عروس بیچاره در چنگال شرور دلباخته!
مرد جوان وقتی فهمید دختر مورد علاقه اش ازدواج کرده او را تعقیب کرد و از شهرستان به تهران آمد تا وی را به تله شیطانی اش بیاندازد .
به گزارش منیبان؛ مرد جوان وقتی فهمید دختر مورد علاقه اش ازدواج کرده او را تعقیب کرد و از شهرستان به تهران آمد تا وی را به تله شیطانی اش بیاندازد .
رسیدگی به این پرونده با شکایت زوج جوانی در مورد تجاوز جنسی به تازه عروس در دستور کار پلیس قرار گرفت . زن جوان به نام روناک که به همراه همسرش به نام یاشار به پلیس آگاهی رفته بود از مرد جوانی به نام مهران شکایت کرد و از جنایت سیاه وی پرده برداشت .زن ۲۵ ساله در حالی که اشک می ریخت گفت :.چند ماه قبل در شهرستان با همسرم ازدواج کردم و همراه همسرم برای پیدا کردن کار به تهران آمدیم ما در یک شرکت سرایدار بودیم .او ادامه داد: مدتی قبل مهران که از همشهریهای قدیمیمان بود و قبلاً به من ابراز علاقه کرده بود با من تماس گرفت و گفت از همشهری ها شنیده که به تهران آمده ام . من به او گفتم ازدواج کردهام و بهتر است با من تماس نگیرد .اما چند روز بعد مهران بار دیگر با من تماس گرفت و حرفهای عجیبی زد. او می گفت یک نفر از من عکس و فیلم سیاه تهیه کرده و میخواهد فیلمها را در شهرستان پخش کند و آبرویم را ببرد . او می گفت آدرس محل کار من و همسرم را پیدا کرده و حالا به تهران آمده و قصدش کمک کردن به من است.تازه عروس گفت: من که از شنیدن حرفهای مهران ترسیده بودم به او اعتماد کردم .یک روز مهران مقابل شرکت آمد و گفت می خواهد عکس و فیلم های سیاه را به من تحویل بدهند. اما چون می دانست شوهرم در خانه نیست مرا به زور به طبقه بالا برد آزار و اذیت داده و گریخت .
این زن که از به خاطر آوردن لحظه های دلهره آور به گریه افتاده بود، ادامه داد : من بعد از فرار مهران من ترسیده بودم و نمی خواستم ماجرا را به همسرم بگویم. اما شرایط روحی بدی داشتم که تصمیم گرفتم حقیقت را به همسرم بگویم .حالا آمده ام تا از مهران شکایت کنم.با شکایت زن جوان وی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان آزار و اذیت وی را تایید کردند .
به این ترتیب ماموران پلیس به ردیابی مرد شیطان صفت پرداختند و وی را بازداشت کردند.
مهران 27ساله در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پشت درهای بسته و غیر علنی از خود دفاع کرد.
در آن جلسه روناک گفت : مهران از قبل به من علاقه مند بود و چون فهمیده بود ازدواج کرده ام با قصد انتقام جویی از شهرستان به تهران آمد و شرکتی را که من و همسرم در آنجا کار می کردیم پیدا کرد . او از قبل نقشه شیطانی اش را کشیده بود و می خواست آن را عملی کند .او با حرفهایش مرا به تله شیطانی انداخت و زندگیام را سیاه کرد . من از اون گذشت نمیکنم و برایش حکم اعدام میخواهم.
همسر وی نیز گفت :من و همسرم فقط چند ماه بود ازدواج کرده بودیم .ما به تهران آمده بودیم تا زندگی مان را سر و سامان دهیم .اما این مرد روزگارمان را سیاه کرد.
نوبت به دفاع متهم که رسید جرمش را انکار کرد و با دروغگویی هایش میخواست خودش را بیگناه جلوه دهد.اما قضات دادگاه با توجه به مدرک های موجود در پرونده وی را به اعدام محکوم کردند.