شاخص تورم یا Inflation Rate چیست و چه نقشی در اقتصاد دارد؟
تورم یکی از آشناترین کلمات و مفاهیم در اقتصاد کلان است که حتی عموم جامعه نیز دربارهی آن شنیدهاند و اطلاعاتی از آن دارند.
به گزارش منیبان، تورم یکی از آشناترین کلمات و مفاهیم در اقتصاد کلان است که حتی عموم جامعه نیز دربارهی آن شنیدهاند و اطلاعاتی از آن دارند. شاخص تورم بیانکنندهی بسیاری از واقعیتها دربارهی وضعیت رکود، رونق، صعود یا تنزل اقتصاد در یک کشور یا بازار بوده و بهطور ساده، روند قیمت کالاها در طول زمان را نشان میدهد. ازاینرو، تورم، تاثیر مستقیمی بر قدرت مالی مردم، صنایع و کسبوکارها دارد.
موضوع تورم آنقدر مهم است که سیاستمداران برای پیروزی در انتخابات، وعدهی کاهش یا کنترل آن را میدهند. شاخص تورم به طرق مختلفی محاسبه شده در هر یک شاخصها و بازههای زمانی متفاوتی ملاک قرار میگیرند. موضوع تورم در بازارهای مالی مانند فارکس خود را به شکل افزایش یا کاهش ارزش ارزهای بینالمللی در برابر یکدیگر نشان میدهد. درک، اندازهگیری و پیشبینی این شاخص برای معاملهگران و سرمایهگذاران در این بازارها بسیار مهم است.
اما تعریف دقیق و علمی شاخص تورم چیست؟ روشهای محاسبه و عوامل اثرگذار بر این شاخص کدامند؟ این شاخص بر بازارهای مالی چه تاثیری میگذارد؟ اینها سوالاتی هستند که در این مقاله به آنها پاسخ خواهیم داد. با ما همراه شده و درک عمیقتر و عملیتری نسبت به مهمترین شاخص اقتصاد کلان به دست آورید.
شاخص تورم چیست؟
بهطور ساده تورم به معنی افزایش قیمت است. این شاخص با عددی به نام نرخ تورم یا Inflation Rate نشان داده میشود. درصورتیکه این عدد مثبت باشد، به معنی کاهش و درصورتیکه منفی باشد به معنی افزایش قدرت خرید عمومی خواهد بود. این شاخص در بازههای مختلف زمانی، ازجمله سالانه و ماهانه برای یک یا گروهی از کالاها یا خدمات محاسبه و بهشکل درصدی ارائه میشود.
برای درک بهتر مفهوم تورم باید بدانیم که اساسا منظور از افزایش یا کاهش قیمت کالاها چیست؟ درحقیقت زمانی که قیمت یک کالا افزایش پیدا میکند، به این معنی است که بهازای یک واحد از پول رایج، مقدار کمتری از آن کالا قابلخرید خواهد بود. بهعبارتدیگر با افزایش تورم، هر واحد از ارز یک کشور، توان خرید کمتری خواهد داشت. با ادامهی این روند، قدرت اقتصادی جامعه بهطورکلی کاهش یافته و درنهایت رشد اقتصادی، کند یا منفی میشود.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی، در کنار اهمیت پایین نگهداشتن شاخص تورم، تلاش دولتها و نهادهای اقتصادی باید درجهت ثباتبخشی به این شاخص باشد. اتفاقی که به آن، تورم پایدار گفته شده و طبق نظر بیشتر کارشناسان با پیشیگرفتن رشد عرضهی پول یک کشور از رشد اقتصادیاش اتفاق میافتد.
نهاد اصلی تصمیمگیرنده درخصوص عرضهی پول و اعتبارات و نیز محاسبهگر تورم در بسیاری از کشورها، بانک مرکزی است. عرضهی پول بیشازحد به کاهش ارزش آن در یک کشور و در ادامه، افزایش قیمت و تورم منجر میشود.
