر بودم که قاتل به سمت مان آمد و به هواداری من با همسر سابقم درگیر شد.
در جریان این درگیری، محمود را کتک زد که همین باعث شد من به او اعتماد کنم. او به عنوان شاهد در پرونده ما شهادت داده بود.
این در حالی بود که بررسی های تخصصی پلیس نشان می داد ، این زن قبل از قتل شوهرش از مردی خواسته بود ،محمود را به قتل برساند.
افشای این موضوع این احتمال را مطرح کرد که علیرضا هم به ترغیب همسر مقتول مرتکب این جنایت شده است.
هیچ سرنخی از قاتل نداشتیم و هر لحظه احتمال می دادیم او از کشور خارج و پرونده نیمه کاره باقی بماند. بالاخره با همکاری افسر ویژه قتل توانستیم رد او را در شمال کشور بزنیم.
وقتی به آنجا رفتیم، متوجه شدیم قاتل ساعتی قبل از حضور ما از آنجا فرار کرده است اما در شمال کشور به سرنخ های خوبی رسیدیم. یکی از آنها این بود که قاتل با زن موردعلاقه اش که اهل یکی از شهرهای شمالی بود، متواری شده است.
با توجه به این که زن جوان سابقه سرقت و زورگیری داشت، تحقیقات خود را ادامه دادیم و ردپای آنها را در کیش پیدا کردیم.
با او تماس گرفتم و بعد از صحبت قبول کرد تسلیم شود. موضوع را به پلیس کیش اعلام کردیم تا قاتل جوان را همراه زن خلافکار شناسایی و دستگیر کنند.
با انتقال متهم به کرج او را تحت بازجویی قرار دادیم که ۱۲روز داستان سرایی کرد . سرانجام لب به اعتراف گشود و به قتل اقرار کرد.
مرد جوان مدعی شد وقتی علیه مقتول شهادت دادم، آزار و اذیت های او شروع شد. چند باری از من شکایت کرد و دوستانش را به عنوان شاهد به دادگاه آورد اما من تبرئه شدم.
او که دید با شکایت کار به جایی نمی برد با تهدید چاقو از من فیلمی تهیه کرد که در آن به خانواده ام توهین می کنم. می دانستم که تهدیدها و کارهای زشت محمود تمامی ندارد به همین خاطر با او درگیر شدم . اگر فیلم منتشر می شد همه چیز برایم تمام می شد.
به همین خاطر باید محمود را می کشتم تا فیلم پخش نشود.
روز حادثه او را تعقیب کردم و متوجه شدم به داخل نمایشگاه ماشین رفته است. وقتی از نمایشگاه خارج شد، سوار خودرو شد و در خیابان چرخی زد.
موقعی که می خواست پیاده شود، ابتدا یک گلوله به شیشه خودرو شلیک کردم اما به محمود نخورد.
سریع در را باز کرده و با شلیک سه گلوله از آنجا فرار کرده و به شمال کشور رفتم. به همراه زن موردعلاقه ام با یک صیغه نامه جعلی به کیش رفتیم و در آنجا قصد داشتیم با دریافت مدارک جعلی به دبی یا قطر سفر کنیم اما قبل از این که بتوانیم فرار کنیم، مأموران سر رسیدند و ما را دستگیر کردند.
با اعتراف های این متهم، پرونده قتل دیگری رازگشایی شد و با دستگیری قاتل در کیش از فرار او جلوگیری کردیم.
همسر صیغه ای مقتول در حال حاضر به اتهام معاونت در قتل در بازداشت است و تحقیقات درباره نقش او در جنایت ادامه دارد.