عصبانی نشو، حرف بزن!

اگر آموزش‌های لازم برای مدیریت خشم و احساسات و هیجانات به افراد آموزش داده می‌شد، شاهد نبودیم که با یک مسأله کوچک در رانندگی افراد شروع به درگیری کلامی و فیزیکی با هم بکنند یا بدون درنظرگرفتن پیامدهای رفتاری افراد با هر بهانه‌ای راه پرخاشگری را انتخاب کنند.

عصبانی نشو، حرف بزن!
پیشنهاد ویژه

به گزارش منیبان، روزنامه ایران نوشت: «فقط در نیمه نخست امسال بیش از ۳۳۴ هزار نفر مصدوم نزاع‌هایی بودند که برای بررسی صدمات و تعیین خسارات به پزشکی قانونی مراجعه کردند. این رقم نسبت به سال گذشته و مدت مشابه چندان تفاوتی ندارد. حتی در این که در تهران به تبع مشکلات بیشتر پایتخت‌نشینان و جمعیت بالای آن بیشترین ثبت نزاع‌ها صورت می‌گیرد هم تفاوت محسوسی نیست. فقط در شش ماهه امسال بیش از ۱۵۰ هزار نفر در استان تهران به پزشکی قانونی مراجعه کردند اما اگر به نسبت جمعیت و ثبت نزاع بخواهیم بگوییم استان‌های اردبیل، آذربایجان شرقی، همدان و زنجان در صدر و استان‌های هرمزگان و بوشهر در پایین جدول هستند.

وظیفه پزشکی قانونی هم رسیدگی به شکایات نزاع و بررسی آسیب‌های مصدومان منازعات است که با دستور مقام قضایی به این سازمان ارجاع می‌شوند. پزشکی قانونی اعلام کرده آمار مراجعان نزاع به مراکز پزشکی قانونی از بیشترین موارد ارجاعات به پزشکی قانونی است و سالانه بیش از نیم میلیون مورد از ارجاعات سازمان را به خود اختصاص می‌دهد.

اما اینها گوشه‌ای از بروز پرخاشگری در جامعه است که بدون شک اگر آموزش‌های لازم برای مدیریت خشم و احساسات و هیجانات به افراد آموزش داده می‌شد، شاهد نبودیم که با یک مسأله کوچک در رانندگی افراد شروع به درگیری کلامی و فیزیکی با هم بکنند یا بدون درنظرگرفتن پیامدهای رفتاری افراد با هر بهانه‌ای راه پرخاشگری را انتخاب کنند. گوشه‌ای دیگر از بروز این پرخاشگری هم نزاع رودررو نیست مانند کسانی که بلوک سیمانی پرتاب می‌کنند یا حتی پرتاب مواد منفجره وسط خیابان! در همین سه‌شنبه‌های آخر سال همین روز گذشته نیز ویدیویی منتشر شد که از سنگ‌پرانی به سمت تعدادی از خودروهای عبوری در اتوبان غدیر خبر می‌داد؛ سنگ‌هایی که منجر به واردشدن خسارت به برخی از خودروها نیز شده بود و هنوز معلوم نیست که هدف پرتاب‌کنندگان آن از این اقدام چه بوده است. هر چند تیمی از مأموران پلیس پیشگیری و مأموران پلیس آگاهی تهران بزرگ رسیدگی به این موضوع را دستور کار خود قرار داده‌اند و در همان دقایق اولیه به سرنخ‌هایی از عاملان این اقدام دست یافته‌اند اما این مسأله هم زنگ خطر دیگری را به صدا درآورده است.

هشدارها به چه دردی می‌خورند؟

اما شاید سؤال اصلی در این میان این باشد که در پس ارائه آمارهای پزشکی قانونی چه چیزی است. اگر هشدار است کدام بخش‌های جامعه باید این هشدار را بشنوند؟ اگر قرار است کاری صورت بگیرد، چه کاری و در کدام بخش‌ها باید این اقدامات پیشگیرانه صورت بگیرد که در جامعه هر چه کمتر شاهد رفتارهایی باشیم که افراد به خودشان و دیگران آسیب می‌زنند. آسیبی که گاه حتی خواسته نیست و اگر افراد پیامد رفتار خود را از قبل مشاهده می‌کردند، دست به آن عمل نمی‌زدند. اگر در جامعه افرادی دچار اختلالات روانی هستند که آن اختلال منجر به آسیب به دیگری می‌شود، چرا در جامعه پایش جدی در این میان وجود ندارد؟ در کشوری که سازمان نظام روانشناسی و مشاوره وجود دارد که بیش از ۴۰ هزار عضو دارد و از وظایف آن ارتقای سلامت روان در جامعه است، چرا شاهد روند کاهشی محسوس در چنین مواردی نیستیم؟ چرا همچنان برای بسیاری از افراد جامعه پایش سلامت روانی خود و اطرافیان ساده نیست و مراجعه به روان‌درمانگران برای عده‌ای نوعی انگ اجتماعی محسوب می‌شود؟ سؤالات بسیار در این میان مطرح می‌شود.

