چرا امام با نامزدی فعالان روحانی در انتخابات مخالفت کرد؟
اولین انتخابات ریاست جمهوری کمتر از یک سال از گذشت پیروزی انقلاب اسلامی در پنجم بهمن ماه سال ۵۸ در ایران برگزار شد.
به گزارش منیبان، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی نقل می کند: دکترها اجازه نمی دادند که امام حرف بزنند، ایشان با چشم به من اشاره کردند، من گوشم را بردم نزدیک دهانشان، ایشان به سختی فرمودند: «اگر حادثه ای اتفاق افتاد تا شب کسی را مطلع نکنید.» در آن حال که فشار امام پنج بود با تمام وجود می خواستند انتخابات به صورتی عادی پایان پذیرد.
اولین انتخابات ریاست جمهوری کمتر از یک سال از گذشت پیروزی انقلاب اسلامی در پنجم بهمن ماه سال ۵۸ در ایران برگزار شد در آن مقطع زمانی دولت موقت استعفا داده و شورای انقلاب کارها را پیش می برد.
ماه ها قبل از برگزاری انتخابات، گمانهزنیها درباره کاندیداهای احتمالی آغاز شده بود اما چهارم دی ماه سال ۵۸ یعنی چیزی حدود یک ماه پیش از برگزاری انتخابات برای اولین بار روزنامه کیهان از چند کاندیدای احتمالی مانند سید ابوالحسن بنیصدر، صادق قطبزاده، بازرگان و غلامحسین صدیقی نام برد.
مرحوم آیت الله مهدوی کنی از یک دیدار خصوصی با امام درباره انتخابات ریاست جمهوری اینطور نقل کرده است:
وقتی موقع اولین انتخابات رسید، ما خدمت امام رفتیم در راهرو میان بیرونی و اندرونی ایستاده صحبت کردیم به خصوص من خیلی اصرار کردم که اجازه بدهید آقای بهشتی کاندیدا بشوند اما امام فرمودند: نه، من آقای هاشمی، آقای باهنر را یکی پس از دیگری بر شمردم و پیشنهاد دادم تا شاید امام یکی را قبول کنند که ایشان قبول نکردند علت آن را از حضرت امام سوال کردیم که چرا اجازه نمی دهید ما که نمی گوییم بنی صدر نباشد ایشان هم یکی از کاندیداها باشد امام فرمودند: من که نمی گویم روحانیت سر کار نباشد و روحانیت منزوی شود. من به دو جهت مصلحت نمی بینم اول مردم فکر می کنند ما دنبال حکومت و سلطه هستیم دوم حکومت معمولا مشکلاتی دارد مخصوصا حکومت نوپا و ما به واسطه کنار بودن می توانیم به دولت تذکر و راهنمایی کنیم. (خاطرات آیت الله مهدوی کنی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ص۲۸۳)
بدین ترتیب ابوالحسن بنیصدر وزیر وقت دارایی، داریوش فروهر، صادق قطبزاده، حسن ابراهیم حبیبی وزیر وقت علوم و آموزش، کاظم سامی که ریاست سازمان شیر و خورشید سابق را عهده دار بود، صادق طباطبایی خواهرزاده امام موسی صدر و برادر همسر احمد خمینی، مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق، محمد مکری اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در شوروی سابق، صادق قطبزاده رئیس وقت رادیو و تلویزیون، احمد محسن استاندار وقت خوزستان و دریادار احمد مدنی اولین وزیر دفاع پس از انقلاب به عنوان کاندیداهای شاخص اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری مطرح شدند، که از این میان مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به دلیل مخالفت علنی با قانون اساسی و اعلام عدم تقید به آن، از شرکت در رقابت بازماند و از انتخابات کنارهگیری کرد.
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی نقل می کند:
چند ساعت قبل از آغاز رأی گیری اولین انتخابات ریاست جمهوری، حال امام بسیار بد بود؛ یعنی چند ساعت قبل از آوردن صندوق رأی، یک شوک به امام دست داده بود. این را فراموش نمی کنم که در همان حال که دکترها اجازه نمی دادند که امام حرف بزنند، ایشان با چشم به من اشاره کردند، من گوشم را بردم نزدیک دهانشان، ایشان به سختی فرمودند: «اگر حادثه ای اتفاق افتاد تا شب کسی را مطلع نکنید.» در آن حال که فشار امام پنج بود با تمام وجود می خواستند انتخابات به صورتی عادی پایان پذیرد. / منبع: روزنامه اطلاعات- ۹ / ۲ / ۶۱
رضا فراهانی از افرادی که از همان روزهای اول خدمت حضور در محضر امام را داشت، در خاطره ای درباره کاندیداهای ریاست جمهوری دوره اول و برگزاری آن اینگونه نقل کرده است:
سه روز طول کشید تا آقا را به تهران بردند. بعد از سه روز اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود. بعد از قضیه آقای جلال الدین فارسی یک سری از علما تصمیم گرفتند دکتر حبیبی را کاندید کنند. من به حاج احمد آقا گفتم به کی رای می دهید. ایشان فرمودند از قول من به کسی نگویید ولی رای من به آقای حبیبی است و شما هم به دکتر حبیبی رای بدهید. علمای جامعه مدرسین و شهید بهشتی در جلساتی که داشتند همه متفق بودند که به دکتر حبیبی رای بدهند. من این اسرار را وقتی می فهمیدم که حاج احمد آقا را به آن جلسات می بردم.
رروز انتخابات، بنی صدر این آدم خبیث کلک زده بود و صندوق را به داخل بیمارستان فرستاده بود که امام رای بدهند و سپس در صندوق را باز کنند ببینند امام به کی رای داده است. صندوق را که آوردند من بیرون بودم. راوی اینجا حاج آقامصطفی رنجبر است. ایشان می گفت: صندوق را که آوردند من آن را گرفتم و کسی را راه ندادم. داشتم آن را به داخل می بردم که آقای صانعی آن را از من گرفت و برد. در همان حال حاج احمد آقا آمد و صندوق را از آقای صانعی گرفت و گفت من صندوق را می برم. صندوق خالی خالی بود. آقا فرمودند: کسی رای انداخته. گفتند: نه. آقا فرمودند که صندوق را ببرید تمام افراد بیمارستان رای بدهند، سپس پیش من بیاورید. این کار انجام گرفت سپس صندوق را پیش امام آوردند و ایشان رایشان را نوشتند و به داخل صندوق انداختند. صندوق نیمه پر بود و آقا فرمودند که صندوق را تکان بدهید تا برگه ها مخلوط شود. آقا می خواستند کسی نفهمد که رای ایشان به چه کسی بوده است. سپس صندوق را به بیرون از بیمارستان فرستادند. (کتاب خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)؛ ص ۱۲۳-۱۲۵)