علی مطهری: کاسههای داغتر از آش تحمل نقد رهبری را ندارند
نائب رئیس سابق مجلس گفت: رهبری میگویند ممکن است کسی از من انتقادی داشته باشد باید آزاد باشد و بتواند حرفش را بزند ولی یک عده تحمل چنین چیزی را ندارند.
به گزارش منیبان، رویه ای در مجلس شورای اسلامی باب شده که به هنگام اتخاذ تصمیمات مهم که نتیجه آن، تغییر متغیرهای اقتصادی یا سیاسی در برخی سیاست های اجرایی است، به ناگاه افراد ذی نفع در این تغییرات که مجلس قرار است درباره آن تصمیم سازی کند، به نقل از رهبر انقلاب یا بیت ایشان پیام هایی را رد و بدل می کنند که بر نظر نمایندگان مجلس اثرگذار است. در این بین، برخی افراد از چنین حربه و تاکتیکی برای فشار به نمایندگان مجلس استفاده کرده و آنها را تهدید به ردصلاحیت می کنند. علی مطهری در گفت وگو با خبرآنلاین، نمونه هایی از اثرگذاری برخی افراد به نمایندگان مجلس را بیان کرده است.
مطهری به استفاده از تکنیک و حربه ای دیگر از تندروها که برای حذف نظر دیگران یا منحرف کردن نمایندگان از تصمیمی در مجلس به دروغ می گویند «به مصلحت نظام نیست» اشاره کرده و می گوید «زمانی که در مجلس بودم اظهارنظر و نطقهایی داشتم اما خیلی از تندروها خصوصی به من میگفتند ما همه حرفهای شما را قبول داریم ولی جرات نمیکنیم بگوییم. بعضیها هم میگفتند حرفهای شما درست است اما نگویید، چون به صلاح نظام نیست. در واقع خیلی از آنها میدانند حرف درست چیست ولی عقاید خودشان را نمیگویند.»
نائب رئیس سابق مجلس با اشاره به بهره برداری سیاسی از نام رهبری و نقل برخی پیام های نادرست با اسم ایشان به تاکتیک برخی افراد برای حفظ منافع شخصی خود با بهره برداری از نام رهبری اشاره می کند و می گوید «خیلیها هم کاسههای داغتر از آش هستند و افراط میکنند. مثلاً رهبری میگویند ممکن است کسی از من انتقادی داشته باشد، باید آزاد باشد و بتواند حرفش را بزند، ولی یک عده تحمل چنین چیزی را ندارند. برای مثال اگر در دانشگاه دانشجویی حرفی زده باشد به کمیته انضباطی میرود در صورتی که این موضوع خلاف نظر رهبر است.»
علی مطهری در بخش دیگری از گفت وگو با خبرآنلاین راهکار عبور جمهوری اسلامی از اعتراضات و بحران فعلی را انتخابات آزاد دانسته و هشدار می دهد «اگر بنا باشد همین رویه ادامه پیدا کند، و اگر بنا باشد انتخاباتهای آینده مانند انتخاباتهای قبلی باشد، حتما آینده خوبی نخواهیم داشت. اگر مجلس نقش واقعی خودش را پیدا نکند به طور قطع آینده خوبی نداریم. برای مثال، در زمینه روابط خارجی، نمی شود چند نفر تصمیم بگیرند که روابط خارجی به شرق گرایش پیدا کند، یا حتی به نوعی در جنگ اوکراین هم شرکت کنیم؛ در صورتی که اکثریت مردم موافق نیستند. این تصمیمها کجا گرفته می شود؟ آیا واقعا مجلس به عنوان نماینده مردم در این تصمیمات نقشی دارد؟»
مطهری معتقد است «اگر انتخابات آزاد شود، خیلی از نخبگان وارد فضای سیاسی از جمله مجلس میشوند. یا اگر ما احزاب قوی داشته باشیم و به اینها اجازه دهند حرف بزنند و انتقاد کنند و بلافاصله آنها را تعطیل نکنند، باعث میشود جایی برای نخبگان باز شود تا حرفهایشان را بزنند و تاثیر بگذارند. ولی اگر بخواهیم رویه فعلی را ادامه دهیم، باز همین مشکلات را داریم.»
نماینده مجلس دهم با اشاره به ضرورت تشکیل جریان های سیاسی قوی برای هدایت اعتراضات خیابانی به مجاری قانونی می گوید«اگر افرادی با انگیزه، حزب یا جبهه قوی تشکیل دهند تا جریانساز شوند، بسیار خوب خواهد بود. ولی میدانید که اگر فقط مقداری حرفهای ما با نظرات رسمی نظام فاصله داشته باشد، مانع میشوند. اگر احساس کنند فردی یا گروهی دارد دارای پایگاه قوی اجتماعی میشود، مانع او میشوند. آقای فردوسیپور که بین جوانان نفوذ پیدا کرد از جمله این موارد است که ناگهان برکنار شد. به همین دلیل افراد وارد نمیشوند. بعضی هم که وارد میشوند، محافظهکار هستند. برای مثال در مجلس دهم فراکسیون امید تشکیل شد که در ابتدا امیدی هم ایجاد کرد، ولی مطابق انتظارات رفتار نکرد. آقای عارف آدم محافظهکاری بود و اجازه نمیداد خیلی از کارها انجام شود. من با این که اصلاح طلب نیستم، ولی چون در لیست اصلاحطلبان بودم صحیح نمیدیدم از آنان جدا شوم. با این همه خیلی کارها میخواستیم بکنیم، اما اجازه نمیدادند.»
تنظیم روابط مجلس و رهبری، بخش دیگری از نظرات علی مطهری بود. او معتقد است افرادی در مجلس برای جلب منافع فردی خود از نام رهبری خرج کرده و با نقل پیامهایی که مشخص نیست واقعا از ایشان است بر نظرات مجلس تاثیر می گذارند.
مطهری تاکید می کند «ممکن است بگویید سیاستهای کلی با رهبری است و اما اینها سیاست کلی نیست. نه شرقی نه غربی، سیاست کلی است. ولی اینکه با روسیه یا آمریکا چه روابطی داشته باشیم، موضوع تخصصی است و مجلس باید نقش داشته باشد ولی در حال حاضر نقشی ندارد. در شرایط کنونی بیشتر نگاه میدان، روی دیپلماسی اثر میگذارد و درست نیست. اینکه ما اکثر آرمانهای انقلاب را فدای صدور انقلاب میکنیم آن هم صدور انقلاب به شکل های دیگر صحیح نیست. در حالی که هدف اولیه انقلاب این بوده که ایران الگوی یک کشور اسلامی و پیشرفته دارای رفاه بشود و سایر ملتهای مسلمان از ما پیروی کنند، در حالی که الان نه تنها الگو نیستیم بلکه کشورهای اسلامی از ما میترسند و برخی از آنها در دامن اسرائیل افتادهاند.اینها گاهی طراحی و براساس منافع اشخاص است. مثلاً فردی خودش مخالف است و میگوید ابتدا نظر رهبری را بدانیم، در حالی که ممکن است نظر رهبر این باشد که در اینجا مستقل عمل شود. گاهی هم این رفتار ناشی از برداشت غلطی است که از ولایت فقیه دارند. یعنی فکر میکنند ولایت فقیه به معنای تعطیل عقل است، یعنی یک نفر فکر میکند و نظر میدهد، بقیه فقط عمل میکنند.»