آدمربایی و اخاذی ۳۰ میلیاردی از مرد جوان تهرانی
دو برادر که کارآگاه خصوصی قلابی را برای آدمربایی و اخاذی ۳۰ میلیارد تومانی از مرد جوان استخدام کردهبودند، در بازجوییها مدعی شدند برای پس گرفتن طلبشان دست به ارتکاب جرم زدهاند.
به گزارش منیبان؛ اوایل مهرماه امسال مرد جوانی در تهران وحشتزده به اداره پلیس رفت و از سه مرد به اتهام آدمربایی و اخاذی ۳۰ میلیارد تومانی شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: «کارم آزاد است و علاوه بر خرید و فروش زمین و خانه، خودروهای خارجی هم خرید و فروش میکنم. ساعت ۱۱ صبح از خانهام در یکی از خیابانهای غربی تهران بیرون آمدم تا به محل کارم بروم. چند خیابانی از محل زندگیام دور شدهبودم که خودروی پژویی با سهسرنشین راه خودروی مرا سد کردند. سرنشینان خودروی پژو مرا به زور داخل خودرویشان کشاندند و هر چقدر تلاش کردم، موفق به فرار از دام آنها نشدم. دو نفر از آنها در صندلی عقب در دو طرف من نشستند و سرم را زیر صندلی بردند و راننده هم به سرعت به راه افتاد. آنها مرا از تهران خارج کردند و با تهدید پنج فقره چک به مبلغ ۳۰ میلیارد تومان از من گرفتند. صدای دو نفر از آنها آشنا به نظر میرسید و وقتی هم مخفیانه چهرهشان را دیدم، متوجه شدم آدمربایان دو برادر به نامهای فریبرز و فرشاد هستند که پنج سال قبل با من مراوده مالی و کاری داشتند. آنها تهدید کردند اگر به پلیس خبر بدهم، بار دیگر مرا میربایند و جانم را میگیرند و در نهایت ساعت ۵ عصر پس از شش ساعت گروگانگیری مرا در جاده خلوتی اطراف ماهدشت کرج رها کردند. به سختی خودم را به جاده اصلی رساندم و با خودروهای عبوری به تهران برگشتم و بلافاصله به کلانتری آمدم تا از سه مرد گروگانگیر شکایت کنم.»
کارآگاه خصوصی قلابی
با شکایت مرد جوان، پرونده به دستور بازپرس جنایی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران پلیس در نخستین گام دوربینهای مداربسته محل حادثه را بازبینی کردند و دریافتند شکایت مرد جوان درست است و دو برادر با همدستی مرد ناشناسی وی را ربوده و چند ساعت بعد هم شاکی را رها کردهاند. سپس مأموران به محل زندگی دو برادر رفتند، اما متوجه شدند آنها پس از حادثه محل زندگیشان را تغییر دادهاند. مأموران در ادامه تحقیقات همدست آنها را به نام بهروز شناسایی و دستگیر کردند. متهم در بازجوییها به جرم خود با همدستی دو برادر اعتراف کرد. وی در ادعایی گفت: «من از دوران کودکی علاقه زیادی به کارهای پلیسی داشتم، اما موفق به استخدام در پلیس نشدم. مدتی قبل در فضای مجازی آگهی دادم و خودم را کارآگاه خصوصی معرفی کردم. برای خودم رزومه کاری گذاشتم. چند روز قبل از حادثه دو برادر با من تماس گرفتند و گفتند از مردی طلب دارند و شکایت هم کردهاند، اما بدهکارشان خیلی حرفهای است و نمیتوانند آدرس محل زندگی او را پیدا کنند. تنها چیزی که دو برادر از شاکی داشتند آدرس صفحه اینستاگرام او بود که در اختیار من قرار دادند. من برای پیدا کردن مرد جوان دستمزد ۳۰۰ میلیون تومانی پیشنهاد دادم و آنها هم قبول کردند. از روی عکسهایی که در اینستاگرامش گذاشتهبود، موفق شدم محل کارش را پیدا کنم و چند روزی او را زیر نظر گرفتم و در نهایت هم آدرس محل زندگیاش را پیدا کردم و بعد هم به دو برادر خبر دادم. روز حادثه همراه آنها بودم، اما خبر نداشتم قصد آدمربایی دارند و ناخواسته همدست دو برادر شدم. آنها پس از حادثه، تلفنهای همراهشان را خاموش کردند و دستمزد مرا هم ندادند.»