این افراد واقعی ضد گلوله هستند! + عکس
مطمئنا شما هم تصور میکنید با برخورد گلوله به سر, فرد جان خود را از دست میدهد اما این 10 نفر با اصابت گلوله به سرشان هنوز زنده اند.
به گزارش منیبان؛ این افراد شگفت انگیز برخلاف آنچه تصور میکنید بعد از برخورد گلوله به سرشان زنده ماندند , شاید به نظرتان غیر ممکن بیاید اما ماجرای گلوله خوردن و زنده ماندن آن ها را در ادامه بخوانید.
وقتی که در فیلم یا سریالی یکی از شخصیت ها از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار می گیرد شما دیگر از خود نمی پرسید که وی مرده است یا نه. سر مهم ترین ارگان بدن محسوب می شود و اصابت گلوله به آن بدین معنی است که حتی اگر گلوله کمانه کند یا مستقیماً از مخچه عبور نکند به احتمال زیاد چنان آسیب شدیدی به بافت خاکستری مغز فرد وارد می کند که نمی توان از آن جان سالم به در برد.
با این وجود موارد عجیبی وجود دارد که در آن یک فرد بدشانس از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته اما با خوش شانسی محض توانسته است جان سالم به در ببرد. بر اساس برآوردها تنها 5 درصد از افرادی که از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند از مرگ می گریزند و از این تعداد نیز تنها 60 درصد می توانند سلامتی کامل خود را بدست بیاورند. داستان برخی از این افراد شگفت آور و داستان برخی دیگر غم انگیز است. با این وجود تمامی این داستان ها فراموش نشدنی خواهند بود.
10- ملاله یوسف زَی (Malala Yousafzai) با گلوله طالبان نیز از حمایت از تحصیل زنان دست بر نداشت.
در سال 2009، ملاله یوسف زی که 11 سال بیشتر سن نداشت به وبلاگ نویسی برای تلویزیون بی بی سی روی آورد. وی در یک شرایط محدود و خطرناک برای آموزش زنان تلاش می کرد. ملاله در دره سوات (Swat Valley) پاکستان که از سال 2009 تحت تسلط طالبان قرار داشت زندگی می کرد.
در سال 2012 خطر واقعی به استقبال او آمد و در جریان تیراندازی های بی امان نیروهای طالبان که بر سر وی و دوستانش ریخته می شد گلوله ای از جمجمه او عبور کرده و در ستون فقراتش متوقف شد. اصابت گلوله باعث تورم مغز او شده بود که برداشتن قسمتی از استخوان جمجمه او را ضروری می ساخت. انجام چنین جراحی پیشرفته و خطرناکی در مراکز پزشکی محلی پاکستان امکان پذیر نبود از اینرو ملاله به بیمارستانی در بیرمنگام انگلستان منتقل شد.
اظهارات ملاله بعد از بدست آوردن دوباره سلامتیش از او یک چهره بین المللی ساخت. در سال 2014 به خاطر تلاش هایش در جهت اشاعه آموزش زنان علی رغم ضربه مرگباری که به وی خورده بود جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. اما بیشترین تاثیری که وی بر اذهان عمومی گذاشت از طریق مصاحبه های تلویزیونی بود که انجام می داد. در به یاد ماندنی ترین مصاحبه تلویزیونی در برنامه The Daily Show اعلام کرد که حتی برای شخصی که به وی شلیک کرده است نیز خواهان اعمال خشونت نیست و اگر روزی دوباره با آن شخص روبرو شود به او خواهد گفت که برای دختران او حق تحصیل می خواهد.
9- پاتریک آیرلند (Patrick Ireland) بعد از ورود ساچمه تفنگ شکاری به مغزش زنده ماند.
در 20 آوریل سال 1999، پاتریک آیرلند نیز یکی از قربانیان تیراندازی معروف کلمباین (Columbine) بود که در جریان آن 37 نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. پاتریک بعد از اصابت گلوله به پا و سرش لنگ لنگان خود را به پنجره طبقه دوم ساختمان می رساند و از آن جا خود را به بیرون پرت می کند. دو مامور ویژه پلیس با حضور در کنار پنجره وی را نجات دادند و از آن به بعد وی به “پسرک روی پنجره” (Boy in the Window) معروف شد.
در کتاب کلمباین (Columbine) نوشته دَیو کالن (Dave Cullen) که به بررسی ماجرای این تیراندازی می پردازد آمده است که شدت ضربه وارده به مغز پاتریک به حدی بود که اگر چه هنوز هوشیار بود اما به سختی صحبت می کرد و به سختی توانست اسم خود را به ماموران بگوید. معاینات اولیه نشان می داد که وی از این جراحت جان سالم به در نخواهد برد.
