جزئیاتی از قتل عجیب و مرموز در مشهد
دزد سابقه داری که زندگی اش را در آتش اعتیاد سوزانده بود، در اولین جلسه بازپرسی، به قتل مرد فرش فروش با انگیزه خرید لوازم خانگی در مشهد اعتراف کرد.
به گزارش منیبان؛ بیست و هشتم بهمن پرونده گزارش «آدم ربایی» از کلانتری گلشهر مشهد به پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد و با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع بلافاصله با دستورات ویژه سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) در دستور کار نیروهای اداره جنایی قرار گرفت. چند دقیقه بعد گروه ورزیدهای از کارآگاهان با تجربه دایره مبارزه با آدم ربایی و سرقتهای مسلحانه وارد عمل شدند و تحقیقات میدانی گستردهای را با هدایت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) آغاز کردند.
پسر جوانی که ماجرای «آدم ربایی» را به پلیس گزارش داده بود، در تشریح جزئیات این حادثه به کارآگاهان گفت: ظهر پنج شنبه (بیست و هشتم بهمن) موتورسواری که کاپشن بادی و شلوار پلنگی به تن داشت به فرش فروشی پدرم در منطقه گلشهر مشهد مراجعه کرد و او را با خودش برد، ولی ساعتی بعد همان جوان آپاچی سوار دوباره به همراه راننده یک دستگاه وانت پیکان به فرش فروشی وارد شده و در حالی که کلید فروشگاه را در اختیار داشته سه تخته فرش را به قسمت بار خودرو وانت انداخته و با خود برده اند، اما اکنون از پدرم که مردی حدود ۵۷ ساله است، هیچ خبری نداریم و به منزل هم بازنگشته است.
در پی اظهارات این مرد جوان، ماجرای آدم ربایی با انگیزه زورگیری قوت گرفت و بدین ترتیب گروه عملیاتی کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ وحید حمیدفر (رئیس دایره مبارزه با آدم ربایی و سرقتهای مسلحانه) ردیابیهای اطلاعاتی را با انجام یک سری تحقیقات میدانی و بازبینی دوربینهای ترافیکی به منطقه وقوع جرم گسترش دادند.
بررسیهای نامحسوس حاکی از آن بود که جوان تنومند موتورسوار حتی از مادر کهن سال مرد گم شده نیز برای بازکردن در فروشگاه کمک خواسته است تا بتواند فرشها را حمل کند. طولی نکشید که کارآگاهان با تجربه پلیس آگاهی با هماهنگیهای قضایی موفق شدند به شماره پلاک وانت پیکان دست یابند و راننده جوان آن را دستگیر کنند. این مرد راننده که مدعی بود برای امرار معاش خانواده اش با خودرو باربری میکند تا نان حلالی به دست آورد از ماجرای آدم ربایی اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: حدود بعداز ظهر بود که جوانی از من خواست تا در قبال دریافت ۳۰ هزار تومان دستمزد، سه تخته فرش را به خیابان شهید شفیعی ۳۹ انتقال دهم.
کارآگاهان در پی اظهارات مرد راننده، بلافاصله منزل ویلایی دو طبقهای را شناسایی کردند که راننده وانت فرشها را به آن ساختمان منتقل کرده بود، اما هیچ کس درون منزل نبود و موتورسیکلت آپاچی هم داخل ساختمان وجود نداشت. به همین دلیل کارآگاهان به کمین نشستند و اطراف ساختمان را با پوشش مبدل به محاصره درآوردند. حدود ساعت ۱۹ بود که ناگهان جوان آپاچی سوار وارد کمین کارآگاهان شد و به طرف ساختمان مذکور رفت. هنوز کلید را درون قفل نچرخانده بود که کارآگاهان در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه، دستبندهای قانون را بر دستان وی حلقه زدند و او را به داخل منزل کشاندند. این جوان ۴۰ ساله که حیرت زده به کارآگاهان مینگریست و مدعی بود به اشتباه دستگیر شده است، وقتی متوجه شد که کارآگاهان در پی یافتن مرد فرش فروش هستند و او را شناسایی کرده اند، سکوت را بر سروصداهای بیهوده ترجیح داد و در همین حال به سرقت فرشها اعتراف کرد.
وقتی کارآگاهان برای یافتن مرد گم شده به طبقه دوم ساختمان رفتند ناگهان با صحنه عجیبی روبه رو شدند که از وقوع جنایتی هولناک حکایت داشت. درون آشپزخانه به هم ریخته منزل، تخته فرش موکت گونهای خودنمایی میکرد که انگار به دور پیکر یک انسان پیچیده شده است. دیگر ماجرا به یک پرونده جنایی گره خورده بود و کارآگاهان یقین داشتند که متهم ۴۰ ساله، مرد فرش فروش را به قتل رسانده و جسد او را درون فرش گذاشته است. به همین دلیل آنان با حفظ صحنه کشف جسد، مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند و بدین ترتیب دقایقی بعد با حضور شبانه قاضی «محمود عارفی راد» در منزل مذکور، پارچههای طناب گونه از اطراف فرش باز شد که جسد مرد فرش فروش درون آن قرار داشت. متهم ۴۰ ساله که خود را «جلیل – ذ» معرفی میکرد و سه فقره سابقه کیفری سرقت داشت، در حالی سرقت فرشها را پذیرفت که مدعی بود در قتل مرد فرش فروش نقشی نداشته و فرد ناشناس دیگری او را کشته است.
