مجازات باورنکردنی برای سرقت سگ خانگی گران قیمت
پسر جوان که با همدستی دوستانش دست به سرقت یک سگ و یک گردنبند زده است، در دادگاه سرگذشت پر از دردش را بازگو کرد و خواستار بخشش شد.
به گزارش منیبان، پسر جوان که با همدستی دوستانش دست به سرقت یک سگ و یک گردنبند زده است، در دادگاه سرگذشت پر از دردش را بازگو کرد و خواستار بخشش شد.
این جوان که حامد نام دارد برای اینکه بتواند گذران زندگی کند با همدستی دو دوستش یک سگ گرانقیمت و یک گردنبند از دو شهروند به سرقت برده است.
گزارش سرقت سگ را صاحب او به ماموران داد. او در شکایت خود گفت: من سگم را که نژاددار و بسیار گرانقیمت است برای پیادهروی بیرون برده بودم که سه جوان که سوار ماشین بودند به سمتم آمدند. دو نفر از آنها در یک لحظه سگ را دزدیدند. من موفق شدم پلاک ماشین را بردارم اما نتوانستم سگم را پس بگیرم.
با شناسایی پلاک خودرو ماموران صاحب ماشین را شناسایی کردند. او که جوانی به نام خشایار است، به پلیس گفت: من فقط راننده بودم و دو دوستم سرقت را انجام دادهاند.
این متهم گفت: من در خیابان بودم که سیامک و سینا با من تماس گرفتند و گفتند به پارک بروم. من هم با ماشین رفتم، وقتی رسیدم با یک سگ سوار ماشین شدند و ادعا کردند که سگ را خریدهاند. من اصلاً در جریان سرقت نبودم.
بعد از این گفتهها بود که ماموران سینا را بازداشت کردند. تحقیقات پلیس نشان داد متهمان از یک شهروند دیگر هم گردنبند 100 گرمی طلا دزدیدهاند.
با شناسایی صاحب گردنبند و شکایت دو شهروند و با توجه به اینکه سیامک فراری بود و پلیس نتوانست او را بازداشت کند پرونده دو متهم دیگر به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. دو متهم پای میز محاکمه رفتند و دفاعیات خود را مطرح کردند.
در نهایت هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و سینا را به جرم دو فقره سرقت به عنف در شب و با خشونت زیاد به 11 سال حبس و شلاق و خشایار را به سه سال حبس و شلاق محکوم کردند. این در حالی است که پرونده برای سیامک همچنان در دادسرا مفتوح است.
دو محکوم به رأی صادره اعتراض کردند اما دیوان عالی کشور رآی را تایید کرد و اعتراض متهمان را وارد ندانست. با توجه به اینکه متهمان هر کدام به بازپرداخت بخشی از طلای سرقتشده هم محکوم شده بودند این بار سینا درخواست اعسار داد و خواستار تقسیط شد.
او در جلسهای که در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد گفت: من سابقهدار نیستم. دو سال است که در زندان هستم و در این دو سال خودم با کار کردن در زندان توانستم هزینهام را تامین کنم. خانوادهام آنقدر فقیر هستند که حتی نتوانستند برای من پول بفرستند و کمکم کنند. ما خیلی فقیر هستیم و برای همین هم سرقت میکردم. از دادگاه درخواست بخشش دارم. لطفاً پولی را که باید بابت گردنبند بدهم قسطبندی کنید تا بتوانم آن را پس بدهم. با پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.