مرد جوان: تا می رسم خونه زنم داخل اتاق خودش را زندانی میکند!
جوانی هستم ۳۱ ساله. با خانمم مشکل داریم. سه ماه است خانمم به محض رسیدنم به خانه همراه دو بچه ام توی یکی از اتاقها میرود، در را قفل میکند و میگوید به جدایی فکر میکند. نه لباسهایم را می شوید، نه غذا برایم درست میکند و حتی در یک اتاق هم نمیخوابیم.
به گزارش منیبان؛ جوانی هستم ۳۱ ساله. با خانمم مشکل داریم. سه ماه است خانمم به محض رسیدنم به خانه همراه دو بچه ام توی یکی از اتاقها میرود، در را قفل میکند و میگوید به جدایی فکر میکند. نه لباسهایم را می شوید، نه غذا برایم درست میکند و حتی در یک اتاق هم نمیخوابیم. میگوید به درد هم نمیخوریم. البته راست میگوید که اختلاف سلیقه داریم اما طلاقش نمیدهم چون این راهحل نیست. خستهام…
هنگامی که احساسات منفی بر روابط زوج حاکم میشود، اعتماد، علاقه و درک همدلانه از بین میرود و گفتوگوی آنها به سمت مشاجره کشیده و مشکلاتی همچون داشتن لحن انتقادی، سرزنش، توهین و … شروع میشود. تنشها امری ناخوشایند در زندگیمشترک است و گاهی هر قدر هم زن و شوهر تلاش کنند، نمیتوانند مانع آن شوند. خوشبختانه شما هنوز به ادامه زندگی، دلگرم و امیدوار هستید پس حالا که هم به زندگی و هم به همسرتان علاقهمندید، چند پیشنهاد برایتان داریم چراکه مشکلتان قابل حل به نظر میرسد اما علاوه بر ناامید نشدن باید با یادگیری چند مهارت و توجه به چند نکته، با قدرت بیشتری برای تغییر وضعیت زندگی مشترکتان تلاش کنید.
خونسردی خود را حفظ کنید
قرار گرفتن شما در یک وضعیت فکری مناسب، شرایط عادی را به زندگی شما باز میگرداند. اگر شما هم شروع به عصبی شدن و پرخاشگری کنید، نه تنها نتیجه مثبت نمیگیرید بلکه خانمتان را بیشتر به سمت طلاق پیش می برید. شرایط سختی را پشت سر می گذارید اما مطمئن باشید پرخاشگری، مشکلی را حل نخواهد کرد.
تسلیم نشوید
به عشقی که در زندگیتان وجود داشته، فکر کنید و به دلیل زحمتهایی که برای آن کشیدهاید، راحت اجازه ندهید از هم بپاشد. شما دو فرزند دارید و این نشان میدهد چند سالی از شروع زندگی مشترکتان گذشته و تلاش زیادی برای ساختن آن کردهاید. یادآوری این موارد، کمک زیادی به شما برای پیگیری این موضوع با انگیزه بیشتر میکند.
به گذشته برگردید
با مرور گذشته زندگیمشترکتان در خلوت خود، به اینکه چگونه با همسرتان رفتار میکردید و نحوه ارتباط شما چگونه بود، فکر کنید تا شاید علت رفتارهای امروزیاش را بیابید. در تخریب هر ارتباطی، هر دو نفر سهیم هستند. با یادگیری مهارتهای ارتباطی همراه با همدلی، حمایتگری، مثبتگرایی و درک کردن، در زمان مناسب با همسرتان گفتو گو و به حرفها و احساسات همسرتان همراه با صداقت، صراحت و احترام متقابل توجه کنید. در ضمن به حرفها، ناراحتیها و ناکامیهایی که او در طول زندگی مشترک داشته، گوش کنید و خواستههایش را بشنوید.
برایش یادگاری بگذارید
در همین شرایط، به بهانههای مختلف و به شیوههای خلاقانه به او ابراز علاقه کنید. مثلا برایش گل بخرید و روی میز آشپزخانه بگذارید تا بعد از رفتن شما، آن را ببیند. چه بهتر که دلنوشتهای عاشقانه هم در کنار همان گل برایش به یادگار بگذارید. از قضاوت کردن، نصیحت کردن، انتقاد کردن، دستور دادن، تحقیر و سرزنش او خودداری کنید و با ابراز احساسات خود با جملاتی که با «من» شروع میشود، گفتوگو گنید. در ضمن، اگر به این نتیجه رسیدید که در گذشته زندگی تان اشتباهاتی داشته اید به او ثابت کنید که قصد جبران دارید. وقتی همسرتان به این ایمان برسد که شما از اشتباهات خود پشیمان هستید و تصمیمتان برای جبران جدی است، در حقیقت نور امیدی برای بازگشت به زندگی مشترک خود میبیند و شاید بپذیرد با شما صحبت کند. نکته آخر هم اینکه هر دو نفر شما با شرکت در جلسه حضوری با درمانگر خانواده، از راهنمایی اش بهره بگیرید و کمک بیشتری برای رفع مشکلات خود دریافت کنید.