همه چیز درباره ژینا

داستان گشت ارشاد و نحوه مواجهه آن با آن چه بدحجابی خوانده می‌شود داستانی است طولانی و پر کش و قوس.

همه چیز درباره ژینا
پیشنهاد ویژه

به گزارش منیبان، روزانه زنان و دختران بسیاری توسط گشت ارشاد (گشتی که مسئول امر به معروف و نهی از منکر زنان و دختران ایرانی در بحث پوششان است) بازداشت می‌شوند. بازداشت مهسا (ژینا) امینی به این علت خبرساز شد که او روز سه‌شنبه 22شهریور ماه سال جاری، در فاصله زمانی دو ساعتی که تحت بازداشت و نظارت نیروهای امنیتی پلیس بود و مسئولیت سلامت جانش به عهده این نیروها، دچار مرگ مغزی شد. و روز جمعه از بیمارستان کسری تهران که در نزدیکی خیابان وزرا(محل بازداشت او) واقع شده، خبر رسید که به‌طور کامل هوشیاری خود را از دست داده و آن سه درصدی هم که پزشکان احتمال می‌دادند زنده بماند، افاقه نکرده است. پیکر بی‌جانش را از طریق هوایی به آرامستان آیچی سقز منتقل کرده و روز شنبه مصادف با اربعین حسینی(چهلمین روز شهادت امام سوم شیعیان) به خاک سپرده شد . حالا تصاویر و ویدئوها است از یک دختر 22 ساله اهل سقز که دست‌به‌دست می‌شود؛ تصویری در زمینه‌ای از طبیعت(به نظر می‌رسد همان کردستان زیبا باشد)، تصاویری از او روی تخت بیمارستان در حالی که لوله‌هایی در دهان و بینی او فرو کرده‌اند، تصویر او پیش از بازداشت توسط گشت ارشاد با پوششی که به نظر نامناسب هم نمی‌آید. به گفته مادرش؛ مانتویی که زمین را جارو می‌کند و سه متر روسری. مادرش پیش از اینکه خبر قطعی مرگ مهسا تایید شود، با صدایی رنجور به رسانه‌ها گفته بود که او روپوش مرا به تن کرده بود. می گویند مهسا با برادرش به تهران آمده بود تا روزهای پایانی تابستان را در پایتخت ایران، به تفریح سپری کند. اینطور که پیداست قصدشان رفتن به پل طبیعت تهران بوده چراکه هنگام خروج از متروی حقانی تهران، توسط گشت ارشاد، بازداشت شده است. برادرش مقاومت کرده و این طور که شاهدان عینی توضیح می‌دهند گویا پلیس از گاز اشک‌آور هم استفاده کرده است. هرچند که هیچ تصویری هم از این درگیری وجود ندارد. کسانی که به مرگ این دختر جوان کُرد، حساس شده‌اند و شمارشان هم کم نیست، می‌خواهند بدانند چرا مهسا که به گفته خانواده‌اش بدنی سالم داشت، باید در فاصله زمانی کوتاهی کارش به مرگ مغزی کشیده شود. البته پلیس هم واکنش‌هایی نشان داد و فیلم‌هایی از دوربین مداربسته‌اش در جایی که مهسا حضور داشت، منتشر کرد اما به نظر نمی‌رسد که این تصاویر مردم را راضی کرده باشد.

خبر درگذشت مهسا امینی، واکنش‌های بسیار زیادی را از سوی چهره‌ها و شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و به اصطلاح سلبریتی‌ها و فوتبالیست‌ها و سایر ورزشکاران و سینماگران به‌همراه داشت و البته واکنش‌ها به مرزهای ایران محدود نماند. اما شاید مهم‌ترین واکنشی که باید روی آن بحث کرد و دقیق شد، واکنش مردم کشور بود. مردمی که حتی بخشی از آن‌ها پس از شنیدن خبر درگذشت مهسا، مقابل بیمارستان کسری تهران جمع شدند؛ مردمی که روز جمعه به مراسم تشییع مهسا رفتند مثل همان جوی که مقابل بیمارستان کسری وجود داشت. اخباری که در جامعه دست‌به‌دست می‌شد از ضرب و شتم خانم امینی ادعا داشت و اینکه به کما رفتن او ناشی از ضرباتی بوده که به سر او وارد شده. مطالبات و خواسته‌های مردم برای روشن شدن قضیه بیشتر و بیشتر شد. تا جایی که ابراهیم رئیسی از نشست شانگهای در سمرقند، به وزیر کشور دستور رسیدگی داد. وزیر کشور هم که در عراق بود با شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ارتباطی تلفنی گرفت و گفت: «به وزارت بهداشت و پزشکی قانونی دستور داده شد علت فوت را پیگیری کنند. از فراجا هم خواسته شد دلایلی که موجب حادثه شد را جمع‌آوری کنند. ضمن اینکه از معاون امنیتی هم خواستیم که روی این موضوع نظارت کند.» طولی نکشید که تصاویر دوربین مداربسته پلیس امنیت اخلاقی تهران بزرگ، در شبکه خبر منتشر شد و خبرنگار این شبکه روی آن توضیحاتی را ارائه داد. خبرنگاری که بعد از این گزارش در استوری اینستاگرام خود بدون هیچ توضیحی نوشت: «سخت است اما اعتقاد دارم ما خبرنگاران بیشتر به‌خاطر نگفته‌هایمان در روز قیامت کیفر می‌شویم تا گفته‌هایمان»

