ازدواج اجباری دو دختر بچه هفت ساله هندی با قورباغه های چندش آور/ تصویر خجالت آور
ویگنسواری و ماسیاکانی دو کودکی بودند که هفته گذشته با پوشیدن ساری قرمز و سنتی هندی و آویختن جواهرات گرانبهایشان در دو جشن باشکوه جداگانه در دهکده یی دورافتاده در منطقه تامیل نادوی هند با دامادهای قورباغه یی ازدواج کردند.
به گزارش منیبان به نقل از فراناز، این ازدواج هر یکصد سال یک بار صورت می گیرد و بخشی از جشن دیرینه خرمن کوبی پونگال است.
رسم است که افسانه معروفی درباره ازدواج دختری زیبا و شاهزاده یی که با طلسم جادوگر به شکل قورباغه درآمده بود، وجود دارد اما در نگاه اول به نظر نمی رسد ازدواج دو دختر هفت ساله هندی با قورباغه ها ارتباطی با چنین داستانی داشته باشد.
طبق باوری قدیمی چنین ازدواجی دهکده را برای یک سده از شیوع بیماری های مرموز در امان نگه میدارد. هزاران نفر از روستائیان، فاصله 250 کیلومتری را برای رفتن به معبد در حالی طی کردند که دو عروس خردسال در کجاوهایشان با طناب بلندی از گل به گردن قورباغه ها وصل شده بودند. در طول برپایی جشن، عابدان هندو با صدای بلند و آهنگین مشغول نیایش بودند و کمی بعد از آن، عابد بزرگ پیش از چرخیدن به دور آتش مقدس شال عروس را به شال داماد گره زد و آنها را قورباغه و همسر، نامید.
ریشه این جشن عجیب به افسانه الهه یی به نام شیوا (Shiva) برمی گردد که پس از نزاع با همسرش پاواراتی، خود را به شکل قورباغه درمی آورد و می گریزد. زن شیوا بعد از دیدن این جریان آنقدر گریه می کند که باعث می شود یک بیماری عجیب در دهکده شایع شود.
زمانی که مردم از پاواراتی کمک می خواهند، او ساکنان دهکده را برای پیدا کردن شیوا می فرستد تا از وی درخواست کنند با یک دختر جوان ازدواج کند. پس از آنکه شیوا درخواست مردم ده را میپذیرد، پاواراتی خود را به شکل دختری جوان و ناشناس درمیآورد. بعد از برگزاری مراسم ازدواج هر دو مجدداً به دو الهه تبدیل میشوند و بیماری هم خود به خود از میان میرود.
سنت ها در هند معضل است و در بسیاری از مواقع باعث خجالت یا دردسرآفرینی برای دولت این کشور میشود. به همین دلیل تلاش های گسترده یی برای مقابله با ازدواج های غیرقانونی کودکان صورت می گیرد.
از فرستادن تیم های آموزش دیده روانشناس و جامعه شناس گرفته تا راهی کردن رهبران مذهبی به مناطق دورافتاده، مسوولان از هیچ تلاشی برای قانع کردن روستائیان و جلوگیری از انجام سنت های غیرمنطقی فروگذار نکرده اند.
در هر حال ویگنسواری و ماسیاکانی عروس های خوشبختی بودند و پایان داستان شان شاد است زیرا داماد های سبز و چسبناک شان چند ساعت پس از پایان مراسم دوباره به تالاب های گل آلود بازگردانده میشوند.