به زنم شک کردم اما هرگز باورم نمی شد صاحبکارم و زنم با هم هر روز...!
یک مرد رفته رفته به همسرش شک کرد و کم کم فهمید او با صاحبکارش ارتباط دارد.
به گزارش منیبان به نقل از اعتماد آنلاین، متهم که همراه همسر صیغه‌ای خود به نام گلاره در دفتر حقوقی کار می‌کرد، به رابطه صاحب دفتر و همسرش مشکوک شد و اقدام به قتل کرد.
یک سال پیش جسد مردی توسط پلیس پیدا شد که معلوم بود در پی یک مشاجره کشته شده است. بلافاصله ماموران جسد را به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها متوجه شدند عامل قتل مردی است که پیشتر هم با مقتول اختلافاتی داشت و روز حادثه هم با او قرار داشت. به این ترتیب مامورات تحقیقات را برای پیدا کردن این متهم به نام مهرداد آغاز کردند و یک روز بعد موفق به دستگیری مهرداد شدند.
او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: چند ماه قبل با ناهید آشنا شدم و با او به صورت صیغه‌ای ازدواج کردم. ما هیچ چیز نداشتیم و زندگی فقیرانه‌ای داشتیم. ناهید گفت یک نفر را می‌شناسد که دفتر حقوقی دارد و به کارمند هم نیاز دارد برای همین به تهران آمدیم. پرهام که صاحب دفتر حقوقی بود به ما یک اتاق داد و به هر دوی ما نیز در دفتر حقوقی خود کار داد. زندگی ما داشت رو به راه می‌شد که یک روز در تلفن همراه همسرم دیدم چند عکس با پرهام دارد. با زنم دعوا کردم و او را مجبور کردم به من بگوید چه رابطه‌ای با هم دارند. او گفت که پرهام او را به کافه دعوت کرده و عکس‌ها هم مربوط به همان است. من خیلی عصبانی شدم. سراغ پرهام رفتم و از او خواستم توضیح دهد چرا با زنی که شوهر دارد رابطه برقرار کرده است. پرهام انکار کرد و گفت ناهید را مثل خواهر خودش دوست دارد و هیچ وقت به او نظر نداشته است. من حرفش را باور نکردم. گفتم باید هر طوری شده تلفن همراهت را بدهی تا ببینم راست می‌گویی. او مقاومت کرد و سر این موضوع با هم درگیر شدیم من هم با چاقو او را به قتل رساندم. کارت بانکی‌اش را برداشتم و به شهرستان رفتم که اسلحه بخرم و ناهید را هم بکشم که بازداشت شدم.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد و متهم در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. اولیای دم برای او درخواست قصاص کردند.
متهم وقتی پشت تریبون قرار گرفت، گفت: من از کرده خودم پشیمان نیستم و اگر باز هم زنده شود او را می‌کشم. ناهید شوهر داشت و او با ناهید رابطه برقرار کرده بود. من می‌خواستم زنم را هم بکشم اما دستگیر شدم.
بعد از گفته‌های متهم قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.
