پاسخ گرامی‌مقدم به شریعتمداری: منفعت برخی در ایجاد بحران است

اسماعیل گرامی‌مقدم نوشت: به نظر می‌رسد، منفعت برخی افراد و جریانات در ایجاد بحران برای کشور است و ادامه تنش‌ها برای آنان سود بیشتری دارد. هر عقل سلیمی می‌داند روشن است که با متن جامعه و همه ناراضیان نمی‌توان گفت‌وگو کرد، اما با جامعه مدنی، با احزاب، با دانشگاهیان و... که می‌توان سخن گفت و گفت‌وگو کرد.

پاسخ گرامی‌مقدم به شریعتمداری: منفعت برخی در ایجاد بحران است

به گزارش منیبان؛ «خنجر شمر و تاکید حسین(ع) به گفت‌وگو» عنوان یادداشت اسماعیل گرامی‌مقدم در روزنامه اعتماد است که در آن آمده: 1) یکی از نخستین مقاماتی که بعد از رخدادهای اخیر، از گفت‌وگو سخن گفت و خطاب به اقشار مختلف مردمی اعلام کرد که آماده شنیدن نقدها، مطالبات، نقدها و گلایه‌های آنان است، رییس دستگاه قضایی کشور بود. فراخوانی که اتفاقا بازخوردهای مثبتی در رسانه‌ها پیدا کرد و پاسخ‌های مناسبی نیز به آن داده شد. اما در شرایطی که کارشناسان خواستار تداوم گفتمان مدارا، گفت‌وگو و تعامل در جامعه توسط متولیان امر هستند برخی افراد و جریانات تندرو و افراطی از طریق تریبون‌هایی که در اختیار دارند حتی صحبت از گفت‌وگو و مدارا را نیز برنتابیده و آن را نقد می‌کنند. کیهان روز گذشته در سرمقاله خود به قلم حسین شریعتمداری با عباراتی تند، خطاب به رییس دستگاه قضا این پرسش را مطرح می‌کند که چه ضرورتی به گفت‌وگو با معترضان وجود دارد؟ در ادامه هم طی قیاسی مع‌الفارق با طرح داستانی در خصوص خنجر «شمر و امانت گرفتن آن» می‌نویسد: «سخن از گفت‌وگو به میان آوردن، دقیقا مانند آن است که در هنگامه غروب عاشورا و فاجعه‌ای که حرامیان با قتل عام آل‌الله پدید آورده‌اند، کسانی نگران گُم شدن خنجر شمر ملعون باشند !»

2) این نوع رفتارها، در واقع پاک کردن صورت‌مساله، حل نشدن معادله و استفاده ابزاری از مفاهیم متعالی است. واقع آن است که مساله شهادت امام حسین(ع) دو نکته را برای همه ما به عنوان شیعیان اباعبدالله روشن می‌کند: در خطبه امام حسین (ع) در ایام عاشورا و قبل از شهادت، ایشان به 2نکته به عنوان فلسفه قیام اشاره می‌کنند؛ اول امانتداری آن مفهومی که توسط رسول‌الله ایجاد و به نسل‌های انسانی سپرده شده و دیگری اصلاح امور مسلمین که توسط حاکم به ظاهر اسلامی آن روزگار به باد رفته است. این نکته بسیار مهم است که امام حسین (ع) به خاطر پاسداشت امانتداری به شهادت رسیده‌اند و حفاظت از مظلوم در برابر ظلم ظالم رکن اصلی تفکر ایشان بوده است.. نکته دیگری که در عاشورا وجود دارد و در همه منابر و مجالس به آن پرداخته می‌شود، آن است که امام حسین(ع) در میانه بحران، اقامه نماز کرده و احکام الهی را پاس می‌دارند. بنابراین اگر امانتداری و احکام الهی را بتوان در بطن بحران حفظ کرد، نشانه پیروی ائمه از اسلام است. نه اینکه به بهانه‌های مختلف احکام اسلامی مانند عدل، انصاف، مدارا، عطوفت و سایر گزاره‌ها فراموش شود. بنابراین فراخوان آقای اژه‌ای به گفت‌وگو عین امانتداری و پاسداشت روح دین است. اساسا اگر نقدی وجود دارد، آن است که چرا سایر مسوولان از این ضرورت سخن نمی‌گویند و این گفتمان را ترویج نمی‌کنند؟ ضمن اینکه اگر قرار باشد کسی در مورد احکام الهی و اجرای احکام نظری بدهد، آقای اژه‌ای به عنوان قاضی‌القضات و یک روحانی ارجح است نه من و حسین شریعتمداری که در این حوزه صاحب تخصص نیستیم. بنابراین صحبت از گفت‌وگو در واقع حفظ و پاسداشت وجهه جمهوری در رخدادهای اخیر است. ایشان به صراحت مساله اعتراضات را تایید می‌کند و قائل به گفت‌وگو است. 

