جنگ قدرت| از نفوذ جبهه پایداری در دولت تا ایفا کردن نقش منفعلانه شاگردان آیت الله مصباح یزدی

رضا جلالی - کارشناس مسائل سیاسی

جنگ قدرت| از نفوذ جبهه پایداری در دولت تا ایفا کردن نقش منفعلانه شاگردان آیت الله مصباح یزدی

از مخالفت با مذاکرات هسته‌ای و دست‌ یافتن به هرگونه توافقی با طرف‌های غربی گرفته تا ارائه طرح‌های جنجالی و پیگیری برای تصویب آن‌ها، مانند صیانت از فضای مجازی در مجلس و صحبت‌های تند چهره‌های شاخص این تشکیلات در خصوص نوع برخورد با معترضان و مساله حجاب همه جا یک نام به گوش می‌رسد: جبهه پایداری.

پیش از این هم نام جبهه پایداری بارها به عنوان یکی از تشکیلات اصلی راست ترین بخش جناح اصولگرا و یک سر جنگ قدرت در داخل جریان اصولگرایان مطرح بوده است. سابقه این تشکیلات سیاسی چیست و در آن چه می‌گذرد؟

چرایی و چیستی شکل گیری جبهه پایداری

جبهه پایداری یکی از محصولات اختلافات داخلی اصول‌گرایان در دولت دوم محمود احمدی‌نژاد بود. این گروه اگرچه همچنان نام جنجال‌برانگیزی دارد اما به نسبت زمان تشکیل تغییرات گسترده‌ای کرده است.

جرقه تشکیل جبهه پایداری در مجلس هشتم و پس از اختلاف تعدادی از نمایندگان حامی محمود احمدی‌نژاد با علی لاریجانی، رییس مجلس و محمدرضا باهنر، نایب رییس وقت مجلس و دیگر چهره‌های اصول‌گرا زده شد.

چهره‌هایی چون مرتضی آقا تهرانی، روح الله حسینیان و حمید رسایی که در آن مجلس فراکسیون انقلاب اسلامی را تشکیل داده بودند درباره سهم خود از هیات رییسه با دیگر اصول گرایان به اختلاف برخوردند.

در تیر ماه ۹۰ نیز رسانه‌های اصول گرا خبر دادند که پس از به نتیجه نرسیدن تلاش‌ها برای تشکیل جریانی موسوم به "شورای حکمیت اصولگرایان" گروه "جبهه پایداری انقلاب اسلامی" به دنبال اعلام موجودیت است.

پس از این خبرها این گروه توسط چند تن از نمایندگان فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هشتم و تعدادی از مدیران دولت اول محمود احمدی نژاد تشکیل شد.

تعدادی از مدیران دولت اول محمود احمدی نژاد از جمله صادق محصولی، غلامحسین الهام، کامران باقری لنکرانی، محمد سلیمانی و زهره طبیب‌زاده از اعضای اولین شورای مرکزی این گروه بودند.

قاسم روانبخش، محمد ناصرسقای بی‌ریا و محمود نبویان نیز در این میان از شاگردان محمدتقی مصباح یزدی بودند. روح الله حسینیان، حمید رسایی، فاطمه آلیا و اصغر زارعی نیز نماینده مجلس هشتم بودند.

مرتضی آقا تهرانی، از شاگردان مرحوم آیت الله محمدتقی مصباح یزدی نیز که سال‌ها در آمریکا زندگی کرده بود و از او به عنوان استاد اخلاق دولت محمود احمدی نژاد نام برده می شد، دبیرکل جبهه پایداری شد.

جبهه پایداری در مرامنامه‌اش بیان کرده که "تحت رهنمود و هدایت فقیهان وارسته" فعالیت می‌کند و از ابتدا نزدیک به محمدتقی مصباح یزدی بود. به همین دلیل علاوه بر تعدادی از شاگردان آقای مصباح یزدی، حتی حسین جلالی، مسئول دفتر او، عضو جبهه پایداری شد.

کامران باقری لنکرانی، از موسسین این گروه گفته بود "جبهه پایداری هر هفته روزهای دوشنبه و چهارشنبه جلسه تشکیل می‌دهد و مطالب آن به خدمت آیت‌الله مصباح می‌رسد و مطالبی که مورد تایید ایشان قرار گیرد مورد عمل ما نیز قرار خواهد گرفت."

