ارسال عکس های باورنکردنی عروس ایرانی برای داماد در جلوی گلفروشی

تازه‌داماد وقتی با عصبانیت اتاق عقد را ترک کرد هیچ‌کس نمی‌دانست این مرد در چه توطئه‌ای گرفتار شده است. راز پسر عموی انتقام‌جوی تازه‌عروس زمانی فاش شد که پلیس به تحقیقات ویژه‌ای دست زد.

ارسال عکس های باورنکردنی عروس ایرانی برای داماد در جلوی گلفروشی
پیشنهاد ویژه

به گزارش منیبان، تازه‌داماد وقتی با عصبانیت اتاق عقد را ترک کرد هیچ‌کس نمی‌دانست این مرد در چه توطئه‌ای گرفتار شده است. راز پسر عموی انتقام‌جوی تازه‌عروس زمانی فاش شد که پلیس به تحقیقات ویژه‌ای دست زد.

ساعت 7 غروب بود همه در اتاق عقد تالار دور هم جمع شده بودند عروس 20 ساله می‌خندید، زنان در لباس‌های میهمانی ثانیه‌شماری می‌کردند که داماد و عاقد سر برسند ناگهان در بشدت باز شد و مرد عصبانی داخل رفت. در یک لحظه خنده بر لبان همه خشک شد، داماد که کت شیک خود را از تنش خارج کرده و موهای آرایش کرده‌اش را به هم ریخته بود، پاکتی زردرنگ را روی لباس عروس انداخت، دقایقی به او زل زد و بدون اینکه حرفی بزند اتاق عقد را ترک کرد.

عروس که حیرت زده شده بود حتی جرأت نکرد حرفی بزند و پشت سر داماد برود، میهمانان دیگر حتی مادر و خواهر داماد نیز برای اینکه ببینند داخل پاکت چه چیزی است همانجا ماندند. دختر جوان با دستان لرزان پاکت را باز کرد و تعدادی عکس بیرون آورد، باور نمی‌کرد خودش را در لباس عروسی و در کنار مردی ناشناس می‌دید، همه روی دستان وی خم شده بودند، عروس با فریاد اینکه دروغ است، بی‌هوش شد. خانواده داماد و عروس به جان هم افتادند و پس از دعوای شدیدی مراسم عروسی به هم خورد و میهمانان باچهره‌هایی عبوس به سمت خانه‌هایشان راه افتادند.

پیک شوم

هنوز یک ساعت تا مراسم عقد مانده بود مسعود با کت و شلوار دامادی جلوی گلفروشی ایستاده بود تا فیلمبردار از صحنه سوار شدن وی داخل خودروی گل زده تصویر بگیرد. همان لحظه موتور سواری که پاکت زردرنگی در دست داشت جلوی پای داماد ترمز کرد و گفت که پیک است و با دادن مشخصات مسعود ادعا کرد برای وی پاکتی آورده است. مرد جوان تعجب کرد و با تصور اینکه شاید مهین خواسته وی را سورپرایز کند پاکت را گرفت اما آنچه را که می‌دید باور نمی‌کرد. عکس‌ها نشان می‌داد که «مهین» پیش از این با مرد دیگری ازدواج کرده است و خانواده وی مسعود را فریب داده‌اند.

شکایت نوعروس

2 روز بعد و در حالی که بزرگان هر 2 فامیل دور هم جمع شدند و «مسعود» از دیگران شنید که مهین تاکنون ازدواج نکرده است با ناباوری روبه‌روی نوعروس دل‌شکسته نشست و سر به زیر انداخت تا گریه‌های وی را نبیند. مهین گفت: «تو را نمی‌بخشم چرا که من را از ماه‌ها پیش می‌شناسی، پدر و مادرم متدین هستند و تا حالا دروغ نگفته‌ایم، اصلاً شک نکردی چرا این اتفاق افتاده و شیطنت برای چه انگیزه‌ای بود؟! من شکایت می‌کنم تا به تو ثابت شود اشتباه کرده‌ای؟» نوعرس بلافاصله به دادسرای یافت‌آباد رفت و با طرح شکایتی خواستار ردیابی طراح پاپوش شد.