تورم منفی یا کاهش تورم
دو عبارتی که ممکن است با یکدیگر اشتباه گرفته شوند، تورم منفی و کاهش تورم هستند. تورم منفی یا Deflation به منفیشدن روند تغییرات قیمت گفته میشود. یعنی زمانی که قیمتها در یک بازهی زمانی کاهش مییابند. اما کاهش تورم یا Disinflation زمانی اتفاق میافتد که شاخص تورم، همچنان مثبت و مقدار و سرعت رشد آن، کاهش یافته است. بهعنوان مثال، اگر نرخ تورم در سال ۱۳۹۹، ۴۰ درصد و در سال ۱۴۰۰، ۳۵ درصد باشد، کاهش تورم رخ داده است؛ هرچند که قیمتها در سال ۱۴۰۰، همچنان ۳۵ درصد رشد داشتهاند.
شاخص های محاسبه نرخ تورم
شاخصهای متنوعی میتوانند برای محاسبه نرخ تورم یا استفاده شوند که در این بخش معروفترین آنها را مرور میکنیم. در ذکر عدد تورم بهطور دقیق، باید شاخص اندازهگیری آن نیز گنجانده شود.
شاخص CPI
محاسبه، نرخ تورم برای یک یا دو کالا آسان است؛ اما به جز برای شرکتهای تولیدکنندهی همان محصولات، معنی چندانی ندارد. به همین دلیل، دولتها و نهادهای اقتصادی معمولا با نظرسنجیها و تحقیقات خود، لیستی از کالاها و خدمات پرمصرف و اساسی جامعه تهیه کرده و با محاسبهی تغییرات قیمت مصرفکننده یا خردهفروشی آنها به نسبت وزنشان در لیست، عددی کلی به دست میآورند که بهطور ساده به آن تورم گفته میشود.
مسکن، مواد غذایی، پوشاک، خدمات درمانی و انرژی ازجمله مهمترین اقلام در این سبد هستند. ارزش کلی این سبد در یک زمان مشخص، شاخص قیمت مصرفکننده یا CPI مخفف Consumer Price Inflation نام دارد. به همین دلیل به سبد مذکور، سبد CPI نیز گفته میشود.
تغییرات مربوط به محتویات سبد CPI بهمنظور مطالعهی بهتر وضعیت اقتصادی یک کشور یا بازار معمولا بهکندی صورت میگیرد؛ اما در طول یک بازهی زمانی طولانی، ممکن است مواردی به آن اضافه یا از آن حذف شوند. بهعنوان مثال در سالهای اخیر، هزینهی مربوط به اینترنت نیز به این سبد اضافه شده است. منظور از شاخص تورم در ادبیات عمومی دولتها و رسانهها عدد بهدستآمده از طریق این شاخص است.
نرخ تورم اصلی
در اینجا، مفهوم دیگری که تعریف آن ضروری مینماید، نرخ تورم اصلی یا Core Inflation Rate است. برای محاسبهی این شاخص، اقلام با قیمت بی ثباتتر و نوسانات شدیدتر از سبد CPI حذف میشوند. برخی اقلام خوراکی و انرژی که قیمتشان وابسته به معیارهایی مانند فصل و عرضه هستند، ازجمله این اقلام محسوب میشوند. محاسبهی نرخ تورم کلی در مقیاس بزرگ، مانند یک کشور به شاخصهای دیگری مانند تولید ناخالص ملی یا GDP هم نیاز دارد.
شاخص WPI
دیگر شاخص پرکاربرد اما کمی تخصصیتر برای محاسبهی شاخص تورم، WPI مخفف Wholesale Price Index به معنی شاخص قیمت عمدهفروشی است. این شاخص، تغییرات قیمت کالاها را پیش از رسیدن به سطح خردهفروشی اندازهگیری میکند. WPI نیز سبد کالایی مخصوص به خود را دارد که از یک کشور به کشور دیگر متفاوت هستند. بااینحال عمدتا مواد اولیهی مورداستفاده در صنایع و حاملهای انرژی از اقلام ثابت در این سبد در بسیاری از کشورها هستند.