در این میان برخی از افراد دیگر که مواضع نزدیک به دولت محمود احمدی نژاد داشتند به عنوان جبهه پایداری شناخته می‌شدند در حالی که عضو این گروه نبودند.

منتسب کردن برخی اتفاقات به جبهه پایداری باعث شده بود که نام این گروه در فضای سیاسی بسیار تکرار شود. از همین رو عباس سلیمی نمین، تحلیلگر نزدیک به اصولگرایان، گفته بود که "پایداری‌ها درباره دامنه قدرت و نفوذشان بزرگنمایی می‌کنند."

این جریان از همان ابتدا در میان اصول‌گرایان به طیف ناراضی یا "بچه شلوغ‌کن‌ها" مشهور بودند و در هر دوره انتخابات نیز با دیگر اصول گرایان اختلافات جدی داشتند. با این حال محمد تقی مصباح یزدی، ششم مرداد ۹۰ در اولین همایش این گروه گفته بود که "جبهه پایداری انقلاب اسلامی به دنبال انشعاب و اختلاف نیست."

ارجحیت اصلح نا مقبول برصالح مقبول

از انتخابات مجلس نهم که اولین انتخابات پس از تشکیل جبهه پایداری بود، اختلاف بین اعضای این گروه و دیگر گروه‌های اصول‌گرا آشکار شد و آنان فهرست‌های جداگانه منتشر کردند که برخی از نامزدهایش با دیگر فهرست اصول‌گرایان مشترک بودند. در گفتمان جبهه پایداری این اختلاف در قالب دو واژه اصلح و صالح صورت بندی شده است، در این زمینه افراد وابسته به پایداری اکثرا اصلح هستند و دیگر اعضای جریان اصولگرایی یا از دایره این اصلحیت خارج اند یا در بهترین حالت صالح مقبول هستند، یعنی افرادی که هرچند از شاخصه های خالص مدنظر پایداری برخوردار نیستند اما به دلیل داشتن مقبولیت در بین بدنه اجتماعی اصولگرایان قابلیت جمع آوری رای را دارند.

در انتخابات دوره نهم مجلس نفر اول فهرست جبهه پایداری مرتضی آقا تهرانی بود و مقابل فهرست جبهه متحد دارای دو "سرلیست" بود، غلامعلی حدادعادل رئیس مجلس هفتم و رئیس کمیسون فرهنگی مجلس هشتم و محمدحسن ابوترابی‌فرد نایب رئیس دوم مجلس هشتم و عضو جامعه روحانیت مبارز.

انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نیز نقطه تمایز این گروه حتی با طرفداران سعید جلیلی بود. نامزد اولیه این گروه کامران باقری لنکرانی، وزیر بهداشت در دولت نخست محمود احمدی‌نژاد بود و در همان زمان آیت الله مصباح یزدی گفته بود "من در پیشگاه الهی شهادت می‌دهم جناب آقای دکتر لنکرانی ‌اصلح هستند". این گروه اما پس از رد صلاحیت آقای باقری لنکرانی از سعید جلیلی حمایت کرد.

در انتخابات مجلس دهم در سال ۹۴ جبهه پایداری با دیگر اصولگرایان فهرست مشترک داد و صادق محصولی نیز جزو کمیته ۶ نفره اجرایی شورای ائتلاف اصولگرایان برای تعیین فهرست بود.

با این حال رسانه‌ها خبر دادند که جمعی از اصولگرایان، از جمله علی لاریجانی و علی اکبر ولایتی نقش "جبهه پایداری" و متحدانش در "ائتلاف اصولگرایان" را بیش از وزن واقعی آنها در جناح اصولگرا دانسته و از همکاری با این ائتلاف خودداری کردند.

در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ نیز مواضع متناقضی از این گروه منتشر شد. ابتدا بیانیه "جبهه پایداری انقلاب اسلامی" در حمایت از ابراهیم رئیسی منتشر شد اما مرتضی آقاتهرانی اعلام کرد "پایداری فعلا از هیچ گزینه‌ای به شکل رسمی اعلام حمایت نکرده است."

