دختر جوان با چاقوی قصابی قلب پدرش را شکافت!

دختر جوانی که پدر ثروتمندش را به طرز فجیعی در مشهد به قتل رساند، روز گذشته و در اعترافاتی تکان دهنده زوایای جدیدی از جنایت خود را هنگام بازسازی صحنه جرم فاش کرد.

دختر جوان با چاقوی قصابی قلب پدرش را شکافت!
پیشنهاد ویژه

به گزارش منیبان؛  صبح روز گذشته «زیبا» دختر 31 ساله ای که به اتهام قتل پدر افغانستانی خود در بازداشت به سر می برد، با دستور قاضی وحید خاکشور، قاضی ویژه قتل عمد مشهد، به صحنه جنایت هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضاییه قرارگرفت. در بازسازی صحنه جرم ابتدا سروان آرمین منفرد، افسر پرونده، خلاصه ای از ماجرای این جنایت فجیع و چگونگی دستگیری متهم را شرح داد و سپس دختر 31 ساله پس از تفهیم مواد قانونی از سوی مقام قضایی مبنی بر این که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند به تشریح صحنه جنایت پرداخت و گفت: ظهر دوازدهم آذر بود که پدرم به همراه خانمی که امور مربوط به حسابداری او را انجام می داد، به در منزلم آمدند، اما پدرم به تنهایی به طبقه سوم آپارتمان محل سکونتم در خیابان ایثارگران آمد.او ادامه داد: ابتدا به یاد گذشته ها افتادم که پدرم خیلی به من و مادرم بی توجهی می کرد و به خاطر خساستی که داشت خیلی برای ما هزینه نمی کرد، در حالی که او مرد ثروتمندی بود و چندین واحد آپارتمان و ساختمان های دیگر داشت. این گلایه ها به جایی رسید که ناگهان عصبانی شدم و با میله آهنی (تایلور) چندضربه به سرش زدم.متهم گفت: پدرم در حالی که به سمت در می رفت و چند مشت هم به در کوبید با من درگیر شد، به گونه ای که پیراهنم را پاره کرد. بعد از این ماجرا من از قصابی محل، کارد دسته فلزی بزرگی را به امانت گرفتم و مقداری هم وایتکس خریدم. دوباره به خانه بازگشتم و جسد را تکه تکه کردم تا بتوانم آن را حمل کنم. به شوهرم نیز گفته بودم که مشتری برای آرایش دارم تا به خانه نیاید، چون من به حرفه آرایشگری هم مشغول بودم. در همین حال به سراغ حسابدار پدرم رفتم که چند ساعت در بیرون منزل منتظر بود، به او گفتم سوئیچ خودرو را به من بدهد و خودش برود. بعد هم برای آن که ذهن پلیس و برادرانم را گمراه کنم، نقشه آدم ربایی طرح کردم و با گوشی پدرم به یکی از برادران ناتنی ام پیام دادم که پدر شما نزد ما است و بعد برای پرداخت پول هماهنگ می کنیم! ولی جسد هنوز در خانه بود، به همین دلیل خودروی تیبای یکی از دوستانم را به امانت گرفتم و به خاطر این که او به منزلم نیاید، طوری هماهنگ کردم که کلید تیبا را با آسانسور به طبقه سوم بفرستد. بعد از این ماجرا تکه های جسد پدرم را درون چمدان جاسازی کردم و به صندوق عقب تیبا انتقال دادم و سپس خودرو را در  پشت دیوار یک مدرسه پارک کردم که ناگهان پلیس به سراغم آمد.با اعترافات تکان دهنده این زن جوان، قاضی خاکشور پایان بازسازی صحنه قتل را اعلام کرد و متهم مذکور برای ادامه دادرسی روانه زندان شد.

 

منبع : همشهری آنلاین 

 


ت ت
کدخبر: 257382 تاریخ انتشار
در رسانه های دیگر بخوانید
ارسال نظر

پربیننده‌ترین