چه بلایی سر مردی متجاوزی که قصد اخاذی با فیلم سیاه خود را داشت ، آمد!

پسر جوانی که متهم است با همدستی برادرش مرتکب قتل کارگر باغ شده ادعا کرد تجاوز مقتول انگیزه قتل بوده است.

چه بلایی سر مردی متجاوزی که قصد اخاذی با فیلم سیاه خود را داشت ، آمد!
پیشنهاد ویژه

متهم که جوانی ۱۸ ساله است، یک سال قبل با گزارش همسر مقتول بازداشت شد. زن رحیم به ماموران گفت: من، شوهرم و بچه‌هایم از افغانستان به ایران آمدیم و شوهرم در یک باغ کارگر بود. چند روزی است که گم شده واز او خبر ندارم.با شکایت این زن تحقیقات درباره سرنوشت رحیم آغاز شد. ماموران متوجه شدند رحیم با دو برادر به نام‌های مسعود و سعید ارتباط دوستانه‌ای داشت و آخرین بار هم با آنها دیده شده است. ضمن اینکه ماموران بقایای جسدی را پیدا کردند که همسر رحیم تایید کرد متعلق به شوهرش است. به این ترتیب دو برادر بازداشت شدند.مسعود در بازجویی‌ها به قتل و سوزاندن جسد رحیم اعتراف کرد و گفت با همدستی برادرش سعید این کار را کرده است. متهم مدعی شد رحیم به او تجاوز کرده و با فیلمی که از او گرفته بود، قصد اخاذی داشت.   

در ادامه، همسر رحیم گفته‌های مسعود را تایید کرد و گفت: شوهرم انحراف جنسی داشت و سر این مساله با او درگیری داشتم. او چند نفر را هم در افغانستان مورد تعرض قرار داده بود. به این ترتیب پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.در جلسه رسیدگی، ابتدا اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و گفتند دیه می‌خواهند و قصاص نمی‌خواهند. همسر مقتول دوباره گفت: شوهر من انحراف جنسی داشت البته من نمی‌دانم واقعاً با متهم چنین کاری کرده یا خیر اما می‌دانم همسرم چنین کاری می‌کرد.وقتی نوبت به مسعود رسید، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من ۱۸ ساله هستم و تجربه زیادی در زندگی ندارم. من و برادرم سعید با رحیم دوست بودیم. او خیلی خونگرم برخورد می‌کرد. یک روز که تنها بودم به من تجاوز کرد و فیلم گرفت. آنقدر این مساله روی من تاثیر گذاشته بود که اصلاً نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم و مدام گریه می‌کردم.

متهم گفت: رحیم به سراغم آمد و گفت اگر به او صد میلیون تومان ندهم فیلم را برای برادرم و همه اقوامم می‌فرستد و آبرویم را همه جا می‌برد. موضوع را به برادرم سعید گفتم. سعید هم گفت بیا او را بکشیم. ما روز حادثه مقتول را به یک مهمانی سه‌نفره دعوت کردیم. به او مشروب و قرص دادیم و بی‌حال که شد من با ضربات چاقو او را زدم. بعد از اینکه کشته شد، جسدش را با برادرم در یک گونی انداختیم و به خرابه‌های پشت باغ بردیم. فردای آن روز دوباره سر زدیم و متوجه شدیم هنوز جسد آنجاست، برای همین برادرم آن را آتش زد.در ادامه، سعید در جایگاه قرار گرفت. او اتهام معاونت را قبول کرد و گفت: رحیم، برادر من را آزار داده بود. من هم برای کمک به برادرم با او همکاری کردم. قتل کار من نبود و رحیم مرتکب این قتل شد.با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند و مسعود و سعید را به پرداخت دیه محکوم کردند. همچنین با توجه به اینکه مسعود دچار بیماری دیابت و قلب بود و تحمل کیفر و زندان نداشت او را به دو سال تبعید به لحاظ جنبه عمومی جرم محکوم کردند. سعید نیز به شش ماه حبس محکوم شد. 

منبع: اعتمادآنلاین


ت ت
کدخبر: 234646 تاریخ انتشار
در رسانه های دیگر بخوانید
ارسال نظر

پربیننده‌ترین