دین و ملیت در هویت ایرانی

به اعتقاد پژوهشگران دینی، برخی شواهد تاریخی گویای این هستند که پیش از رسیدن اسلام به سرزمین‌ ایرانیان، اکثرمردم این دیار یکتاپرست بوده و باورمندان، نمادهای یکتاپرستانه ای نیز جهت ارتباط و عبادت با خالقشان خلق کرده بودند. شاید علاقمندی به مضامین عرفانی در این دیار نیز منبعث از همین عقاید و آیین ها بوده باشد. به همین دلیل وقتی دین اسلام به این سرزمین رسید، مردمان ساکن این منطقه آن را پذیرفتند گرچه مقاومت هایی در برابر تسلیم شدن و پذیرفتن دین اسلام نیز صورت گرفت.

دین و ملیت در هویت ایرانی
پیشنهاد ویژه

به گزارش منیبان، به اعتقاد پژوهشگران دینی، برخی شواهد تاریخی گویای این هستند که پیش از رسیدن اسلام به سرزمین‌ ایرانیان، اکثرمردم این دیار یکتاپرست بوده و باورمندان، نمادهای یکتاپرستانه ای نیز جهت ارتباط و عبادت با خالقشان خلق کرده بودند. شاید علاقمندی به مضامین عرفانی در این دیار نیز منبعث از همین عقاید و آیین ها بوده باشد. به همین دلیل وقتی دین اسلام به این سرزمین رسید، مردمان ساکن این منطقه آن را پذیرفتند گرچه مقاومت هایی در برابر تسلیم شدن و پذیرفتن دین اسلام نیز صورت گرفت.

حال پرسش این است که : در فرایند تکوین تاریخ اجتماعی، چه نوع همبستگی بین دین و ملیت با هویت ایرانیان قابل ردیابی است؟ در این فرصت به بحث و بررسی در رابطه با دین و ملیت و نسبت آنها با هویت ایرانی خواهیم پرداخت. تا انتهای این نوشتار با ما همراه باشید.

هویت دینی ایرانیان پیش از اسلام

در تاریخ، اطلاعات موثقی از ادیان رایج در ایران پیش از باستان وجود ندارد اما مورخان وجود پیامبری با دین زرتشت را به زمان باستان نسبت می‌دهند. پیش از زرتشت آریایی‌ها همانند بسیاری از جوامع آن زمان به پرستش مظاهر طبیعت مثل ماه و ستاره و خورشید می‌پرداختند. کتیبه‌ای کشف شده است که در آن اسم خدایگان هند به نام میترا، اندرا و اورنا ذکر شده است. میترائیست‌ها معتقد بودند که میترا همه چیز را می‌بیند و هیچ چیز از نظر او پنهان نمی‌ماند. آن‌ها میترا را در همه‌جا حاضر می‌دانستند و هر گونه پلیدی و زشتی را دشمن وی تلقی می‌کردند.

پس از ظهور زرتشت در منطقه ای موسوم به ائیرایانا ویچ، اکثریت به این دین گرویدند. دلیل پذیرفتن این دین از جانب ایرانیان، غیرکارکردی بودن آیین‌های قبلی در قبال نیازهای معنوی شان بود. دین زرتشت قواعد و احکام منعطف تری داشت که سبب شد مردم به آن گرویده و خود را پیرو آن آیین بدانند. به این ترتیب اکثر ایرانیان زرتشتی شده و اقلیت نیز همچنان پیرو ادیان دیگر باقی ماندند. ایرانیان آن زمان پاسخ نیازهای خود را در دین زرتشت یافته بودند و هویت جمعی خود را در کنار آیین و عرفان موجود، حفظ و تقویت می‌کردند. اما پس از حمله اعراب به سرزمین های امپراطوری ساسانی و اجبار به گرویدن مردمان منطقه به دین اسلام، اغلب ایرانیان تسلیم دین نوظهورشده و تحت سلطه آن، دین و آیین های کهن خود را وانهادند. در ادامه به دلایل آن اشاره خواهیم کرد.

