اگر پسری هم از خانه فرار کند او را میکشند؟
سوالی که درباره ماجرای قتل غزل حیدری پیش میآید این است که چرا مردها به خودشان اجازه می دهند که دختر یا همسر خود را بکشند؟
به گزارش منیبان؛ قتل تلخ غزل خیلی ها را رنجانده است و هنوز پرسشهای زیادی در این رابطه در بین افکار عمومی وجود دارد. دکتر مصطفی اقلیما پدر مددکاری اجتماعی و رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران در یادداشتی نوشته است: سوالی که درباره ماجرای قتل غزل حیدری پیش میآید این است که چرا مردها به خودشان اجازه می دهند که دختر یا همسر خود را بکشند؟ مگر ما درکشورمان قانون نداریم؟
ما مردمی وحشی نیستیم که خودمان با غریزه خود تصمیم بگیریم و آن را عملی کنیم. پس در کشور ما چطور مردان به خودشان اجازه میدهند این کار را بکنند؟
تنها علتش این است که این مردها به مسکوت ماندن قانون مجازات در برخی موارد و یا طولانی شدن روند رسیدگی به پروندههای اینچنینی مطمئن هستند.
بنابراین ما باید قوانین را اصلاح کنیم تا اگر کسی دست به چنین خشونتی زد بدون اتلاف وقت و ملاحظههای دیگر فرد قاتل به سزای اعمالش برسد تا کس دیگری جرات چنین کاری را به خودش ندهد. چون این افراد مطمئن هستند اگر کار به دادگاه و روند رسیدگی فعلی و قوانین جاری برسد یا با تهدید یا با روشهای دیگر روایت خانواده مقتول را میگیرند.
به بهانه قتل غزل؛ دختری که از خانه فرار کرد و کشته شد | اگر پسری هم از خانه فرار کند او را میکشند؟ | در نگاه جامعه ما انگار فقط دخترها گناهکار هستند
به نظر من ما در کشوری زندگی می کنیم اگر کسی کار خلافی کرد و جامعه را به هم ریخت و به امنیت اجتماعی آسیب زد باید بلافاصله و به فاصله چند روز مجازات شود.
چون این افراد با خشونت و قتلی که انجام میدهند باعث میشوند در سایر خانوادههای آسیبپذیر بچه ها از پدرشان یا زنان از شوهران شان وحشت کنند.
شما ببینید طی این چند روز چقدر سلامت روان جامعه ما آسیب دیده است؟ چند نفر متاثر از این اتفاق هستند؟ مگر این اتفاق کمی است؟
تمام جوامع میلیونها دلار در سال هزینه بکنند تا سطح امنیت یا سلامت روانی جامعه را بالا ببرند حالا در جامعه ما یک نفر صرفا به دلیل اینکه فکر میکند حق دارد که خودش حکم صادر و اجرا کند به این شدت سلامت روانی جامعه را تحت فشار قرار میدهد.
به همین دلیل من می گویم که این چنین جنایت هایی یک آدم کشی معمولی نیست و اگر قانونی تصویب شود که این افراد همان روز اعدام شوند دیگر کسی خودش را محق نمی داند که جان کسی را بگیرد.
برای چنین جانیهایی اصلا نباید دل سوزاند. آنها قبل از همه قوانین را خواندهاند و میدانند که با این قوانین آسیبی به آنها نمی رسد پس با خیال راحت تصمیمشان را عملی میکنند.
پدر رومینا مگر نبود؟ کسی که دختر دست گلش را کشت فقط به این دلیل که رومینا با پسری رابطه داشت. فشار جامعه سنتی پدر رومینا را به آن نقطه رساند تا دختر جوانش را سر ببُرد.
پدر رومینا قبل از جنایت قانون را هم پرسیده بود او میدانست که اگر دخترش بکشد چه اتفاقی برایش می افتد. درست هم فکر کرده بود.
مگر پدر رومینا اعدام شد؟ وقتی قانون ما به موقع پدر رومینا را بالای دار نمیبرد یکی دیگر هم در اهواز به خودش اجازه میدهد سر زنش را از تنش جدا کند.
برای همین من معتقدم در چنین قتلهایی چون اذهان عمومی به شدن درگیر میشود روند رسیدگی به پرونده نباید زیاد طولانی شود.
بهانه این قاتلین گاهی این است که برای حفظ آبرو یا غیرت و ناموسپرستی این کار را میکنند مگر کجای دین عزیز اسلام چنین اجازه ای به افراد داده شده است که خودشان تصمیم بگیرند؟
یک مسئله ای که ما امروز در جامعه با آن روبرو هستیم این است که حفاظت از آبرو را به مردم یاد نداده ایم.
اینها فکر می کنند فقط با کشتن آبرو حفظ میشود. کجای اسلام گفته است دختری که از خانه فرار کرد را باید کشت.
اگر پسری هم از خانه فرار کند او را میکشند؟ چرا هر کسی که گناهکار است فقط دختر است. پاسخ این سوال را باید از افراد جامعه پرسید. همانهایی که حق میدهند که درباره دختران چنین قضاوتهایی کرد.
منبع: همشهری