شاخص PPI
این شاخص در برخی کشورها مانند آمریکا جایگزین شاخص WPI شده و به معنی شاخص قیمت تولیدکننده و کوتاهشدهی عبارت Producer Price Index است. شاخص PPI بهطور خلاصه، عبارت از میانگین تغییرات قیمتهای فروش دریافتی از خردهفروشان در طول یک بازهی زمانی مشخص توسط تولیدکنندگان است. شاخص PPI درحقیقت میانگین تغییرات قیمت از نگاه تولیدکننده را اندازه میگیرد.
فرمول محاسبه نرخ تورم
برای محاسبهی شاخص تورم با استفاده از هریک از شاخصهای ذکرشده به دو عدد نیاز داریم. اولین عدد، ارزش شاخص موردنظر در زمان اولیه؛ مثلا ارزش سبد CPI در ابتدای سال ۱۳۹۰ (CPIX)؛ و دومین عدد، ارزش همان شاخص در نقطهی زمانی نهایی؛ مثلا ابتدای سال ۱۳۹۱ (CPIX+1) است. با تقسیم تفاضل این دو عدد بر CPIX و ضرب آنها در عدد ۱۰۰، درصد نرخ تورم در این بازهی زمانی به دست خواهد آمد.
عوامل اثرگذار بر شاخص تورم
همانطورکه در بخش تعریف شاخص تورم اشاره کردیم، افزایش عرضهی پول در یک کشور، اصلیترین عامل افزایش نرخ تورم است. بانکهای مرکزی معمولا در یکی از شرایطی زیر، مجبور به افزایش چاپ پول میشوند:
-
کاهش ارزش ارز جاری کشور
-
لزوم واریز مستقیم پول به حساب شهروندان
-
اعطای وام به دولت
دلیل افزایش چاپ پول در یک کشور هرچه باشد به کاهش ارزش پول منجر میشود. این اتفاق خود به طرقی که در ادامه ذکر میکنیم بر افزایش شاخص تورم اثرگذار هستند. بدیهی است که کنترل این عوامل توسط دولتها و نهادهای مالی مرکزی میتواند سبب کاهش نرخ تورم شود.
اثر کشش تقاضا
اثر کشش تقاضا یا Demand-Pull Effect خود به نوعی از تورم منجر میشود که تورم کشش تقاضا نام دارد. این پدیده، زمانی رخ میدهد که افزایش عرضهی پول، سبب افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات با سرعت بیشتر نسبت به ظرفیت تولید در یک کشور، منطقهی اقتصادی یا صنعت شود. افزایش تقاضا نیز همواره با افزایش قیمت همراه است. دلیل اصلی افزایش تقاضا، افزایش قدرت خرید مقطعی مردم با رشد نقدینگیشان است.
اثر فشار هزینه تولید
این پدیده به دلیل افزایش هزینههای تولید بهخصوص مواد اولیه و انرژی اتفاق میافتد. اثر فشار هزینه یا Cost-Pull Effect زمانی اتفاق رخ میدهد که افزایش عرضهی پول در کشور با هدایت آن به سمت بازارهای کالا یا سرمایه همراه شود. در برهههایی که شاهد فشار برای عرضهی کالاهای اساسی هستیم، تاثیر این پدیده بیشتر مشهود است. بلایای طبیعی و هر فشار خارجی که منجر به فشار بر عرضه شود، تورمزا هستند. بهعنوان مثال اگر عرضهی بیشتر پول به سرمایهگذاری بیشتر در صنعت نفت منجر شود، قیمت نهایی کالاها به دلیل افزایش قیمت سوخت و انرژی، افزایش خواهد یافت.
تورم داخلی
درصورتیکه روند افزایش قیمتها و شاخص تورم برای مدتی ثابت باقی بماند، این انتظار روانی ایجاد میشود که این وضعیت در آینده نیز ادامهدار خواهد بود. در اینجا پدیدهای به نام تورم داخلی یا Built-in Inflation رخ میدهد. پدیدهای که درحقیقت، عامل اصلی افزایش حقوق و دستمزد کارکنان است. درواقع آنها برای حفظ کیفیت زندگی خود، دستمزدهای بیشتری طلب میکنند. امری که خود هزینههای تولیدکنندگان و متعاقبا قیمتهای تعیینشده از سوی آنها را افزایش میدهد.