وقتی دادیار پرونده شنید که عکس‌های این عروسی، دروغین و ساختگی است و اصرار «مهین» را دید دستور داد تا تیمی از پلیس آگاهی وارد عمل شده و پرده از این معمای پیچیده بردارند. کارآگاهان در نخستین اقدام به تحقیق از مهین دست زدند، این دختر که ابتدا ادعا می‌کرد به هیچ‌کس شک ندارد و با کسی دشمنی‌ای نیز ندارد و وقتی پرسیده شد خواستگاری داشته است، ناگهان دست به پیشانی‌اش کوبید و گفت:

«من از 16 سالگی چون دیگر همبازی دختران و پسران فامیل نبودم سعی کردم درسم را خوب بخوانم به خاطر همین از فضای بستگانم دور شدم. هنوز به دانشگاه نرفته بودم که پسرعمویم نزدم آمد و ادعا کرد از کودکی به من علاقه داشته و می‌خواهد خیلی زود با هم ازدواج کنیم، من که مخالف بودم خیلی زود جواب منفی دادم اما سمج‌بازی‌هایش تا جایی بود که خانواده عمویم به صورت رسمی خواستگاری کردند اما من باز مخالفت کردم.

 

روزهای نخست هم از دستم ناراحت بودند تا اینکه دانشجو شدم و رفته رفته این موضوع فراموش شد، «محمود» دیگر به خانه ما نیامد حتی در میهمانی‌های دیگر نیز اورا نمی‌دیدم تا اینکه مسعود که هم‌دانشگاهی‌ام است و در شرکتی کار می‌کند به من علاقه‌مند شد و قرار گذاشتیم با هم ازدواج کنیم». مهین گفت: «اصلا تصور نمی‌کردم محمود به این شکل انتقام بگیرد و کینه به دل گرفته باشد الان که فکر می‌کنم یادم می‌آید که عکس‌های چهره من که آرایش دارد متعلق به میهمانی دخترعمویم است و حتماً پسرعمویم آنها را برداشته و با فتوشاپ روی عکس‌های یک عروسی انداخته است.»

بازداشت توطئه‌گر

وقتی کارآگاهان به ردپای پسر عموی نوعروس رسیدند خیلی زود وی را احضار کردند و در حالی که محمود با ناراحتی می‌گفت که چرا باید به وی شک کنند با دستور دادیار پرونده وی بازداشت شد. محمود در همه مراحل بازجویی خود را بی‌گناه نشان داد تا اینکه با دستور دادیار پرونده کارآگاهان به بازدید غافلگیرانه اتاق وی در خانه پدری‌اش پرداختند و در لابه‌لای کتاب‌هایش به نمونه‌های دیگری از عکس‌های دروغین عروسی برخوردند.

اعتراف عجیب

پسرعموی نوعروس که باور نمی‌کرد به این راحتی گرفتار شده باشد وقتی دید چاره‌ای جز اعتراف ندارد، گفت: «من پسر بدی نیستم و خانواده‌ام یاد داده‌اند مومن و نمازخوان باشم اما وقتی دخترعمویم من را پس زد کینه‌ای شدم، در مدت 3 سال خیلی به خودم فشار آوردم که بی‌خیال شوم حتی در میهمانی‌ها حاضر نمی‌شدم تا با دیدن مهین اذیت نشوم». وی افزود: وقتی شنیدم قرار است مهین ازدواج کند به هم ریختم، همیشه عکس‌هایش را در اتاقم نگهداری می‌کردم خواستم انتقام بگیرم و خودم با مهارتی که به کامپیوتر دارم توانستم این عکس‌ها را تهیه کنم و با زیر نظر گرفتن مراسم عروسی از یک پیک خواستم پاکت عکس‌ها را به داماد برساند. بنابراین گزارش، در حالی که مهین از دست مسعود دلخور بود و نمی‌خواست دیگر با او ازدواج کند با پادرمیانی دادیار پرونده و ریش‌سفیدان فامیل، عروس و داماد بزودی پای سفره عقد می‌نشینند.


ت ت
کدخبر: 169227 تاریخ انتشار
در رسانه های دیگر بخوانید
ارسال نظر

پربیننده‌ترین