نفوذ مرموزانه جبهه پایداری در دولت

در نهایت این گروه از ابراهیم رئیسی حمایت کرد و مرتضی آقا تهرانی، دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی، گفت: "صالح اگر برای اصلح کنار نرود خائن است."

رفتارهای انتخاباتی جبهه پایداری در بزنگاه‌های مختلف برای تحلیلگران عجیب بوده اما مرتضی آقاتهرانی گفته بود: "ما حزب نیستیم که بگوییم این جزو دسته ما است با ما است و اگر با ما نبود پس ضد ما است. این حرف‌ها را نه بلد هستیم و نه درست می‌دانیم. ببینیم کسی درست می‌گوید هر کسی باشد حمایت می‌کنیم."

در سال ۹۸ و پس از تغییر قانون نحوه فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی این جریان تحت دو عنوان" حزب پایداری انقلاب اسلامی" و اعلام ائتلاف جبهه حزبی به نمایندگی مرتضی آقاتهرانی برای "جبهه پایداری انقلاب اسلامی" از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب مجوز فعالیت گرفت.

یک سال بعد اما ترکیب جبهه پایداری تغییر کرد و سال ۹۹ صادق محصولی به عنوان دبیرکل آن انتخاب شد و مرتضی آقاتهرانی به عنوان رییس شورای مرکزی.

ایفا کردن نقش منفعلانه شاگردان آیت الله محمدتقی مصباح یزدی

انتخاب صادق محصولی به معنای حذف برخی از چهره‌های نزدیک به آیت الله مصباح یزدی از جبهه پایداری بود و مدتی بعد نیز این تغییر رویه مشخص شد و حتی این گروه در انتخابات مجلس یازدهم حمید رسایی را در فهرست ۶۰ نفره نامزدهای اولیه خود قرار نداد.

صادق محصولی به عنوان حامی مالی اصولگرایان مشهور بود و روح الله حسینیان گفته بود: "اصولگرایان باید یک نفر پولدار هم داشته باشند تا از آنها حمایت کند تا بتوانند رای بیاورند." از این رو او به عنوان نماینده جبهه پایداری در تدوین فهرست‌های انتخاباتی اصولگرایان نقش داشت.

در انتخابات مجلس یازدهم نیز صادق محصولی برای توافق سر فهرست ۳۰ نفره با بقیه اصولگرایان، روی نام بعضی از نامزدهای لیست پایداری خط کشید و هم حزبی‌هایش را رنجاند.

جبهه پایداری در انتخابات مجلس یازدهم فهرست خودش را منتشر کرده بود اما ۴۸ ساعت پیش از انتخابات با وساطت "شورای ائتلاف نیروهای انقلاب" که برای نزدیک کردن اصولگرایان تشکیل شده، با بقیه اصولگراها ائتلاف کرد و در مقابل نام ۹ نفر از اعضای پایداری در فهرست ۳۰ نفره اصولگرایان تهران جا گرفت.

صادق محصولی اگر رفاقتی طولانی با محمود احمدی نژاد داشت و در انتخابات سال ۸۸ وزیر کشور او بود اما به ندرت اظهارنظر سیاسی جدی داشته تا مواضع سیاسی‌اش درباره اقدامات رئیس جمهور اسبق مشخص شود. گروه دیگری از اعضای جبهه پایداری نیز بعد ازماجرای معروف قهر کردن احمدی‌نژاد و خانه‌نشینی ۱۱ روزه، حساب خود را از او جدا کردند.

انصراف محصولی از نامزدی و حمایت از رئیسی

انتخاب صادق محصولی با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ نیز مرتبط دانسته شد و در این میان محمد مهاجری، فعال رسانه‌ای نزدیک به لاریجانی نوشت: "محصولی سهمش را از اصولگراها گرفت و در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ باز وارد میدان شده تاجر خوبی است. آقای آقاتهرانی هم کمافی السابق سر کار است و نقشش زینت‌المجالس است و توجیه‌المسائل."

با این حال پس از رد صلاحیت علی لاریجانی گزارش‌هایی منتشر شد که نشان می‌داد که قرار است همه اصولگرایان روی آقای رئیسی اجماع کنند. در همین حال مجید متقی‌فر، سخنگوی جبهه پایداری، گفت که این گروه آقایان رئیسی، محصولی و جلیلی را به‌عنوان گزینه‌های اصلح در نظر داشت اما "در نهایت با توجه به اجماع اغلب جریانات جبهه انقلاب" آقای رئیسی را به عنوان اصلح معرفی می‌کند.