تصاویری که از دوربین‌های مداربسته پلیس امنیت اخلاقی تهران بزرگ، منتشر شد، مهسا امینی را نشان می‌داد که به‌همراه جمعی دیگر از زنان و دختران بازداشت شده به محلی هدایت می‌شوند که از آن تحت عنوان کلاس‌های توجیهی و آموزشی برای زنان و دختران بدحجاب یاد می‌کنند. زمانی که مهسا از فضای بیرونی به داخل سالن هدایت می‌شود هوا روشن است. تصویر دیگر، مهسا را در حال ورود به سالن نشان می‌دهد که به گفته برخی وکلای دادگستری در حرکات او نوعی از اضطراب هم دیده می‌شود. او به بخش سمت راست سالن می‌رود و روی یکی از صندلی‌های ردیف‌های جلو می‌نشیند. بریده‌ای از فضای بیرونی که از لابه لای پنجره‌ها پیداست، هوا را هنوز روشن نشان می‌دهد. تصویر قطع می‌شود، مهسا از روی صندلی بلند می‌شود در حالیکه هوا دیگر روشن نیست. به سمت زنی می‌رود که ظاهر و فرم لباس‌هایش شبیه زنانی است که به‌همراه گشت ارشاد در خیابان‌های شهر حضور پیدا می‌کنند. مهسا چیزهایی به او می‌گوید. گویا در مورد ظاهرش حرف می‌زند و شاید می‌خواهد ثابت کند که پوشش ایرادی ندارد. زنی که جزو ماموران یا کارمندان آنجاست، گوشه‌ای از لباس او را بالا می‌برد و با حرکات دست، به محل نشستن هدایتش می‌کند و کمی با فاصله می‌ایستد. اینجاست که بر اساس آن چه دوربین‌های مدار بسته پلیس، از مهسا امینی به ما نشان می‌دهند، او با دو دست سرش را می‌گیرد، روی صندلی خم می‌شود و بعد روی زمین می‌افتد. تصویر دوباره قطع می‌شود و حالا نیروی‌های امدادگر بالای سر او می‌آیند و در تصویر دیگری او را روی برانکارد از راهرو و بعد از ساختمان به درون آمبولانس می‌برند. تقریبا همه مردمی که مرگ مهسا برای‌شان دغدغه‌ای جدی شده بود، این تصاویر را دیدند اما از واکنش‌های آن‌ها به نظر نمی‌رسد که قانع شده باشند. آنها می‌پرسند چرا تصاویر به‌طور کامل پخش نشده و علت قطع‌های پی در پی تصاویر چه بوده؟ در فاصله‌ای که هوا روشن بوده تا زمانی که تاریک شود، چه اتفاقاتی برای مهسا رخ داده؟ برخی خبرها هم از برخوردهایی که با مهسا امینی در زمان انتقال به مقر پلیس امنیت اخلاقی، صورت گرفته حکایت می‌کند؛ زمانی که تصاویری از آن موجود نیست و پلیس هم در این رابطه و در خصوص نحوه برخورد با این فرد بازداشتی، توضیح خاصی ارائه نکرده است.

