پزشک قلابی دختران تهرانی را به اسارتگاه شیطانی‌اش می‌کشاند/ تا راهنمایی درس خوانده‌ام!
چندی قبل زن جوانی در تهران وحشت‌زده به اداره پلیس رفت و از پزشک قلابی به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد.
به گزارش منیبان؛ متهم سابقه‌داری که در پوشش پزشک زنان و دختران جوان را به بهانه عمل جراحی به اسارتگاهش می‌کشاند و پس از تجاوز از آن‌ها فیلم سیاه تهیه می‌کرد، به دام افتاد.
چندی قبل زن جوانی در تهران وحشت‌زده به اداره پلیس رفت و از پزشک قلابی به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: «مدتی بود احساس می‌کردم پیر شده‌ام و چین و چروک‌های صورتم مرا اذیت می‌کرد و از طرفی هم به زیبایی‌ام خیلی اهمیت می‌دادم، به همین دلیل دنبال دکتر متخصصی برای تزریق ژل و بوتاکس بودم. در این یکی، دو هفته با چند مطب تماس گرفتم، اما به دلایلی مانند هزینه‌های زیاد و مواردی دیگر نوبت عمل نگرفتم.»
۱۸۰ هزار دنبال کننده
شاکی ادامه داد: «چند روز قبل در اینستاگرام با صفحه پزشک متخصص زیبایی روبه‌رو شدم که ۱۸۰ هزار دنبال‌کننده داشت. احتمال دادم با این همه دنبال‌کننده عمل‌های زیبایی خوبی هم انجام می‌دهد و وقتی هم نظرات دنبال‌کننده‌هایش را خواندم، اعتمادم جلب شد و با شماره تلفنی که اعلام کرده‌بود برای گرفتن نوبت تماس گرفتم. به تماسم جواب نداد و پیام داد به صورت تصویری با او تماس بگیرم تا بهتر مرا راهنمایی کند. وقتی تماس گرفتم مرد جوان خوش‌تیپی که روپوش سفید پزشکی به تن داشت، گوشی را برداشت. در اطرافش چند مدرک قاب‌شده روی دیوار نصب و مشخص بود که از داخل مطبی با من در حال گفتگو است. از او خواستم برای تزریق ژل و بوتاکس به من نوبت بدهد، اما او مدعی شد که این روز‌ها سرش به شدت شلوغ است و باید زمانی زیادی را منتظر بمانم تا بعد نوبت من شود.»
دام شیطان
زن جوان که اشک پهنای صورتش را پوشانده‌بود، ادامه داد: «وقتی اصرار کردم به من گفت یکی از اتاق‌های محل زندگی‌اش را برای عمل جراحی خارج از نوبت تجهیز کرده و می‌تواند در آنجا عمل زیبایی مرا انجام دهد. به او اعتماد کردم و در یکی از خیابان‌ها قرار گذاشتم تا برای بوتاکس به خانه‌اش بروم، اما فکر نمی‌کردم مرد شیطان‌صفت برای من تله گذاشته و قرار است به زور به من تجاوز کند. وقتی سوار خودرویش شدم آبمیوه‌ای به من تعارف کرد و من هم نوشیدم و بی‌هوش شدم و ساعتی بعد در گوشه خیابان خلوتی به هوش آمدم. تازه متوجه شدم در دام مرد هوسرانی افتاده‌بودم و او مرا در بی‌هوشی آزار داده‌است. با شماره تلفنی که از او داشتم تماس گرفتم و مرد ابلیس مرا تهدید کرد اگر به پلیس شکایت کنم فیلم سیاهی که از من تهیه کرده در فضای مجازی منتشر می‌کند. ساعتی با خودم کلنجار رفتم و در نهایت تصمیم گرفتم از پزشک قلابی به اتهام تجاوز شکایت کنم.»
شکایت دوم
با شکایت زن جوان، تیمی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی برای بررسی حادثه و شناسایی متهم وارد عمل شدند. مأموران در نخستین گام به مطبی رفتند که متهم از آنجا تصویری با شاکی صحبت کرده‌بود، اما دریافتند متهم در آنجا هیچ سمتی ندارد و فقط چند باری برای تبلیغات مطب در اینستاگرام به آنجا رفته و چند فیلم هم از آن دفتر تهیه کرده‌است. همچنین مشخص شد وی اصلاً پزشک نبوده و ادعا می‌کرده این فیلم‌ها را برای کار‌های تبلیغاتی تهیه می‌کند.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، مأموران پلیس با دومین شکایت روبه‌رو شدند که مشخص شد زن جوان دیگری به همان شیوه در دام پزشک قلابی گرفتار شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌است.
شاکی دوم هم در تحقیقات پلیس مدعی شد در اینستاگرام با پزشک قلابی آشنا شده و وقتی با ۱۸۰ هزار دنبال‌کننده صفحه او روبه‌رو شده به او اعتماد کرده است.
او همچنین گفت پزشک قلابی، چون قیمت منصفانه‌تری نسبت به پزشک‌های دیگر داده بود، او را برای تزریق ژل به صورتش انتخاب کرده و برای عمل زیبایی به خانه‌اش رفته که با آبمیوه مسموم بی‌هوش شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌است.
