پیروز حناچی: اگر خون از دماغ کسی به عمد و غیرعمد بیاید، مسئولیتش با مسئولان است

شهردار سابق تهران گفت: در واقع سیستم یک معذرت‌خواهی به مردم بدهکار است. اگر خون از دماغ کسی به عمد و غیرعمد بیاید مسوولیتش با مسوولان است. این جزو آموزه‌های دینی ماست.

پیروز حناچی: اگر خون از دماغ کسی به عمد و غیرعمد بیاید، مسئولیتش با مسئولان است
پیشنهاد ویژه

به گزارش منیبان؛ این روزها پای به هر محفل و کوی و برزنی که بگذارید، صحبت درباره نسل جوان کشور و مطالبات آنها و روش‌های خاصی است که برای بیان مطالبات‌شان دارند. اما به اندازه انگشتان یک دست هم تحلیل‌های عالمانه درباره این نسل وجود ندارد. مطالبات این نسل، خواسته‌های‌شان و راهبردهایی که برای گفت‌وگو با آنها باید در پیش گرفت در غفلت روزمرگی‌های مدیران پنهان شده است.

پیروز حناچی، استاد دانشگاه تهران ضمن واکاوی حوادث اخیر تلاش می‌کند، تحلیلی از این نسل نیز ارایه کند. حناچی که تجربه عبور از بحران‌های متعددی را در کارنامه دارد، پس از حضور در نشست ویژه دانشگاه تهران با موضوع حوادث اخیر پاسخگوی پرسش‌های خبرنگار ما شد. او معتقد است، حاکمیت در ساعات ابتدایی پس از بحران با اتخاذ یک رویکرد مناسب و از طریق پذیرش اشتباهات به راحتی می‌توانست بحران را پشت سر بگذارد.

بخش هایی از گفت و گوی حناچی را در ادامه می خوانید:

*هر چند بسیاری از افراد و جریانات دوست دارند، حضور دانش‌آموزان را سیاسی تفسیر کنند، اما من این حضور را حضور سیاسی صرف نمی‌دانم، بلکه این مطالبات، خواسته‌های نسل جوان کشور است که به دلیل مسدودسازی و محدودسازی عرصه‌های کنشگری رسمی به عرصه عمومی کشیده شده است.

*مطالباتی نسلی که توسط سیاستگذاران دیده نشده و توجهی به آنها نشده است تا اینکه پس از فروخوردگی بر اثر یک تکانه به سطح جامعه کشیده شده است. معتقدم می‌توان این چالش را از طریق گفت‌وگو، توجه به مطالبات و تحلیل درست پشت سر گذاشت.

*واقعیت آن است که ایران از سال 97 به این سو در شرایط دشوار تحریمی است. این موضوع اثرات خاص خود را به جای می‌گذارد. یکی از آثار تحریم‌ها این است که میزان تاثیری‌گذاری دولت و حاکمیت را به حداقل می‌رساند.

*در واقع در وضعیت تحریمی مردم احساس می‌کنند که مطالبات‌شان جدی گرفته نمی‌شود و صدای‌شان به متولیان نمی‌رسد.

*امروز اگر امکان فروش نسبی نفت وجود دارد و پول آن را نمی‌توانیم بگیریم، در آن زمان حتی امکان صادرات نفتی نیز وجود نداشت، باید دید چرا در آن برهه مردم با ساختار احساس نزدیک‌تری داشتند، اما امروز این همه فاصله ایجاد شده است.

*نسل جوان طبیعتا انتظاراتی دارد که پاسخی به آنها داده نشده، حدود 12میلیون نفر جمعیت بین 15 تا 25سال کشور است. اینها به فضای مجازی وصلند و ارتباطات جهانی دارند. با اینترنت بزرگ شده‌اند و نسل بین‌المللی ما هستند. زبان می‌دانند و می‌توانند با جهان ارتباط بگیرند.

*برای نسل ما خانه‌دار شدن یک آرزوی دست نیافتنی نبود. می‌شد، کمی برنامه‌ریزی و پس‌انداز کرد و قرض گرفت و یک خانه خرید، ‌اما برای این نسل چنین وضعیتی را نمی‌توان متصور شد. خانه یک آرزوی غیرقابل دسترس است.این نسل از این جنس خواسته‌ها بسیار دارند که امکان تحقق ندارند.

*اگر شرایط اقتصادی ملایم‌تر بود و دولت می‌توانست تحریم‌ها را لغو کند، بدون تردید حجم مشکلات کمتر می‌شد، این جوانان هر کدام خانواده‌هایی دارند که در تامین معیشت با مشکلات عدیده‌ای مواجهند. این سرخوردگی خود را در اعتراضات اخیر نشان می‌دهد. دشمنان کشور هم از این مشکلات استفاده می‌کنند و بر آتش مشکلات می‌دمند.

*حداقل اکثر جوانان این نسل چنین حسی دارند. به هر حال بخشی از جوانان در کشور هستند که به طبقات بانفوذ کشور و گروه‌های برخوردار وصلند، اما اکثریت جامعه جوانان احساس می‌کنند، نماینده‌ای در مجلس، دولت، تشکل‌ها و...ندارند.این نداشتن نماینده و حلقه واسط باعث شده تا بر حجم مشکلات افزوده شود.