بدهی های ملی
افزایش بدهیهای ملی دولتها به یکدیگر یا به نهادهای بینالمللی میتواند، دلیلی از سوی آنها برای افزایش چاپ پول و یا افزایش مالیات باشد. افزایش مالیات، سبب کاهش قدرت اقتصادی مردم، افزایش هزینههای تولیدکننده و درنهایت، صعودیشدن شاخص تورم میشود.
ارزش ارزهای بین المللی
بهویژه دو کشوری که با یکدیگر مبادلات تجاری دارند، میتوانند از این طریق بر نرخ تورم یکدیگر اثرگذار باشند. این موضوع بر وضعیت تولیدکنندههایی که مواد اولیهی خود را از کشورهای دیگر وارد میکنند و نیز هزینههای واردکنندهها تاثیر بیشتری دارد. در این شرایط، آنها ناچارند برای پوشش هزینههای خود، قیمت نهایی محصولات و خدماتشان را افزایش دهند که سبب افزایش تورم میشود. این وضعیت اما به نفع صادرکنندگان از کشوری با پول ضعیفتر، به کشوری با پول قویتر است.
شاخص تولید ناخالص ملی
رابطهی بسیار ظریفی بین شاخص تورم و تولید ناخالص ملی یا GDP مخفف Gross Domestic Product وجود دارد. برای رونق بازار سهام و سرمایهگذاری در آنها، رشد تولید ناخالص ملی یا داخلی حیاتی و متضمن سود شرکتهاست. بااینحال، رشد بیشازحد تولید ناخالص ملی بهاحتمالزیاد با رشد نرخ تورم، کاهش ارزش پول، کاهش سود سهام شرکتها همراه خواهد بود. بسیاری از اقتصاددانان، رشد ۲٫۵ تا ۳٫۵ درصدی تولید ناخالص داخلی را یک منطقهی امن، بدون تاثیرات ناگهانی بر تورم میدانند.
رابطه شاخص تورم و بازار فارکس
افزایش و کاهش شاخص تورم میتواند معیاری برای پیشبینی جهت میانمدت ارزش ارز و تراز تجاری در یک کشور باشد. با افزایش تورم، معمولا ارزش ارز ملی در برابر ارزهای خارجی کاهش یافته و درنهایت تراز تجاری یک کشور ممکن است مختل شود. ازاینروی، معامله ارز در بازار فارکس میتواند برای برخی تریدرها با کاهش توان اقتصادیشان دشوارتر شود.
البته برای مبادله در این بازار، باید نرخ تورم در کشورهایی که در حال مبادلهی پول رایج آنها هستید را نیز مدنظر قرار دهید. بهعنوان مثال، افزایش تورم در تابستان سال ۲۰۲۲ در اروپا، سبب کاهش قدرت یورو در برابر دلار شد. بهطورکلی، شاخص تورم در کشورهای دیگر، بهویژه کشورهای با ارزش پول بالا مانند آمریکا و اروپای غربی میتواند بر بازار فارکس در کشورهای دیگر و معاملهگران آنها اثرگذار باشد. بهعنوان مثال، کاهش رشد تورم سالانه در امریکا معمولا باعث رونق فروش بیشتر این ارز در فارکس میشود.
ازسویدیگر، رشد شاخص تورم در یک کشور میتواند مردم را به سمت سرمایهگذاری در بازارهای مالی بهویژه بازار ارزهای بینالمللی یا دیجیتال سوق دهد. دقیقا به همین دلیل است که در سالهای گذشته، مردم کشورهایی مانند آرژانتین و برخی دیگر از کشورهای آمریکای لاتین، شروع به سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال بهویژه با خرید تتر (استیبل کوین با ارزش معادل دلار) گرفتهاند. ازایننظر، رشد تورم در یک کشور میتواند سبب ورود بیشتر سرمایه به بازارهای مالی از سوی جامعهی همان کشور شود.