با این وجود پاتریک نه تنها زنده ماند بلکه تقریبا سلامتی کامل خود را به دست آورد هرچند پای آسیب دیده او همچنان کمی می لنگد. بر طبق گزارش ها، پاتریک بعد از فارغ التحصیل شدن وارد تجارت شده است. از نظر کالن، مقاومت پاتریک در مواجهه با ضربه کشنده ای که به او وارد شده بود و بازگشت او به زندگی عادی دلگرم کننده ترین مسئله مربوط به تیراندازی کلمباین بوده است.
8- پل کِرن (Paul Kern) از گلوله ای که به سرش اصابت کرد جان سالم به در برد اما بعد از حادثه دیگر تا آخر عمر نتوانست بخوابد.
در طول جنگ جهانی اول پل کرن سرباز مجارستانی از سربازان قوای متحد به شمار می رفت و در جبهه جنگ با نیروهای روسی حضور داشت. در سال 1915 کرن توسط یک سرباز روسی از ناحیه شقیقه راست هدف قرار داده شد. گلوله از قسمت جلویی جمجمه عبور کرده و از آن خارج شده بود. کرن نه تنها زنده ماند بلکه خیلی سریع سلامتی خود را نیز به دست آورد. بعد از پایان دوره خدمت خود به استخدام دولت درآمد و مانند یک شخص معمولی به کار مشغول شد. اما یک نکته عجیب در مورد او وجود داشت و آن اینکه بر طبق گزارش ها از زمان اصابت گلوله به سرش تا زمان مرگش در سال 1955، به مدت 40 سال، دیگر نتوانست بخوابد.
او روش های درمانی مختلفی را برای حل این مشکل غیرعادی خود امتحان کرد از هیپنوتیزم گرفته تا مصرف مشروبات الکلی اما هیچ کدام اثربخش نبودند. در نتیجه او با مشکل خود کنار آمده و تنها شبی دو ساعت پلک هایش را روی هم می گذاشت و استراحت می کرد بدون آن که در واقع بخوابد.
پس این مرد مجارستانی بقیه ساعات شب را چکار می کرد؟! کرن شب ها را به کافه ها می رفت، کتاب می خواند یا به محلات پایین شهر می رفت و با دوستانش که به کارتن خوابی روی آورده بودند سرگرم صحبت می شد. در دوران بعد از جنگ جهانی اول بی خانمان شدن شهروندان و سربازان مجارستانی موضوع عجیبی نبود اما نکته قابل تامل این بود که کرن به خاطر مشکل غیرعادی خود مجبور بود که با این افراد بی خانمان معاشرت داشته باشد علی رغم این که کار و سرپناه خود را داشت.
7- تَمی سکستون (Tammy Sexton) بعد از آن که از ناحیه پیشانی مورد اصابت گلوله قرار گرفت برای خودش چایی درست کرد.
برخی افراد ممکن است بعد از اصابت گلوله به بدنشان رفتارهای عجیبی از خود نشان دهند که از نظر دیگران غیرعادی است. برای مثال در صحنه ای از فیلم معروف و کلاسیک نجات سرباز رایان (Saving Private Ryan) یک سرباز آمریکایی دست قطع شده خود را با چنان آرامشی از روی خاک ساحل بر می دارد که برای ما قابل تصور نیست. بنابراین کاری که تمی سکستون از اهالی جکسون کانتی (Jackson County) ایالت می سی سی پی انجام داد چنان غیرواقعی به نظر می رسد که فکر می کنید این عکس العمل در دنیای فیلم های کارتونی اتفاق افتاده است.
در سال 2009، شوهر سابق تمی سکستون به زور وارد خانه شد و با اسلحه ای که در دست داشت به پیشانی زن سابق خود شلیک کرده و بعد از آن نیز خودکشی کرد. بعد از رسیدن ماموران پلیس به خانه تمی متوجه شدند که وی در کمال خونسردی برای خود چای درست کرده و به آن ها نیز تعارف کرد که از چای او بنوشند. بعد از یک جراحی در ناحیه جمجمه تمی توانست که سلامتی کامل خود را باز یابد.
6- جیکوب میلر (Jacob Miller) سال های زیادی را با باقیمانده گلوله در پیشانیش گذارند.