آموزش بدون پرورش معنی ندارد

دکتر محمدرضا ایمانی، روانشناس اجتماعی و مشاوره خانواده، به «ایران» می‌گوید: شاید مشکل اصلی این است که ما گویی در این سال‌ها تنها راهی که برای جلوگیری از خشونت به ذهنمان رسیده، اقدامات پلیسی و بعد اقدامات قضایی است. بسیاری از افراد حرفه‌ای و ارزشمند در پلیس باید درگیر پروسه‌های اجتماعی بشوند. یعنی در همه ابعاد در جامعه که دچار اختلالی است اول اقدام پلیسی و بعد قضایی راه حل شده است و اتفاقاً با این اقدامات افرادی را که زمینه پرخطرتری در حوزه سلامت روان دارند، پایدار می‌کنیم، چون آن فرد وقتی پایش به زندان می‌رسد در چرخه مشکلات بیشتری می‌افتد.

وی ادامه می‌دهد: بخش بزرگ‌تری از موضوعات را در نهاد خانواده و نهاد آموزش و پرورش و تعلم و تربیت رها کرده‌ایم. به جرأت می‌شود گفت مدت‌هاست ما وزارت آموزش و پرورش نداریم و وزارت آموزش داریم که به سمت مدارس غیر دولتی سوق دارد و درآمدزایی از مباحث آموزشی. در حالی که مدرسه جایی است که افراد جز سواد خواندن و نوشتن، باید رفتار زیستی و ارتباطات اجتماعی و به‌کارگیری هوش هیجانی را بیاموزند. این که چطور مهارت کنترل خشم پیدا کنند، مورد انتقادبودن را تاب بیاورند و پاسخگویی سالم یا استقلال‌داشتن را یاد بگیرند در مدارس باید رخ بدهد.

لزوم پایش سلامت روان همپای سلامت جسمی

وی با طرح این موضوع که زمینه‌های متعدد و متکثری در بحث سلامت روان مطرح است، ادامه می‌دهد: مردم ما باید یاد بگیرند همان‌ طور که سلامت جسمی خود را پایش می‌کنند، سلامت روان خود را هم پایش کنند. یعنی ببینند در دسته افراد آسیب‌رسان یا آسیب‌دیده قرار می‌گیرند و اگر چنین است برای ارتقای سلامت روان خود اقدام کنند. اگر کسی احساس افسردگی و ناراحتی دارد، برای رفع آن اقدام کند، وگرنه می‌شود کسی که بلوک‌های سیمانی را به سمت خیابان و اتوبان پرتاب می‌کند که نمی‌تواند محیط را تحلیل و مشکلات درون‌روانی خود را هضم کند و شروع به انتقام‌گرفتن می‌کند؛ بدون این که در نظر بگیرد کسی که دارد هیجان خود را سرش خالی می‌کند، چه کسی است و چه آسیبی ممکن است ببیند. این افراد اصلاً آموزش ندیده‌ و یاد نگرفته‌اند که اگر عصبانی هستی، نمی‌توانی از هر کسی انتقام بگیری.

دکتر ایمانی با اشاره به این که عوامل متعددی در بحث‌های عدم کنترل هیجان‌ها از جمله خشم دخیل است، از مباحث اقتصادی تا کرونا، اما زمینه‌هایی چون مشکلات اقتصادی یا کرونا یک‌شبه حل نمی‌شود و باید افراد مسئولیت‌پذیری در قبال رفتار خود را آموزش دیده باشند، می‌گوید: اگر در خانواده و از کودکی پدر و مادر شروع به درک احساس فرزندان و گفت‌وگو با آنها بکنند، بسیاری از مشکلات پیش نمی‌آید. مثل این که دخترم، پسرم وقتی عصبانی هستی، نباید به کسی صدمه بزنی و پیامدهای آن را برایش تشریح کنیم و او را به سمتی ببریم که درک کند ترمز روی سیستم اعصابش باید فعال باشد. در دل نابسامانی‌های سلامت خود را حفظ کند. ببیند زنجیره یک رفتار معیوب چه آسیب‌هایی دارد.

مسئولیت اجتماعی را جدی بگیریم

وی درباره این که اگر بخواهیم همین امروز چند راه‌ حل ساده برای آموزش و بالابردن آگهی مردم و ارتقای سلامت روان مردم پیشنهاد بدهیم، آنها چه می‌تواند باشد نیز می‌گوید: وقتی به آموزش برمی‌گردیم، در کتاب‌های درسی در کنار مسائل درسی می‌شود مهارت‌ها و دانش‌ها را افزایش داد. می‌توان طرحی ریخت که اولیا این دانش‌ها را یاد بگیرند. صداوسیما و شبکه‌های اجتماعی فعال شوند. یک کلیپ صد ثانیه‌ای که سرانجام یک نزاع را نشان بدهد، می‌تواند به صورت فراگیر در جامعه پخش شود و اثرگذاری دارد. خانواده‌ها به رفتار کودک و نوجوان و جوانشان بیشتر باید توجه کنند. وقتی بچه‌ای مداد را محکم روی دفتر می‌کشد دارد خشمش را نشان می‌دهد یا در نقاشی کودکان این احساسات منعکس می‌شود و در همین نقطه می‌توان با دیدن این هیجان‌ها با فرزندان حرف زد تا به گره کور تبدیل نشود.

