حرف باورنکردنی دختر 17 ساله بعد تجربه دو طلاق
آن شب خیلی به «مهسا» فکر کردم. پدر میگفت: ضرب المثل معروفی هست که میگوید: «فامیل اگر گوشت یکدیگر را بخورند استخوانهای هم را دور نمیریزند!»
![حرف باورنکردنی دختر 17 ساله بعد تجربه دو طلاق](https://cdn.moniban.ir/thumbnail/YJDCXedS7EFY/1XqT3GQifpSNsaHEg4HshxKxG7Jv_TEYARqKkbsB7yo13pWQ39WIGraf2rKkBCG50wlQNksBW2usAWPOC98MYZZupIJ03rma/%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%B9%D8%AC%DB%8C%D8%A8.jpg)
به گزارش منیبان، صبح روز بعد به بهانه دیدار با عمویم به منزل آنها رفتم. این بار وقتی در چهره دخترعمویم نگریستم قلبم لرزید. احساس کردم او را دوست دارم و میتوانم با او راه خوشبختی را طی کنم. آن روز ناهار را هم در منزل عمویم ماندم و به بهانههای مختلف سعی کردم بیشتر با دختر عمویم صحبت کنم.
اگر چه مادرم اختلافاتی با مادر مهسا داشت و بیشتر اوقات با هم قهر بودند اما من تصور میکردم با ازدواج من و مهسا، اختلافات آنها نیز به پایان برسد.
خواستگاری و ازدواج
چند روز بعد از آن که موضوع را با پدرم مطرح کردم مراسم خواستگاری و عقدکنان برگزار شد و من و مهسا با هم نامزد شدیم ولی هنوز ۴ روز از برگزاری مراسم عقدمان سپری نشده بود که با بیتفاوتیهای مهسا روبه رو شدم. او خیلی سرد با من برخورد میکرد و با حرکات و رفتارش چنین نشان میداد که اصلاً مرا دوست ندارد.
طلاق اول و دوم
چند روز بعد هم مادر مهسا به مادرم گفته بود که دخترم طلاق میخواهد و میگوید نامزدم را دوست ندارم و از او خوشم نمیآید. ابتدا این حرفها را به خاطر سن کم مهسا جدی نمیگرفتم و تصورم این بود که او هنوز نمیتواند تصمیم درستی بگیرد.
ولی مدتی بعد با درخواست مهسا از یکدیگر به صورت توافقی جدا شدیم و او با پسر دیگری ازدواج کرد اما با شوهرش اختلافات زیادی پیدا کرد و مدام با یکدیگر درگیر بودند تا این که کارشان به طلاق کشید.
بار دیگر ازدواج
پس از این ماجرا، باز هم با دخالت اعضای خانوادهام قرار شد من و مهسا بار دیگر با هم ازدواج کنیم. یک ماه بعد از ازدواجمان مهسا باردار شد. این خبر تمام اعضای خانواده را به وجد آورد و من از همه بیشتر خوشحال شدم اما این خوشحالی هم ۶ ماه بیشتر دوام نیاورد و مهسا دوباره دادخواست طلاق داد.
او در حالی که ۷ ماهه باردار است باز هم میگوید نمیتواند با من زندگی کند و امروز به کلانتری آمدهایم تا برای طلاق به دادگاه برویم ولی هر چه فکر میکنم نمیدانم عاقبت زندگی فرزندم به کجا خواهد رسید…
منبع" سایت چمدون