در سال 1863، جیکوب میلر یکی از سربازان نیروهای فدرال در طول جنگ داخلی آمریکا بود که در روز 19 سپتامبر 1863 در یکی از خونین ترین جنگ های این دوره به نام نبرد چیکاماوگا (Battle of Chickamauga) شرکت داشت. میلر نیز همانند سکستون از ناحیه پیشانی توسط یک تفنگ فتیله ای مورد اصابت گلوله قرار گرفت و دوستان او و سربازان دشمن تصور می کردند که وی در نتیجه اصابت گلوله کشته شده است. اگر سربازان دشمن مرگ او را باور نمی کردند مطمئنا میلر از آن مهلکه جان سالم به در نمی برد. اما وی بعد از پایان نبرد از تفنگ خود به عنوان عصا استفاده کرده و خود را به بیمارستان نیروهای فدرال رساند.
بر طبق گزارش ها بعد از 9 ماه بالاخره ساچمه تفنگ فتیله ای از پیشانی او خارج شد اما 17 سال بعد یک تکه سرب از محل زخم گلوله بیرون آمد. جالب این که 14 سال بعد نیز یک تکه سرب دیگر نیز از پیشانی او خارج شد.با ابن وجود میلر از گلوله ای که می توانست 44 سال قبل زندگی وی را بگیرد جان سالم به در برد.
5- ریچارد نوریس (Richard Norris) نصف صورت خود را در اثر اصابت گلوله از دست داد اما زنده ماند.
در سال 1999 ریچارد نوریس 22 ساله به دلیلی نامعلوم گلوله ای را از اسلحه شکاری در صورت خود خالی کرد. این اتفاق در خانه به وقوع پیوست و مادر ریچارد نیز در نزدیکی پسرش نشسته بود. تا اینکه قطعاتی از صورت متلاشی شده ریچارد به بدن مادر برخورد کرده و بدین ترتیب وی متوجه زخمی شدن فرزندش می شود. اگرچه ریچارد برخلاف تصور پزشکان زنده ماند اما نصف صورت خود را از دست داد. در نتیجه تمامی آینه های خانه جمع شده و ریچارد در هنگام بیرون رفتن از خانه ماسک سیاه رنگی را روی صورت خود قرار می داد.
حدود 10 سال بعد مادر ریچارد با یک جراح پلاستیک به نام ادواردو رودریگز (Eduardo Rodriguez) آشنا شد که می توانست صورت پسرش را ترمیم کند. روشی که این جراح به کار می برد بسیار جدید بوده و تا آن زمان تنها بر روی 3 بیمار انجام شده بود. حدود یک سال طول کشید تا مقدار لازم پوست از دیگر نقاط بدن و بدن افراد مرده در طی چندین جراحی طولانی و پیچیده به صورتش پیوند داده شود.
در سال 2012 در طی یک جراحی 36 ساعته بهترین ساختار صورت ترمیمی تاریخ برای ریچارد ساخته شد و صورت وی شکل نسبتا طبیعی خود را بازیافت. بعد از این جراحی ریچارد به جامعه بازگشت و ازدواج کرد.
4- “ترمیناتور روسی” از گلوله ای که در پیشانیش فرو رفته بود ترسی نداشت.
بر طبق گزارش ها در بحبوحه نبرد بین نیروهای نظامی روسیه و شبه نظامیان چچنی در سال 2000، چنان که در تصویر آمده سربازی صورت همرزم زخمی خود را به شیوه ای کاملاً غیرعادی و مبتدیانه جراحی می کند. گلوله یک اسلحه آ کا 47 پیشانی سرباز زخمی را شکافته و ته آن بیرون مانده است. یکی از همرزمان به کمک او شتافته و قصد دارد با استفاده از یک سیم چین گلوله را از پیشانی او خارج کند.
چیزی که بیشتر از همه انسان را تحت تاثیر قرار می دهد رفتار سرباز زخمی است. سرباز زخمی بدون آن که نشانه ای از نگرانی، ترس یا حتی درد داشته باشد بسیار آرام نشسته انگار دارد موهایش را کوتاه می کند و سرباز دیگر تلاش می کند گلوله را بیرون بکشد. حتی عجیب تر این که سرباز زخمی به سمت دوربین برگشته و پوزخند می زند و بعد از آن که دوستش پوست دور زخم را فشار می دهد تا باقیمانده گلوله را خارج کند وی باز به جای درد کشیدن لبخند بر لب دارد. این سرباز تجسم واقعی زمخت بودن مردمان روسی است.