زمینه های اشاعه اسلام در بین ایرانیان باستان

در تاریخ اسلامی آمده است که ایرانیان از دین اسلام استقبال کردند به گونه‌ای که امروزه نیز اکثریت مردم ایران مسلمان بوده و تعصب زیادی به آن دارند. اما سوالی که برای برخی وجود دارد این است که چه زمینه هایی سبب شد که ایرانیان، دین باستانی خود را رها کرده و پیرو دین اسلام شوند؟ پیش از حمله اعراب به ایران برخی از ایرانی‌ها با دین اسلام آشنا شده و به آن گرویده بودند اما اکثریت اطلاع چندانی از آن نداشتند و حاکمان سرزمینهای پارس نیز مانع از ترویج این دین در میان مردمان خود می‌شدند. اما پس از حمله اعراب، ایرانیان بیشتری ابتدا به اجبار و بعد از آن به تاسی از فرهنگ و هژمونی موالی عرب در ایران، وارد دین اسلام شدند. به عبارت دیگر جنگ، وسیله‌ فتوحات اعراب اسلامگرا بود و ورود آن به نجد ایران با جنگ محقق شد و جنگ و بحرانهای درون سیستمی و برون سیستمی امپراطوری ساسانی، ضعف و فساد ساختاری درباریان، تشدید اختلاف طبقاتی، نابرابری و تبعیض حاکم و... زمینه های اشاعه بعدی آنرا فراهم کرد.

مروجان دین اسلام در بدو امر پیام برابری و عدالت و شعار رفع تبعیض را تبلیغ میکردند و این همان چیزی بود که در آن دورانِ خفقان و ظلم و جور حاکمان ساسانی گم شده بود و روحانیون زرتشتی نیز در ائتلاف با درباریان ساسانی از زرتشتیگری برای سرکوب و استثمار و تحمیق مردمان بهره می گرفتند و مردم در پی راهی برای نجات از این شرایط بودند که محمد با پیام اسلام در عربستان ظهور کرد و در پی اشاعه دین خود به ممالک دیگر حمله کرد.

ملیت در کنار دیانت

آثار تمدنی برجای مانده از تاریخ مشرق زمین، گواه هویت جمعی و زندگی همبودی مردمان ساکن فلات ایران است، اما برخی مولفین تاریخ اجتماعی ایران، سعی دارند هویت ملی ایرانی را با دین اسلام منطبق کنند و این دو را ملازم هم تلقی کنند. از این روی بدنبال استخراج فاکت های همسان تاریخی از دل افسانه ها و اسطوره های دینی شرق و اسلام هستند. برای مثال در اساطیر ایران، اولین انسان روی زمین کیومرث نام دارد که نویسندگان آن را همان آدم ابوالبشر دانسته‌اند و یا جمشید که از اسطوره‌های ایرانی بوده را همان نوح پیامبر می‌دانند که همه حیوانات را در سازه‌ای گرد آورد تا نسل آن‌ها را از بلای طبیعی سیل نجات دهد.

البته ناگفته هویداست که رسوم و آئین کهن ایرانی پس از ظهور اسلام و گسترش آن در ایران فراموش نشد بلکه جشن‌های پاسداشت طبیعت که بازمانده ادوار طبیعت پرستی و میترائیسم در فلات ایران بود همچون:نوروز، مهرگان و جشن فرا رسیدن فصل‌های جدید و... همچنان پابرجاست و سینه به سینه به نسلهای متاخر منتقل می شود تا هویت ایرانی حفظ شده و استمرار یابد. برخی اعتقاد دارند که هویت‌های ملی گرایانه در ایران به فراموشی سپرده شده و در مقابل تاکید بر دین افزایش یافته است و عوامل مختلفی را به عنوان گواهی برای این موضوع بیان می‌کنند. برای مثال عده‌ای معتقدند مسائل و اختلافاتی که بین شیعه و سنی در ایران وجود دارد منشا دینی داشته و دلیل آن را فراموشی پیشینه هویتیمی دانند.

بسیار معتقد هستند که در جهان کنونی توجه به مولفه هایی همچون ملیت و دیانت و... رنگ باخته و مدار فاعلیت نه بر بنیاد شناسه هایی چون دین، ملیت، زبان و جغرافیا ... بلکه بر توانایی های فردی و جهان وطنی قرار گرفته و تاکید بر تمایزاتی همچون نوع دین و ملیت و نژاد و... کنشی تبعیض آمیز محسوب می شوند.

منبع: هویت و قومیت کامیل احمدی


ت ت
کدخبر: 133743 تاریخ انتشار
در رسانه های دیگر بخوانید
ارسال نظر

پربیننده‌ترین