وی با تأکید بر این که هنوز هم ما به افرادی که به هر دلیل دچار ناپایداری روانی شده‌اند، انگ می‌زنیم، ادامه می‌دهد: یک نفر احساس تنهایی یا افسردگی می‌کند و باید از مشاوره استفاده کند اما جامعه به آنها انگ می‌زند. بخشی از رفع مشکلات هر فرد در شرایط ناپایدار روانی می‌تواند با ورزش‌کردن یا موسیقی گوش‌دادن یا دعا و نیایش و ... حل شود و بخشی هم نیاز است با یک متخصص روان صحبت شود. ریشه بسیاری از مشکلات امروز جامعه این است که افراد سواد رابطه را بلد نیستند. رابطه با همکار، رابطه با پدر و مادر، رابطه با فرزندان و ... .

مثلاً در همین کرونا چه قدر به افراد آموزش دادیم که این میزان فشار ناشی از کرونا را چه کنند؟ باید بخشی را دفن یا برخی را هدایت کنند و ... اما می‌بینیم این فشار هست و با یک جرقه نزاع در خانواده شروع می‌شود. معضل دیگر ما هم بحث باسوادی جامعه است که پشت آن پنهان می‌شود. نسل گذشته ما افراد تحصیلکرده‌ای نبودند اما باسواد بودند و آداب معاشرت و دیگرخواهی را یاد می‌دادند اما الان والدین خودخواهی و منفعت‌طلبی را آموزش می‌دهند. برآیند این جامعه چه می‌شود؟ ما با پدیده منفعت‌طلبی در جامعه روبه‌رو هستیم. انگار افراد مسئولیت اجتماعی در مقابل یکدیگر را از یاد برده‌اند.

دکتر ایمانی درباره این که چقدر از این وظایف به عهده سازمان‌هایی مثل سازمان نظام روانشناسی است و شاید اگر در ابعاد سلامت روان دچار ارتقا نشده‌ایم یکی از مسئولینش همین سازمان‌ها و نهادهاست نیز می‌گوید: هستند در جامعه کسانی که مسئولیت اجتماعی را به عهده می‌گیرند اما تعدادشان کم است. همان‌ طور که گفتم بحث مسئولیت اجتماعی کمرنگ شده و افراد دنبال کارهای کلینیکال و دستمزد هستند. نظام روانشناسی هم مانند نظام مهندسی و ... در انجام مسئولیت‌های اجتماعی کمرنگ فعالیت می‌کند. باید همه ما مسئولانه‌تر رفتار کنیم.

آمارهای پزشکی قانونی به چه کار می‌آید؟

دکتر نائیجی، مدیر کل روابط عمومی و امور بین‌الملل سازمان پزشکی قانونی کشور، به «ایران» می‌گوید: مطمئناً مواردی که پزشکی قانونی در آمارهای خود اعلام می‌کند مربوط به پرونده‌هایی است که ثبت شده و شاید نزاع‌ها در سطح جامعه بیش از اینها باشد.

وی درباره کارکرد اعلام این آمار نیز می‌گوید: ما همیشه سعی در اطلاع‌رسانی داریم تا دستگاه‌هایی که مسئول هستند راه‌های پیشگیری، افزایش تاب‌آوری و راه‌های کنترل خشم و مهارت‌های فردی را در جامعه گسترش دهند و دستگاه‌های مسئول هر آن چه در توان دارند را عمل کنند تا شاهد آمار کاهشی باشیم.

به گفته وی هر کس در این آمارهاست، کسی است که معرفی‌نامه از کلانتری یا از دادسرا دارد و برای معاینه به پزشکی قانونی مراجعه می‌کند تا میزان آسیب و صدمات از طرف پزشکی قانونی اعلام شود. اگر فردی نیاز به دوره بهبودی دارد یا به ارزیابی مجدد نیاز دارد، باید دوره بهبودش طی شود و بعد اعلام نظر می‌شود که اگر صدمه‌ای غیر قابل جبران هم باقی مانده در پرونده ذکر شود.

وی درباره این که شاید هنوز بحث تفکیک اختلالات روانی و نظر پزشکی قانونی مبنی بر این که فردی که مرتکب جرمی شده، از نظر روانی سلامت است برای مردم جانیفتاده، گفت: ما وارد بحث اختلالات روانپزشکی نمی‌شویم بلکه اگر اعلام می‌شود فرد از نظر روانی سالم است یعنی رفتار او در شرایط روانی صورت گرفته که فرد مسئول آن عمل است. مگر هر کسی که قتلی انجام می‌دهد، لزوماً روانی است؟ مهم این است سلامت روان فرد باید در حدی باشد که پاسخگوی عملی که انجام داده باشد.»


ت ت
کدخبر: 69051 تاریخ انتشار
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    در رسانه های دیگر بخوانید
    ارسال نظر

    پربیننده‌ترین
    اخبار روز سایر رسانه ها