رابطه شاخص تورم و بازار سهام
بهطورکلی، افزایش شدید یا ادامهدار تورم برای بازار سهام، مضر خواهد بود. بااینحال، وضعیت بازار سهام ارزشی (Value Stock) در این شرایط از بازار سهام رشدی (Growth Stock) میتواند بهتر باشد. با افزایش نرخ تورم، ارزش سهام شرکتها بهویژه شرکتهای تولیدی و متعاقبا رغبت برای سرمایهگذاری در آنها کاهش مییابد. بااینحال با طولانیشدن این روند و افزایش دستمزدها، ممکن است ورود به بازار سهام از نگهداشتن پولی که ارزشش مرتبا در حال کاهش است، تصمیم منطقیتری جلوه کند.
رابطهی تورم و بازار سهام، پیچیده است؛ اما بهطورکلی میتوان گفت که با افزایش تورم، قیمت سهام نیز افزایش مییابد. هرچند که نرخ این دو برابر نبوده و عوامل متعددی ازجمله تاثیر بازارها بر یکدیگر و میزان وابستگیشان به ارزهای خارجی در این امر دخیل هستند. همچنین، طبق یک قاعدهی کلی، سود حاصل از سرمایهگذاری در بازار سهام نیز با افزایش شاخص تورم کاهش مییابد. البته این قاعده برای بازارهای مختلف میتواند متفاوت و حتی متناقض باشد.
در یک روند کاهشی طولانیمدت تورم نیز همین پیامدها برای بازار سهام ممکن است رخ دهد. بسیاری از کارشناسان اقتصادی در کشور آمریکا معتقد هستند که بیشترین بازدهی سرمایه در بازار سهام با تورم بین دو تا سه درصد به دست میآید.
رابطه نرخ تورم و نرخ بهره
بررسی رابطهی شاخص تورم و نرخ بهره نیز میتواند در تصمیمگیریهای اقتصادی شما همزمان با افزایش یا کاهش تورم، موثر باشد. همانطورکه گفتیم، اصلیترین دلیل افزایش تورم، توزیع پول بیشتر در یک کشور است. از سوی دیگر افزایش تورم نیز عمدتا با توزیع پول بیشتر همراه است. با این اتفاق، بانکهای مرکزی عمدتا نرخ بهره را افزایش میدهند تا مردم را به سرمایهگذاری در نهادهای مالی ازجمله بانکها تشویق کنند. بهاینترتیب از ورود بیشازحد پول در بازار کالا، افزایش افسارگسیختهی فعالیتهای اقتصادی و درنتیجه، تسریع روند افزایش تورم، جلوگیری خواهد شد. خرجکردن بیشازحد پول در بازار کالا بهویژه برای کالاهای پرریسک و تاثیرگذار بر تورم مانند مسکن، همواره یکی از نگرانیهای نهادهای متمرکز مالی درخصوص افزایش تورم بوده است. با کاهش تورم، نرخ بهره نیز کاهش پیدا میکند تا پول با تحرک و سرعت بیشتری وارد بازار کالا و فعالیتهای اقتصادی شود.
مزایای افزایش تورم
در مورد معایب افزایش تورم در طول مقاله صحبت کردیم. همانطورکه گفتیم، کاهش قدرت اقتصادی مردم، کاهش ارزش پول ملی و کاهش رشد اقتصادی از مهمترین نتایج زیانبار یک دورهی طولانیمدت افزایش شاخص تورم هستند. اما آیا افزایش تورم، همواره یک مفهوم منفی و کاهش آن، همیشه مثبت و مفید است؟ کارشناسان اقتصادی اینگونه فکر نمی کنند.
جلوگیری از رکود تولید و معامله
رونق تولید، اولین مزیت افزایش موقتی تورم است. با افزایش عرضهی پول، تقاضا برای برخی کالاها افزایش مییابد که سبب رونق تولید و نتایج مترتب بر آن، مانند افزایش اشتغال و استفاده از حداکثر ظرفیت واحدهای تولیدی میشود. البته طبق مطالعات، افزایش مداوم تورم، سبب افزایش نرخ بیکاری نیز خواهد شد.