در بازرسی بدنی از این جوان سارق، رسیدهای خرید لوازم خانگی کشف شد که بررسیها نشان داد او با استفاده از کارت بانکی مقتول تعدادی لوازم خانگی از فروشگاهی در گلشهر خریداری کرده است.
هنوز کارآگاهان و مقام قضایی در حال تکمیل تحقیقات و جمع آوری اسناد و مدارک این جنایت هولناک بودند که خودروی وانت دیگری، تعدادی لوازم خانگی مانند ماشین لباسشویی دوقلو، اجاق گاز، ظرف و ظروف تفلون و... را به محل ساختمان مذکور انتقال داد که با اظهارات راننده مشخص شد متهم این پرونده جنایی، لوازم مذکور را به مبلغی حدود ۳۵ میلیون تومان خریده و فروشنده کالا نیز پس از دریافت وجه از طریق کارت خوان، لوازم خانگی خریداری شده را به نشانی اعلامی از سوی «جلیل – ذ» فرستاده است.
در حالی که متهم یاد شده همچنان قصد داشت فرد ناشناس را به عنوان «قاتل» معرفی کند، وی پس از گذشت چند روز از وقوع جنایت، مقابل میز عدالت ایستاد تا به سوالات تخصصی قاضی «عارفی راد» درباره چگونگی ماجرای سرقت فرشها پاسخ دهد. این متهم هنگامی که متوجه شد با اسناد ومدارک انکارناپذیر کارآگاهان و تحقیقات میدانی مقام قضایی در محل کشف جسد، دیگر داستان سراییهای خیالی رنگی ندارد به ناچار در تنگنای سوالات فنی قاضی ویژه قتل عمد، ناگهان تصمیم به افشای حقیقت ماجرا گرفت و در حالی که بیان میکرد «اعتیاد زندگی ام را به آتش کشید» در اعترافاتی تکان دهنده گفت: مدتی قبل همسرم به خاطر اختلافات شدید خانوادگی مرا رها کرد و به همراه چهار فرزندم به منزل پدرش رفت چرا که من اعتیاد شدیدی به موادمخدر صنعتی داشتم و همواره برای فروش لوازم خانه با او درگیر میشدم. من برای تامین هزینههای اعتیاد همه ظرف و ظروف و لوازم خانگی را فروخته بودم و آنها را اذیت میکردم تا جایی که حتی برای آزار دادن همسرم، گم شدن او را به پلیس گزارش دادم با آن که میدانستم او به خانه پدرش رفته است.
خلاصه اعتیاد زندگی ام را به آتش کشید تا جایی که دیگر هیچ چیزی نداشتم و با یک آشفتگی و بی سروسامانی روبه رو بودم. بالاخره برای آن که بتوانم لوازم خانگی از دست رفته را دوباره خریداری کنم، نقشه سرقت و آدم ربایی را طرح کردم به گونهای که کسی متوجه نقشه دستبرد به فرش فروشی نشود. ظهر روز حادثه به سراغ مرد ۵۷ ساله فرش فروش رفتم و با این ترفند که چند فرش برای فروش دارم از او خواستم همراهم بیاید و پس از دیدن فرشهای خیالی قیمت آن را تعیین کند. آن روز لباسهای گشاد مانند کاپشن بادی پوشیده بودم تا شناسایی نشوم. وقتی اعتماد مرد فرش فروش را جلب کردم، او را بر ترک موتورسیکلت آپاچی نشاندم و طبق نقشه به منزل مسکونی بردم.
هنگامی که به طبقه بالا رفت در یک لحظه از پشت سر به او حمله ور شدم و دست و پاهایش را با طنابی که از قبل آن جا گذشته بودم، محکم بستم. بعد هم زمانی که به زور و تهدید رمز کارت بانکی اش را گرفتم، او را با دستمال خفه کردم و با برداشتن کلیدهای فروشگاه پیکرش را به داخل آشپزخانه کشاندم و فرش کهنه را به دورش پیچیدم و با پارچه ها، طناب پیچ کردم.
متهم این پرونده جنایی که در حضور قاضی «محمود عارفی راد» جزئیات این جنایت تکان دهنده را بازگو میکرد، در ادامه اعترافاتش افزود: سپس به یک فروشگاه در کوی گلشهر رفتم و حدود ۳۵ میلیون تومان لوازم خانگی خریدم، اما زمانی که به خانه بازگشتم ناگهان در محاصره کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتم و دستگیر شدم. البته قصد داشتم با تاریکی شب، جسد را به بیابانهای اطراف منتقل کنم و آثار جنایی را از بین ببرم تا با این آدمکشی زندگی سوخته ام را دوباره با خرید لوازم از دست رفته، بنیان کنم.
متهم به قتل مرد طلافروش، بعد از اعترافات تکان دهنده، روانه زندان شد تا بررسیهای بیشتر درباره زوایای پنهان این جنایت زیر نظر سرهنگ، ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی) ادامه یابد.