عاقبت خونین ازدواج دختر بالاشهری با یک کارگر /چاقو خوردن برادرزن و تلاش برای ربودن زن و بچه‌ی فراری

مرد جوانی با این ادعا که برادرزنش همسر و فرزندان او را گروگان گرفته است، به خانه او حمله کرد و با چاقو او را به یک قدمی مرگ فرستاد.

عاقبت خونین ازدواج دختر بالاشهری با یک کارگر /چاقو خوردن برادرزن و تلاش برای ربودن زن و بچه‌ی فراری
پیشنهاد ویژه

به گزارش منیبان؛ چند روز قبل مرد جوانی که با چاقو زخمی شده بود به بیمارستان منتقل شد و با تلاش کادر درمان از مرگ نجات یافت. مرد جوان در تحقیقات اولیه گفت: شوهر خواهرم مرد بداخلاقی است و خواهرم هر چند وقت یک‌ بار به حالت قهر به خانه ما می‌آید. این اتفاق چند روز قبل هم افتاد و خواهرم و ۴ فرزندش به خانه ما آمدند. شوهرخواهرم چند باری با خواهرم تماس گرفت و از او خواست به خانه برگردد، اما خواهرم قبول نمی‌کرد. او تصمیم گرفته بود از شوهرش طلاق بگیرد.روز حادثه داخل خانه نشسته بودیم که ناگهان بهروز چاقو به دست وارد شد و با تهدید از من خواست همسر و بچه‌هایش را رها کنم. هر چه به او گفتم آنها با میل خود به خانه‌ام آمده‌اند، فریاد می‌زد که زن و بچه‌هایم را گروگان گرفته‌ای و آزادشان کن. در نهایت هم با چاقو به جان من افتاد و مرا تا یک قدمی مرگ کشاند. از دامادمان به اتهام اقدام به آدم‌ربایی و قتل شکایت دارم.

با شکایت مرد جوان تحقیقات آغاز شد و مدتی بعد بهروز بازداشت شد. او در تحقیقات ادعای متفاوتی را مطرح کرد و گفت: من قصد ربودن زن و بچه‌ام را نداشتم بلکه می‌خواستم آنها را از دست برادرزنم نجات دهم. خانواده همسرم وضع مالی خوبی دارند و مدام زیر گوش همسرم می‌خواندند که خانه‌مان را جا به جا کنیم و به محل زندگی آنها که در بالای شهر بود نقل مکان کند، اما من یک کارگر ساده هستم و توانایی اجاره خانه در بالای شهر را نداشتم. همین مسأله باعث اختلاف بین من و همسرم شده بود. آنها مدام همسر و بچه‌هایم را به خانه خودشان می‌بردند تا مجبور شوم خانه‌ای در نزدیکی‌شان اجاره کنم. آ خرین بار هم برادرزنم، به خانه ما آمده و با تهدید همسر و بچه‌هایم را با خود برده بود. من برای نجات آنها به خانه برادرزنم رفتم، اما وقتی مانع من شد دست به چاقو شدم تا با تهدید بتوانم همسر و بچه‌هایم را نجات دهم اما در این میان برادرزنم با چاقو مجروح شد، از آنجا که تصور کردم او را به قتل رسانده‌ام متواری شدم و مدتی هم در پارک‌ها و خیابان‌ها می‌خوابیدم، تا اینکه چند وقت بعد پنهانی و شبانه به اطراف خانه برادرزنم رفتم و وقتی مطمئن شدم او زنده است، خیالم راحت شد.در حالی که بهروز چنین ادعایی را مطرح کرده بود، همسرش در تحقیقات گفت: شوهرم دروغ می‌گوید و گروگانگیری در کار نبوده، من به میل خودم به خانه برادرم آمده‌ام. از شوهرم شکایت دارم و نمی‌خواهم به خانه او برگردم.به این ترتیب مرد جوان به اتهام تهدید و ضرب و جرح بازداشت شد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.

منبع: ایران


ت ت
کدخبر: 251802 تاریخ انتشار
در رسانه های دیگر بخوانید
ارسال نظر

پربیننده‌ترین