ناگفته های جدید از عزل آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری
عضو دفتر حضرت امام خمینی(ره) با تشریح وقایعی که منجر به عزل آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری شد، گفت: یکی از آفتها و خیلی از ضربهها و صدمههایی که جمهوری اسلامی و نظام خورده و خواهد خورد این است که بعضی افراد آگاهانه یا ناآگاهانه یا از سر دلسوزی یا سادهلوحی خودشان را در معرض نفوذها و هجمهها قرار میدهند که متأسفانه این مسئله در مورد آقای منتظری هم صدق میکند.
به گزارش منیبان، مجموعه «حضور» در برنامه دیگری در ایام سالگرد رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) در حسینیه جماران، میزبان «حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی انصاری» یکی از یاران نزدیک و عضو دفتر حضرت امام(ره) بود. وی که از بدو ورود امام به ایران، در قم و تهران همواره همراه و ملازم حضرت امام بوده است، خاطرات شنیدنی را از منش و مشی امام روحالله در گفتگو با «محمدحسین رنجبران» مطرح کرد.
اخلاق امام، اخلاق متعالی بود
انصاری اظهار داشت: اخلاق امام، واقعاً یک اخلاق متعالی بود؛ امام با هر کسی متناسب با کاری که انجام میداد و جایگاهی که داشت، ارتباط عاطفی برقرار میکرد. یعنی اگر کسی یک لیوان آب به دست ایشان میداد، امام به نوعی با نگاه و آن روح ملاطفتآمیزشان از او تشکر میکرد. این باعث میشد که حس میکردم لحظه لحظههای کنار امام بودن برای من یک فرصت است.
وی افزود: یک روز مرحوم حاج احمدآقا از من پرسید که آقای انصاری شما تا به حال از امام هیچ نامهای و دستخطی نگرفتهای؟ گفتم نه؛ همین که کنار امام هستم بزرگترین توفیق است. همان روز امام توصیه کردند که یک اجازهنامه وجوهات برای من نوشتند و مهر کردند. بعد از آن، حضرت امام نامهای برای انتخابات به من دادند. یا همان نامهای که بعداً به عنوان منشور برادری خدمتشان نوشتم و امام پاسخ دادند؛ همه اینها در یک دایره و تحفظی قرار داشت.
میگفتند یا کل صندوقها دوباره شمارش شود یا کل انتخابات باطل شود
عضو دفتر امام خمینی(ره) بیان داشت: در ایام انتخابات مجلس سوم، اختلافی بین شورای نگهبان و وزارت کشور پیش آمد. این اختلاف کم کم رشد کرد و در نهایت بعد از مرحله اول انتخابات بروز کرد. روی افراد تهران و برگزیدگان تهران، یک عدهای تشکیک کردند که باید صندوقهای آرا دوباره شمارش شود و نتایج را قبول ندارند و به نوعی انتخابات را در تهران زیر سؤال بردند. حرفشان هم این بود که یا کل صندوقها دوباره شمارش شود یا کل انتخابات باطل شود.
وی افزود: دعواهای راست و چپ اینجا خودش را نشان داد. دوره سخت جنگ هم بود. یعنی وسط جنگ که موشکباران شهرها بود و تهران به دلیل بمباران خلوت بود، بنا بود روز قدس مردم از حاشیههای تهران به شهر بیایند و روز قدس برگزار شود و همان روز قرار بود که اگر انتخابات تأیید شود، مرحله دوم انتخابات نیز برگزار شود.
انصاری اظهار داشت: با آن اختلاف معلوم بود که روز قدس برگزار نمیشود و جنگ هم موجب شده بود که غیر از روز قدس، اجتماعی در تهران صورت نگیرد. این اختلاف بالا گرفت و بحث شمارش آراء پیش آمد؛ امام بنده را به عنوان نماینده خودشان در ستاد انتخابات تعیین کردند که ما یک چارچوبی تعیین کنیم و به نتیجه برسیم که آیا انتخابات تهران، اصولاً انتخابات درستی بوده یا مخدوش بوده است.
گزارشی که نتیجه انتخابات را تأیید کرد
وی ادامه داد: ما با وزارت کشور و شورای محترم نگهبان یک هماهنگیهایی انجام دادیم که از صندوقهایی شروع کنیم که بیشتر محل بحث بود که باید باطل شود و اگر از آن نتیجه فاحش و یک اختلاف بالایی به دست آمد که سرنوشت افراد منتخب را تغییر میداد، میگوییم که انتخابات باید مجدداً برگزار شود یا آرا باید باطل شود. با این شرط که نظر امام بر روز قدس است و هر کاری میکنید باید زودتر انجام شود تا به تأخیر نیفتد.
