دختری که دوسش دارم به من بیمحلی میکند!
پسری ۲۷ ساله ام و به خانمی که پنج سال از من بزرگتر است و یک بار جدا شده، علاقه دارم. قصد ازدواج دارم و با این دو موضوع مشکلی ندارم چون قلبا او را دوست دارم اما رفتارهای او کمی با من سرد است، اصلا تحویلم نمیگیرد.
به گزارش منیبان؛ به نظرم به خاطر مشکلات زندگی و مریضی مادرش کمی زودرنج و عصبی است. یک بار به من گفت برای تو موقعیتهای بهتر از من برای ازدواج هست ولی من بهتر از او برای خودم نمیبینم.
دوست داشتن به تنهایی کافی نیست
به طورکلی و متاسفانه استفاده از واژه دوست داشتن به منظور نادیده گرفتن بعضی ملاکها و کم رنگ کردن عقل و منطق در فرایند ازدواج، زیاد مشاهده میشود بنابراین لازم است بر این نکته تاکید کنیم که مایه گذاشتن از واژههایی مثل عشق و دوست داشتن و … در همه مشکلات و همه عمر امکانپذیر نیست و ممکن است روزی فرا برسد که برخی زوج ها تحمل مشکلات را نداشته و این به اصطلاح معجزهگر یا مایه حیات زندگی مشترکشان کم رنگ شده باشد و تمایلی نداشته باشند بهخاطر دوست داشتن دیگری به خود سختی بدهند. شما نیز تنها استنادی که برای کم اهمیت جلوه دادن اختلاف سنی و ازدواج قبلی این خانم بیان کردهاید، همین عبارت دوست داشتن است و این دلیل به هیچ عنوان پشتوانه خوشبختی شما نیست چراکه دوست داشتن و عشق و علاقه شرط لازم برای ازدواج هست ولی کافی نیست.
مشکلات مربوط به اختلاف سنی را بدانید
درباره مشکلات مربوط به اختلاف سنی بیشتر اطلاعات کسب کنید. به طور طبیعی خانمها حدود سه سال زودتر از آقایان به بلوغ فکری و عاطفی میرسند و به همین دلیل هم اگر به همین میزان هنگام ازدواج دختر کوچکتر از پسر باشد، تقریبا میتوان گفت در یک مرحله قرار دارند و با داشتن زبان مشترک، درک بهتری از یکدیگر خواهند داشت ولی در صورتیکه خانم بزرگتر باشد، قطعا پختگی و بلوغ فکری وی بر رفتار و گفتارش تاثیر خواهد داشت و ممکن است حالت مادرانه به شوهرش پیدا کند چراکه قطعا تجربیات زندگی در تصمیمگیریها موثر هستند. نکته مهمتر در اینگونه موارد این است که چند سال بعد ممکن است همین خانم دچار ترس و نگرانی برای از دست دادن شوهرش شود، چون به هر حال زایمان و بالا رفتن سن و … باعث کم شدن زیبایی و جذابیت ظاهری خانمها میشود و آنوقت ممکن است این نگرانیها تشدید شود.
رفتارهای وی را تفسیر نکنید
اینکه رفتارهای آن خانم را به بیماری مادرش و مشکلات زندگی ربط دادهاید، شاید بخشی از ماجرا باشد چراکه به هر حال او چون تجربه یک بار شکست در زندگی را دارد، طبیعتا با احتیاط بیشتر و عقلانیتر به موضوع نگاه میکند و شاید با نگاه احساسی از این ازدواج راضی باشد ولی منطق و پیشبینیهای وی باعث یک تضاد فکری و تردید در تصمیمگیری شده است که این موضوع میتواند به نوبه خود روح و روان یک فرد را دچار تنش کند.
مشاوره حضوری بگیرید
با توجه به مطالب فوق و اینکه ممکن است شما مطالب بیشتری برای گفتن داشته باشید، توصیه میکنم حتما قبل از گرفتن تصمیم نهایی به صورت فردی و دو نفری به یک مشاور با تجربه و دارای مجوز مراجعه کنید.