پیدا شدن دختر گم شده بعد از 11 سال آن هم در خانه همسایه!
دختر جوان هندی که به طور بسیار عجیبی یکدفعه ناپدید شده بود، به شکل عجیب و غیر قابل باوری پس از 11 سال پیدا شد!
به گزارش منیبان؛ در میان اخبار پربازدید روز، موردی بیش از باقی جلب توجه می کرد و آن هم خبری بود که درباره پیدا شدن دختر جوان از خانه همسایه 11 سال بعد از گم شدن میگفت.
"ساجیتا" ، دختر جوان هندی در سال 2010 خانه و خانواده خود را ترک کرد و از آن زمان دیگر دیده نشد. از همان ساعات اولیه ناپدید شدنش، خانواده و پلیس همه جا را برای پیدا کردنش جستجو کردند اما فایده ای نداشت. دختر جوان 18 ساله هنگام ترک خانه هیچ سرنخی از خود برجای نگذاشت بود، تلفن همراه نداشت و پلیس واقعاً نمی توانست کمکی کند، پدر و مادرش هم مشکوک به رابطه عاشقانه ی او با کسی نبودند که بر همین اساس اقدامی انجام دهند.
پس از روزها و شبها جستجو بالاخره خانواده "ساجیتا" از پیدا کردن او نا امید شده و تصور کردند که دخترشان مرده است یا کیلومتر ها دورتر زندگی جدیدی آغاز کرده. آنها حتی فکر نمی کردند که او ممکن است در همان روستا باشد، چه برسد به اینکه در نزدیکی خانه شان.
سالها از این ماجرا گذشت تا اینکه ماجرای دیگری در روستای نزدیک همان روستا نظر همه را به خود جلب کرد. یکی از اهالی روستا برای نوسازی خانه ی قدیمی اش از نقاش کمک خواست. چند روز اول همه چیز عادی بود تا اینکه نقاش متوجه مسئله ای عجیب شد، در خانه اتاقی در بسته بود اما مطمئنا خالی نبود و مرد نقاش هر بار درمورد آن اتاق از صاحبخانه سوال میکرد او با عصبانیت پاسخ می داد تا صحبت ادامه دار نشود.
مرد نقاش به این اتاق مشکوک شد تا اینکه حدس زد مسئله ای مشکوک وجود دارد که باید متوجه آن شود برای همین مدتی " رحمان " یعنی همان صاحبخانه را تحت نظر گرفت و بالاخره متوجه شد که او مخفیانه از کسی در همان اتاق مراقبت می کند و این مسئله را به پلیس اطلاع داد.
پیگیری پلیس و حاضر شدن آنها در محل ماجرا را روشن کرد و راز دختری که سالها در آن اتاق کوچک مخفی شده بود فاش شد، دختری که 11 سال پیش در روستا ناپدید شد و دیگر به خانه بازنگشت.
از قرار معلوم 11 سال پیش وقتی " ساجیتا " ناپدید شد، این دو با هم ازدواج کرده و در کلبه ای دور از خانه های روستا زندگی شان را آغاز کردند اما به دلیل مخفی بودن زندگی شان در شرایط بسیار سختی قرار داشتند، در این حد که خانم خانه 11 سال هرگز در طول روز از خانه بیرون نیامده و اگر کاری مثل پهن کردن لباس داشت شبها انجام میداد.
پلیس دلیل ازدواج مخفیانه ی این زوج را جویا شد و " ساجیتا " گفت :دین و مذهب ما با هم فرق داشت برای همین میدانستیم که خانواده هایمان با این ازدواج مخالفت خواهند کرد برای همین تصمیم گرفتیم برای رسیدن بهم هرنوع سختی حتی مخفیانه زندگی کردن تا آخر عمرمان را هم تحمل کنیم.
به گفته همسایگان "رحمان "، او همیشه خودش را از دیگران جدا حفظ می کرد و اکثر اوقات از انظار عمومی مخفی بود طوری که برخی از آنها فکر می کردند که او مشکلات روحی دارد اما حالا همه فهمیدند که دلیل این دوری او، حفظ زندگی و معشوقه اش بوده.
تمام این مدت " ساجیتا " در همسایگی پدر و مادرش و 500 متر دورتر از خانه پدری اش زندگی می کرد اما آنها از این ماجرا بی اطلاع بودند.