خبر به کما رفتن مهسا از روز سه‌شنبه 22 شهریور، تحت عنوان سکته قلبی و بعد، سکته قلبی و مغزی به‌طور همزمان، توسط بازداشت کنندگان او مطرح شد. آنچه از تصاویر مهسا امینی برمی‌آید، نشان دهنده این است که او جثه و بدنی قوی دارد؛ چیزی که خانواده‌اش روی آن تاکید می‌کنند. از طرفی روحیه خوبی هم داشته چراکه به تازگی در رشته مورد علاقه‌اش در دانشگاه قبول شده و قرار بوده پس از پایان تعطیلات، وارد مرحله تازه‌تری از زندگی تحصیلی خود شود. در حالی که خانواده مهسا می‌گویند که او از هیچگونه ناراحتی و بیماری رنج نمی‌برده و پرونده پزشکی‌اش گواه سلامت کامل اوست، برخی نماینده‌های مجلس اظهار کردند که خانم امینی از کودکی دچار بیماری بوده و بیماری زمینه‌ای قلبی داشته. زهره الهیان نماینده مردم تهران، در این باره گفته بود: «در سوابق پزشکی مهسا امینی، زمینه بیماری قلبی و صرع از کودکی وجود داشته است.» او همچنین گفته بود: «ضمنا پزشکی قانونی اعلام کرده هیچگونه آثار برخورد فیزیکی و ضرب و جرح مشاهده نشده.» باید گفت در تصاویری که از مهسا امینی روی تخت بیمارستان به دست مردم رسید، آثار خونمردگی در گوش و کبودی زیر چشم او قابل مشاهده بود که برخی پزشکان آن را از علائم شایع «شکستگی قاعده جمجمه» خوانده‌اند که به دلیل ضربه به سر رخ می‌دهد. برخی پزشکان، «سکته» مغزی را در مورد خانم امینی، منتفی دانسته و گفته‌اند «یک دختر جوان بدون بیماری زمینه‌ای از ترس سکته نمی‌کند، از ترس به کما نمی‌رود. کما در این شرایط یعنی خونریزی مغزی.» محسن پیرهادی نماینده‌ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ضمن بیان این مطلب که فوت غیرمنتظره مهسا امینی، مردم ایران را سوگوار کرده است، گفته است که هنوز ابعاد ماجرا و چرایی بروز آن به صورت مستند اعلام نشده است و به همین دلیل رفع ابهام از چرایی بروز آن امری ضروری‌ست و باید علل و عوامل بروز اتفاق، بدون فوت وقت روشن شود. او گفته برای پاسداری از حقوق مردم و اجرای قانون اساسی و دفاع از کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی، پیگیر چرایی و چگونگی بروز این اتفاق تلخ خواهد بود. آقای پیرهادی گفته که خود را مکلف و موظف به پیگیری این اتفاق می‌داند و باور دارد اطلاع از چرایی و چگونگی بروز این خسران، حق مردم است. خسرانی که بارها و بارها زمینه بروز آن مستقیم ‌و غیرمستقیم از سوی دلسوزان نظام و خادمان مردم به مسئولان امر هشدار داده شده بود.

داستان گشت ارشاد و نحوه مواجهه آن با آن چه بدحجابی خوانده می‌شود، داستانی است طولانی و پر کش و قوس. امری که از نخستین روزهای پس از انقلاب اسلامی در کشور مورد توجه قرار گرفته و در هر دوره و دولتی به فراخور خود تا حدودی تغییر شکل داده اما همیشه پای ثابت کوچه و خیابان‌های شهرهای ایران بوده است. با روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، به نظر می‌رسد که نحوه برخورد با بدحجابی شدت بیشتری گرفته و البته نوع برخوردی که با زنان و دختران شده و در اغلب موارد هم رسانه‌ای می‌شود، تا حدود زیادی مورد انتقاد بسیاری از مسئولان جامعه قرار گرفته تا حدی که واکنش‌ها به مراجع هم رسیده است. آیت‌ا... بیات‌زنجانی از مراجع تقلید قم، گفته است: «در ارتباط با اتفاقی که پس از مواجهه گشت ارشاد برای دختر جوان‌مان مرحومه مهسا امینی رخ داده است عرض می‌کنم که مجموعه رفتارها و وقایعی که موجب این اتفاق ناگوار و تاسف برانگیر شده هم غیرقانونی است، هم غیر عقلایی است و هم نامشروع. غیرقانونی است از آن حیث که هیچ یک از قوانین کشور ماموریت ارشاد و تربیت شهروندن را به پلیس نسپرده است. غیرعقلایی است از آن حیث که تا جایی که می‌دانیم و در تاریخ دیده‌ایم این قبیل تلاش و تقلاهای قهری هیچ وقت در هیچ جا موجب گسترش و استقرار پایدار و ماندگار هیچ ارزشی از ارزش‌های الهی و انسانی نشده است و غیر مشروع است چون همان طور که بارها گفته‌ام آیه کریمه لا اکراه فی‌الدین با اطلاعی که دارم به صراحت و شفافیت تمام مومنان را از توسعه قهری و ترویج ستمگرایانه و ظالمانه ارزش‌هایی که آنها را دینی واخلاقی می‌پندارند باز داشته است.» این روزها زیاد می‌شنویم که بسیاری از مذهبیون جامعه هم این نقل قول از حضرت علی را ذکر می‌کنند که حاکم جامعه اسلامی درباره برخورد توهین‌آمیز با زن مسلمان و کافر که فرمود: «شنیده‌ام که کسی از آنها به زن مسلمانی توهینی کرده و خلخال یا دستبندی را از زن یهودی یا کافری ربوده است. در حالی که آن زن چاره‌ای نداشته و درخواست می‌کرده که از او بگذرید اما آنها به این زنان ترحم نکرده‌اند. بعد به بهانه انجام پیروزمندانه ماموریت و گرفتن غنایم، بازگشته‌اند و گفته‌اند که آن زنان زخمی برنداشتند و قطره‌ای از خونشان ریخته نشده است!‌ ای وای بر آنها! اگر مرد مسلمانی، پس از این رسوایی، از اندوه برخورد با این زنان بمیرد، نه تنها نباید ملامتش کرد بلکه مرگ در چنین جامعه‌ای سزاوارتر است برای ما.»

منبع: روزنامه آرمان


ت ت
کدخبر: 110324 تاریخ انتشار
در رسانه های دیگر بخوانید
ارسال نظر

پربیننده‌ترین