*شاید فکر نمی‌کردند که موضوع بدل به یک بحران بزرگ شود. اساسا ساعات ابتدایی در بحران‌ها بسیار مهم است. حتی در زلزله و سیل و آتش‌سوزی هم می‌گویند شیوه مدیریت در لحظات اولیه بحران یک تخصص مهم است. اینکه چطور اطلاع‌رسانی شود، چطور واکنش نشان داده شود و چطور با افکار عمومی مواجه شود تا بتوان بحران را مهار کرد.

*اینکه برخی تصور کنند با قدرت‌نمایی و نادیده گرفتن مشکلات می‌توانند مساله را حل کنند، اشتباه است. یک‌بار اعلام شد، مهسا بیماری زمینه‌ای داشته، بعد گفته شد، قرص بی‌کیفیت خورده و...این موارد نشان می‌دهد، تدبیری اتخاذ نشده است. وقتی مهسا در چارچوب و ساختمان گشت ارشاد به رحمت خدا رفته مگر می‌توان نقش سیستم را انکار کرد.

*دقیقا، ما همه داستان چوپان دروغگو را خوانده‌ایم؛ اگر میزان اخبار خلاف واقع از طریق رسانه‌های همسو با دولت و صدا و سیما مدام غیرواقعی شود، آرام‌آرام به وضعیتی می‌رسیم که مردم حتی اخبار صحیح را نیز از آنها نخواهند پذیرفت. این مشکل امروز در بسیاری از رسانه‌های نزدیک به سیستم وجود دارد.حتی اگر راست بگویند مردم قبول نمی‌کنند. این شیوه اطلاع‌رسانی در شرایط بحران پر از ایراد است.

*من اگر مسوول بودم، مسوولیت می‌پذیرفتم، چون مهسا به دعوت گشت ارشاد به ساختمان وزرا رفته است. در واقع سیستم یک معذرت‌خواهی به مردم بدهکار است. اگر خون از دماغ کسی به عمد و غیرعمد بیاید مسوولیتش با مسوولان است. این جزو آموزه‌های دینی ماست.

*اخیرا روایتی از خلیفه اول شنیدم که جالب بود. خلیفه اول، زنی که باردار بوده را برای امری احضار می‌کند. زن می‌ترسد و سقط جنین می‌کند. برخی نزدیکان خلیفه به او می‌گویند که تقصیری متوجه او نیست، اما حضرت علی(ع) اعلام می‌کند که مسوولیت مستقیم زن با اوست، چون به دعوت او آمده است.

*این دینی است که به ما معرفی شده است. فرمان حضرت امیر به مالک اشتر نیز همین‌گونه است. امام علی(ع) می‌گوید: مردی که با آنها مواجه می‌شوی یا در دین با تو برادرند یا در خلقت با تو برابرند. پس در هر دو صورت حفظ حرمت آنها بر تو واجب است. این دستورات برای عمل کردن است نه روی طاقچه گذاشتن. جدای از دین اخلاق و جوانمردی در سیره ایرانیان بوده است. اخلاق و مروت هم حکم می‌کند که مسوولیت خود را بپذیرند.

*صاحبان قدرت اگر در عین قدرت از مردم عذرخواهی کنند نه تنها کوچک نمی‌شوند، بلکه بزرگ‌تر و ارجمندتر می‌شوند.

*من این بحث را که آقای تفرشی مطرح کردند، شنیدم، ایشان گفتند پهلوی زمانی اقدام به عذرخواهی کرد که در وضعیت ضعف قرار داشت، اگر در اوج قدرتش این کار را می‌کرد نتیجه دیگری می‌گرفت. نتیجه کارهای پهلوی در زندان‌ها و رفتار ساواک با دانشجویان را می‌توانید ببینید.

*اگر در اوج قدرت صدای مردم را می‌شنید، سرنوشت متفاوتی پیدا می‌کرد. امروز هم حاکمیت اگر در برابر اشتباهش عذرخواهی کند، مردم عذرخواهی را می‌پذیرند و بزرگ‌منشانه عبور می‌کنند. منتها این عذرخواهی حاکمیت باید در اوج قدرت باشد.

*خاطرم هست در زمان جنگ، امام(ره) چند بار از واژه «اشتباه کردم» استفاده کردند. یک‌بار در زمان قطعنامه بود. موقعی بود که برای جنگ به جبهه جنوب می‌رفتیم، امام فرمودند، ما تا آخرین نفر و آخرین قطره خون ایستادگی می‌کنیم.

*این پیام تناسبی با واقعیت‌های جبهه‌ها نداشت، من با خودم می‌گفتم، انگار اخبار به امام نمی‌رسد. اما دو هفته بعد امام قطعنامه را پذیرفتند و از اصطلاح جام زهر هم استفاده کردند. آیت‌الله هاشمی بعدها گفتند که امام فرمودند هر چند من جام زهر را نوشیدم، اما کاری که کردیم، کار درستی بوده است و امروز از این تصمیم راضی هستم.

*علما می‌گویند، انسان حریص است به چیزی که به زور از او می‌خواهند. اگر به زور حتی کار خیری را بخواهید در فکر انسان کنید، از آن فاصله می‌گیرد. مگر در روزهای انقلاب که اکثر مردم حجاب را انتخاب کردند، زوری در کار بود. در سال 1317 هم رضاخان خواست حجاب را به زور از سر مردم بردارد که نشد. 


ت ت
کدخبر: 116025 تاریخ انتشار
در رسانه های دیگر بخوانید
ارسال نظر

پربیننده‌ترین