آلبوم مجرمان سابقه‌دار
در حالی که متهم تلاش کرده‌بود، هیچ ردی از خود به جا نگذارد، مأموران پلیس برای شناسایی وی با کمک دو شاکی چهره فرضی او را ترسیم کردند. چهره به دست آمده شباهت زیادی به مجرم سابقه‌داری داشت و مأموران احتمال دادند وی از مجرمان سابقه‌دار است، به همین دلیل به سراغ آلبوم مجرمان سابقه‌دار رفتند و داخل عکس‌های آلبوم با مجرم سابقه‌داری به نام هوشنگ روبه‌رو شدند که از مدتی قبل تحت تعقیب پلیس بود. بررسی‌ها نشان داد هوشنگ چند سال قبل در پوشش پزشک قلابی چند زن و دختر را آزار می‌دهد و بازداشت می‌شود. متهم پس از انتقال به زندان مدتی بعد با گذاشتن وثیقه از زندان به مرخصی می‌رود و فراری می‌شود تا اینکه دوباره با طراحی و اجرای نقشه‌های شومش به دو زن تجاوز می‌کند. بدین ترتیب با به دست آمدن این اطلاعات، دو شاکی متهم را شناسایی و کارآگاهان پلیس آگاهی هم پزشک قلابی را در مخفیگاهش دستگیر کردند.
اعتراف
متهم پس از انتقال به اداره پلیس ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با دو شاکی و مدارک و دلایل روبه‌رو شد به اجبار به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد در این مدت فقط دو شاکی را فریب داده و به آن‌ها تجاوز کرده‌است. متهم پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان احتمالی در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت.
متهم مردی حدوداً ۳۰ ساله است و برای دومین‌بار به این جرم بازداشت شده‌است. وی ادعا می‌کند مدتی قبل وسوسه شیطانی به سراغش آمده و دوباره نقشه تجاوز به زنان را طراحی و اجرا کرده‌است.
هوشنگ چند بار سابقه دستگیری داری؟
با الان دو بار بازداشت شده‌ام.
چه شد که زندان برای تو درس عبرت نشد؟
چند سال قبل برای اولین‌بار دستگیر شدم و وقتی از زندان بیرون آمدم، تصمیم گرفتم خلاف نکنم، اما مدتی قبل وسوسه شدم تا زنان و دختران را آزار دهم و دوباره این نقشه شیطانی را طراحی و اجرا کردم.
چقدر درس خواندی؟
درس زیادی نخوانده‌ام و راهنمایی را که تمام کردم به خاطر مشکلاتی که داشتیم ترک تحصیل کردم.
پس مدرک پزشکی هم نداری؟
نه. البته خودم را به طعمه‌هایم پزشک معرفی می‌کردم.
چرا؟
من اطلاعات زیادی درباره تخصص پوست دارم و از طرفی هم می‌دانم که خیلی از زنان به دنبال زیبایی هستند. وقتی خودم را پزشک متخصص معرفی کردم، زنان زیادی به من اعتماد کردند، به خصوص وقتی هزینه عمل را از پزشکان دیگر کمتر اعلام می‌کردم.
چند نفر را آزار دادی؟
همین دو نفر بودند.
اما شما گفتید زنان زیادی به شما اعتماد کردند؟
در مرحله اول بله خیلی‌ها به من اعتماد می‌کردند، اما وقتی می‌گفتم مطب پر است و باید برای عمل به مطبی که در خانه‌ام راه‌اندازی کرده‌ام بیایند، خیلی از آن‌ها منصرف می‌شدند و فقط همین دو زن را موفق شدم فریب دهم.
موضوع ۱۸۰ هزار دنبال‌کننده اینستاگرامی چیست؟
من برای اجرای نقشه ام صفحه اینستاگرامی باز و خودم را پزشک متخصص پوست و زیبایی معرفی کردم. برای اینکه بتوانم زنان را فریب بدهم لازم بود افراد زیادی صفحه ام را دنبال کنند، به همین دلیل دنبال‌کننده خریدم و برای آن هزینه زیادی کردم، چون مطمئن هستم این افراد عقلشان به چشمشان است و زود فریب می‌خورند و اصلاً درباره موارد دیگر تحقیق نمی‌کنند.
چرا تماس تصویری با شاکیان برقرار کردی؟
می‌خواستم آن‌ها بیشتر به من اعتماد کنند. با خودم گفتم وقتی آن‌ها مرا با لباس پزشکی و داخل مطب بینند به من مشکوک نمی‌شوند و راحت‌تر می‌توانم به بهانه عمل جراحی آن‌ها را به خانه ام بکشانم و آزارشان بدهم.
مطب متعلق به چه کسی بود؟
به بهانه کار تبلیغاتی به مطب رفته بودم و به عنوان فعال حوزه پزشکی می‌خواستم برای آن‌ها کار تبلیغاتی انجام دهم و تماس‌ها را هم از همانجا با طعمه‌ها می‌گرفتم.