با اینکه امام نتیجه انتخابات را تأیید کردند، باز هم عدهای زیر بار نرفتند
یار دیرین امام و انقلاب افزود: شورای نگهبان همکاری خوبی کرد و افراد زیادی برای بازشماری آراء شرکت کردند و من گزارش خودم را خدمت امام دادم. گزارش من تأیید کرد که انتخابات مخدوش نیست؛ یک جابهجاییهای اندکی اتفاق افتاد و در نهایت در این تعداد یک نفر جابهجا شد و مرحله دوم هم برگزار شد و در آن مرحله بالاخره انتخابات مورد تأیید امام قرار گرفت. البته همانجا هم عدهای باز هم زیربار نرفتند.
امام چرا دستکش سفید به دست داشتند؟
حجتالاسلام انصاری با ذکر خاطرهای بیان داشت: در کتاب خاطرات آقای دکتر عارفی که به نام «طبیب دلها» چاپ شده است، این مسئله آمده است که این سالهای آخر، امام شکایت میکردند که سر انگشتان ایشان برخی مواقع ترک میخورد و امام حساس بودند. یک مدتی پزشکان درگیر بودند که علت این واقعه چه است. یادم است که پمادهای مختلف و تجویزهای مختلف را میآوردند و به امام میگفتند اینها را مصرف کنید تا تمام شود. ولی مدت طولانی این مشکل درمان نشد.
وی گفت: بعضی داروهایی هم که امام مصرف میکردند را باید با هم مخلوط میکردیم؛ صبحها معمولاً امام میآمدند و کارهای دفتری و پزشکی انجام میشد و دیگر نوبت این کارها که میرسید، من میآمدم خدمت امام و این پمادها را مخلوط میکردم و به انگشتان امام میمالیدم.
دروغ یک فرد ضدانقلاب درباره دلیل دستکش دست کردن امام
عضو دفتر امام خمینی(ره) ادامه داد: جالب است که یک کتابی میخواندم از مستنداتی که به عنوان مستند یک فرد ضدانقلاب در خارج از کشور چاپ کرده بود و یک چیزی را به حساب خودش خیلی مستند و جدی مطرح کرده بود که امام در آن اواخر، از اطرافیان خودش هم میترسید و چون واهمه داشت که نکند اطرافیانش به ایشان صدمه بزنند، ایشان دستکش دستشان میکردند.
وی خاطرنشان کرد: در تصاویر هم دیدهاید که امام به دستکش مقید بود و علتش هم این بود که وقتی پماد را به انگشتان میزدند، باید چند ساعت روی انگشتان میماند ولی چون امام همیشه مشغول مطالعه بودند، یا قرآن میخواندند و یا روزنامه مطالعه میکردند، برای اینکه جنبههای بهداشتی حفظ شود، پزشکان گفته بودند شما یک دستکش دست کنید. اما آن آدم تفسیر و توجیه کرده بود که امام آخر عمر از برخورد با مسئولین واهمه داشتند.
استحمام امام در یک حمام کوچک که حتی جا برای حوله امام هم نبود
انصاری گفت: جالب است که با آن پمادها هم انگشتان امام درمان نشد. آقای دکتر عارفی یک موقع گفتند که ما باید بعد از این درمانها برویم جستجو کنیم که علت این مسئله که امام اینطور میشوند چیست و به چه چیزی حساسیت دارند. فکر میکنم ایشان دو سه هفته با عنایت خاص، همه رفتارهای امام را در دست زدن به کاغذ و کتاب، به لباس، به غذا و به ظروف و وسایل مختلف تحت نظر گرفت که چه چیزی میتواند منشأ این مشکل باشد.
وی اظهار داشت: بعد از دو سه هفته، آقای دکتر عارفی گفتند که برویم در حمام شخصی حضرت امام ببینیم امام از چه شامپو یا صابون یا مواد شوینده دیگری استفاده میکنند. حمامی که امام میرفتند، یک حمام بسیار کوچکی بود که فقط امام زیر دوش جا میگرفتند و سربینه حمام هم یک سکوی کوچکی بود که امام لباسشان را بگذارند و حتی جا برای حوله امام هم نبود.
عضو دفتر امام خمینی(ره) بیان داشت: امام حولههایشان را بیرون روی صندلی میگذاشتند و تا موقعی هم که گاز در جماران نیامده بود، یک دیوترم نفتی پشت دیوار حمام بود که بعضی وقتها دود این دیوترم وارد فضا میشد و ما نگران این میشدیم که برای امام مشکلی ایجاد نکند.
وی افزود: آقای دکتر عارفی به آن حمام رفتند و به همه وسایلی که آنجا بود دست زدند. آخر رسیدند به یک سنگ پامالهای(سنگ پا) که در حمامهای قدیم استفاده میشد و به سنگ قزوین معروف بود. سنگ پای امام را از داروخانه گرفته بودند و این سنگ پا از الیاف مصنوعی بود که مواد شیمیایی داشت و چون امام از این سنگ برای سنگپا زدن، استفاده میکردند معلوم شد که مواد شیمیایی آن به سر انگشتان امام صدمه میزدند. وقتی آن سنگ پا را کنار گذاشتند، مشکل امام به طور طبیعی حل شد.
منبع: جماران