3- گروهبان آلیستَیر مک کینی (Alistair McKinney) از اصابت گلوله تک تیرانداز طالبان به سرش جان سالم به در برد.
حتی خود این سرباز 33 ساله از گردان یکم هنگ نیروهای پادشاهی ایرلند بعد از خارج شدن از کما در سال 2005 نیز فکر نمی کرد که از اصابت گلوله نیروهای طالبان به سرش جان سالم به در برده است. گروهبان مک کینی در حین یک عملیات گشت زنی روزانه در پاکستان توسط تک تیزانداز طالبان هدف قرار گرفت. گلوله به بالای چشم راست او برخورد کرده و بعد از شکافتن جمجمه از بالای گوش راستش خارج شد. برطبق گزارش ها پزشکان بر این باور بودند که وی تنها یک دهم درصد شانس زنده ماندن دارد.
گروهبان مک کینی گلوله خوردن خود را به یاد ندارد اما به خاطر می آورد که در یک لحظه در حال گشت زنی در پاکستان بوده و در لحظه ای دیگر در بیمارستانی در شهر بیرمنگام انگلیس بستری شده است. مراحل درمانی مک کینی بسیار پیچیده و طولانی بود و در طول دوران حضور در بیمارستان دچار مشکلات زیادی شد از جمله ابتلا به بیماری سل. 3 سال بعد از مورد اصابت قرار گرفتن نیز هنوز تحت مراقبت والدینش قرار داشت و در گوشه سمت چپ هر دو چشمش بینایی خود را از دست داده بود. وی همچنان تصدیق می کند که در هنگام اصابت گلوله احساس بدی نداشته است اما به اندازه کافی خوش شانس بوده که از این جراحت جان سالم به در ببرد.
2- پترا اندرسون (Petra Anderson) به خاطر ناهنجاری مغزی از مرگ در حادثه تیراندازی تئاتر آرورا (Aurora) نجات یافت.
پترا اندرسون در سال 2012 یک زن 22 ساله بود که در شب تیراندازی سالن تئاتر آرورا در شهر کلرادو در سالن حضور داشت. فرد مسلح با استفاده از اسلحه شکاری خود 3 بار به بازو و صورت او شلیک کرد. یکی از این گلوله ها به بینی پترا خورده و وارد مغز وی شد. ساچمه گلوله به راحتی می توانست که مغز پترا را دچار آسیب کشنده بکند اما از آن جا که مغز وی یک ناهنجاری نادر داشت توانست از مرگ بگریزد.
در درون مغز پترا یک مجرای مایع وجود داشت که در افراد بسیار کمی دیده شده است. گلوله وارد این مجرای شگفت انگیز غیرعادی شده و به بافت خاکستری مغز وی هیچ آسیبی نرسیده بود. اگر این مجرا وجود نداشت بدون شک گلوله مغز پترا را متلاشی می کرد.در نتیجه نه تنها پترا از این تیراندازی جان سالم به در برد بلکه با پای خود از صحنه تیراندازی فرار کرد و به مدت یک هفته در بیمارستان تحت مراقبت شدید پزشکی قرار گرفت. بعد از بازیابی سلامتش، پترا به آهنگسازی روی آورده است.
1- کودک نوپا بعد از شلیک گلوله به سر خود زنده ماند.
بر طبق گزارش روزنامه واشنگتن پست، در سال 2015 بیش از 265 مورد تیراندازی تصادفی کودکان در آمریکا ثبت شده است. بنابراین وقتی که در 4 آگوست سال 2015 شنیده شد که کودک سه ساله ای به نام دارنل ماند (Darnal Mund) اهل میامی به سر خود شلیک کرده کسی شوکه نشد. موضوعی که باعث تعجب همه شد این بود که دارنل توانست از این حادثه جان سالم به در ببرد علی رغم این که پزشکان به والدین وی گفته بودند که احتمال کمی برای زنده ماندن او وجود دارد.
بر اساس گزارش سی ان ان دارنل به صورت خود تیراندازی کرده و گلوله بعد از عبور از جمجمه اش از سمت چپ پشت سر او خارج شده بود. همانند ملاله پزشکان مجبور شدند مقداری از استخوان جمجمه دارنل را به خاطر تورم مغز وی بردارند. دارنل سه هفته را در کما به سر برد اما بعد از آن به هوش آمده و بعد از تقریبا 3 ماه توانست به خانه برگردد. وی مدتی را به نشستن روی ویلچر گذارند تا بالاخره توانست بار دیگر از قسمت راست بدنش استفاده کند.