3) اساسا در بررسی علل و عوامل اساسی شروع نارضایتی‌ها اعلام کردیم که این بحران از نابرابری و فقر شکل گرفته (یادداشت هفته قبل من) و برای عبور از بحران باید به گفت‌وگو تن داد و از آن دفاع کرد. این رویکرد در بطن گفتمان جمهوری اسلامی قرار دارد و جمهوریت نظام قرار است این حقوق را اجرایی کنند. این در شرایطی است که تنها از گفت‌وگو سخن گفته شده (و نه بدان عمل شده) و برخی افراد و جریانات برآشفتند و از خانه برون تاخته‌اند که «چرا از گفت‌وگو حرف می‌زنید؟»انگار که گفت‌وگو یک امر ناپسند و مذموم است که هرکس از آن صحبت کند، به گزاره ناشایسته‌ای امر کرده‌اند.چند روز قبل هم فردی اعلام کرد که به زودی گشت‌های ارشاد را به راه خواهیم انداخت! در شرایط فعلی بیان یک چنین عباراتی به جز اینکه بر آتش نارضایتی‌ها بیفزاید، آیا فایده دیگری دارد؟ به نظر می‌رسد، منفعت برخی افراد و جریانات در ایجاد بحران برای کشور است و ادامه تنش‌ها برای آنان سود بیشتری دارد. هر عقل سلیمی می‌داند روشن است که با متن جامعه و همه ناراضیان نمی‌توان گفت‌وگو کرد، اما با جامعه مدنی، با احزاب، با دانشگاهیان و... که می‌توان سخن گفت و گفت‌وگو کرد. اهمیت صحبت‌های رییس دستگاه قضایی در پذیرفته شدن اصل گفت‌وگو توسط نظام است. البته بسیاری هم انتقاد دارند که این گفت‌وگو باید نمادهای عینی داشته باشد و از حرف به عمل کشیده شود. اساسا کسی که پیشنهاد گفت‌وگو می‌دهد، عوامل اصلی بروز بحران را شناخته، بنابراین از گفت‌وگو می‌گوید تا معادله حل شود.

در ایران نوع تربیت از دهه 60 و 70 به بعد، شرایط تازه‌ای پیدا کرده است. دانش‌آموزان در مدرسه با احترام متقابل معلمان مواجه شدند. مدارس خصوصی ایجاد شدند و روش یادگیری از تنبیه به گفت‌وگو تغییر شیفت داده است. نسل دهه 70 و 80 که امروز در بطن کنشگری‌ها قرار گرفته‌اند، همگی گفت‌وگو را می‌شناسند و از آغاز با خانواده‌های‌شان گفت‌وگو را تمرین کرده‌اند. به جای تنبیه بدنی دهه‌های 40 و 50 و 60 نسلی به منصه ظهور رسیده که تعامل را می‌شناسد. این نسل وقتی پا به اجتماع می‌گذارد متوجه می‌شود که برخلاف تربیت خانواده و مدرسه‌اش در بطن جامعه فرهنگ گفت‌وگو پذیرفته‌شده نیست. با بی‌احترامی مواجه و رکوب می‌شود. برای استخدام متوجه گزینش‌ها می‌شود. می‌خواهد به دانشگاه برود، متوجه محدودیت‌ها می‌شود. می‌خواهد فعالیت‌های مدنی و... کند، متوجه انسداد می‌شود. می‌خواهد در انتخابات شرکت کند، متوجه ردصلاحیت‌ها می‌شود. در حوزه اقتصادی هم این نسل با نابرابری‌ها و کاستی‌هایی مواجه می‌شود که از دل آن دیگر نمی‌توان حتی آرزوی خرید خانه را در سر داشت. این نسل اعتراض می‌کند و مطالبات خود را فریاد می‌زند. وقتی با نسلی مواجهیم که در معرض رفتارهای متناقض در خانواده و جامعه مواجه شده، گفت‌وگو تنها راهی است که می‌توان از دل توفان بحران‌ها گذر کرد. آقای اژه‌ای به درستی اعلام کردند که اطلاق اغتشاشگر به همه مطالبه‌کنندگان، غلط است و خواستار گفت‌وگو شدند. اگر پیش از این مسیر گفت‌وگو، کنشگری معقول و تعامل فراهم می‌شد، اساسا جامعه به سمت چالش حرکت نمی‌کرد. برخلاف دوستانی که معتقدند حرف زدن از گفت‌وگو هم حرکت در مسیر ممنوعه است و باید با زبان درفش و سرکوب و زندان با این نسل سخن گفت، ما معتقدیم مسیر حل مشکلات و بحران‌ها از گفت‌وگو می‌گذرد. باید گفت‌وگو را ارج نهاد تا بتوان از بحران خارج شد و به درک مشترکی با نسلی رسید که قرار است فردای این کشور را بسازند. ما همه برای شکل‌دهی این فضای گفت‌وگو مسوولیم....


ت ت
کدخبر: 116372 تاریخ انتشار
در رسانه های دیگر بخوانید
ارسال نظر

پربیننده‌ترین