افزایش موقتی تورم به جلوگیری از پارادوکسی به نام پارادوکس صرفهجویی منجر میشود. طبق این پارادوکس، اگر قیمت کالاها مرتبا در حال کاهش باشد، مصرفکنندگان همواره منتظر قیمتهای بهتر خواهند بود و درنتیجه، خرید یا معاملهی خود را تاجایممکن به تعویق میاندازند. اتفاقی که درنهایت، منجر به رکود در بازار میشود. افزایش تورم و جلوگیری از کاهش مدام آن، بهعنوان راهحلی در این موارد مطرح میشود.
افزایش توان بدهکاران وام در بازپرداخت وجوه دریافتیشان و رونق صنعت وامدهی نیز یکی دیگر از مزایای تورم کنترلشده است. موضوعی که میتواند منجر به رونق خرید مسکن و دیگر داراییها با دریافت وام شود.
بهطورکلی، تورم متوسط با نرخ رشد پایدار، نشانهای از رشد اقتصادی تلقی میشود. کسبوکارها بهاینترتیب میتوانند نسبت به سود بیشتر در آینده امیدوار باشند؛ درحالیکه دستمزدها نیز به همین نسبت و در محدودهی توان دولت و بخش خصوصی افزایش مییابد.
دیگر مزایای تورم کنترل شده افزایشی
از دیگر مزایای شاخص تورم کنترلشدهی مثبت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
تناسب سرمایهی واردشده به بازارهای سرمایهگذاری و خرید کالا
-
افزایش رونق سرمایهگذاریهای ریسکپذیر و رونق کسبوکارهای تازه
-
رقابتیشدن موقعیتهای شغلی به دلیل افزایش دستمزدها و تمایل شرکتها به نگهداشتن نیروی کار مناسب با بهرهوری بالا و درنتیجه، افزایش امنیت شغلی
-
رونق بخش فروش، تنوع محصولات و رقابتیتر شدن بازار
سخن آخر درباره شاخص تورم
تورم، یکی از مهمترین شاخصهای اقتصاد کلان محسوب میشود که مطالعهی روند آن برای افراد جامعه بهویژه آنها که قصد سرمایهگذاری در بازارهای مالی یا کالا را دارند، مهم است. تورم بهطورکلی به معنی افزایش قیمت است و سرعت رشد آن با شاخصی به نام نرخ تورم یا Inflation Rate نشان داده میشود. شاخصی که اختلاف قیمتها و درصد تغییراتشان بین دو بازهی زمانی مشخص را نشان میدهد.
شاخص تورم با استفاده از شاخصهای متنوعی مانند CPI، PPI و WPI اندازهگیری میشود که معمولترین آنها CPI یا شاخص قیمت مصرفکننده است. مهمترین عوامل موثر در تورم نیز میزان عرضهی پول توسط نهادهای متمرکز مالی و پدیدههایی مانند کشش تقاضا، فشار هزینهی تولید، ارزش ارزهای بینالمللی و حجم تولید ناخالص ملی است.
بازار فارکس تاثیر مستقیمی از افزایش تورم میگیرد؛ چراکه دارایی موردمعامله در این بازار، ارزهای بینالمللی هستند. افزایش یا کاهش ارزش این داراییها، بر سود و زیان معاملهگران تاثیر مستقیم دارد. تاثیر افزایش تورم بر بازار سهام نیز عمدتا منفی ارزیابی میشود.
همانطورکه در پایان این مقاله گفتیم، افزایش تورم به شکل پایدار و کنترلشده نتایج مثبتی مانند رونق تولید و جلوگیری از رکود را نیز در پی دارد. توصیه میشود پیش از سرمایهگذاری در بازارهای مالی و بورس، آخرین سیاستهای نهادهای متمرکز مالی، مانند بانک مرکزی ایران و فدرال رزرو آمریکا و همچنین وضعیت ارزهای مهم مانند دلار و یورو را بررسی کنید.
منبع: سایت ITB به آدرس ITBFX.COM