حمایت این گروه از آقای رئیسی در حالی بود که امیرحسین قاضی زاده هاشمی نیز نیز نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود، کسی که سال‌ها سخنگویی جبهه پایداری را بر عهده داشت.

جبهه پایداری در انتخابات شورای شهر ۱۴۰۰ نیز در تهران فهرست متفاوتی با دیگر گروه‌های اصولگرا منتشر کرد که چهره‌های شاخصی چون مهدی چمران و پرویز سروری در آن حضور نداشتند و مشخص بود که شانسی برای پیروزی ندارد.

اعضای جبهه پایداری همانگونه که منتقد ریاست علی لاریجانی بودند در مجلس یازدهم نیز منتقد ریاست محمد باقر قالیباف هستند. برخی از اتفاقات از جمله دستکاری در ردیف‌های بودجه نیز توسط علی خضریان، نماینده تهران و عضو جبهه پایداری افشا شده است.

آقای و محمود نبویان دیگر عضو جبهه پایداری همچنین از پیش نویس منتشر شده درباره توافق احتمالی اتمی انتقاد کرده‌اند. زهره سادات لاجوردی و نصر الله پژمانفر از جمله اعضای این گروه در مجلس یازدهم هستند.

نفوذ مرموزانه جبهه پایداری در دولت 

برای خیلی از تحلیل گران مشخص بود که با روند سیاسی موجود در کشور در سال منتهی به انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 قطعا اصولگرایان برنده بازی خواهند بود، اما اینکه از بین مهمترین کاندیداهای این جریان چه کسی شانس اصلی برای تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری است، سوالی بود که رابطه بین نیروها و زمینه های سیاسی موجود آن را مشخص می کرد.

جبهه پایداری به عنوان تشکیلاتی ترین نیروی درون اصولگرایان، نقش پررنگی در این دوره از انتخابات داشت، علی رغم حمایت اولیه این جریان از سعیدجلیلی، در نهایت این سیدابراهیم رئیسی بود که به عنوان گزینه اصلی پایداری معرفی شد. با پیروزی رئیسی جبهه پایداری به یکی از اصلی ترین کانون های معرفی مدیران به بدنه دولت سیزدهم مشخص شد.

جریان پایداری در این دوره نخست به شکلی مستتر در دستگاه سیاست خارجی و بعد در وزارتخانه ها و سازمان های اقتصادی دولت نفوذ کردند.

علاوه بر مسعود میرکاظمی که به عنوان یکی از چهره های قدیمی و شناخته شده جریان پایداری به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه منصوب شد و توانست تا معاون قبلی خود را در زمان تصدی بر وزارت نفت، بر مسند این وزارت خانه قرار دهد، با مسجل شدن وزارت حجت عبدالملکی، طبقه چهارم ساختمان جبهه پایداری در چهارراه آبسردار تهران هم به ستاد اعزام نیرو از جبهه به این وزارت‌خانه تبدیل شد. مجید متقی‌فر، عضو شورای مرکزی با مشاورت و همراهی مجید دوستعلی، دبیر هیات دولت در دوره احمدی‌نژاد، کمیته انتصابات غیررسمی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را تاسیس کرد. این کمیته در قدم نخست توانست برای میرهاشم موسوی، دیگر عضو شورای مرکزی جبهه پایداری، به عنوان رییس سازمان تامین اجتماعی از وزیر حکم بگیرد. در گام بعد تعداد زیادی از نیروهای رسمی و نزدیک به جبهه برای تصدی پست‌های مدیریتی به شرکت‌های متعدد سرمایه‌گذاری تامین اجتماعی رفتند.

تضاد و تعارض جبهه پایداری با اصولگرایان تکنوکرات

از سرنوشت مبهم طرح  صیانت در صحن علنی مجلس انقلابی تا لفاظی با حکمرانی نو توسط فرمانده آتش به اختیار  مجلس؟!

نفوذ  جریان آتش به اختیار جبهه  پایداری در بزرگترین سازمان تحت پوشش  وزارتخانه تعاون، کار و رفاه اجتماعی  که حدودا ۴۰ میلیون نفر را تحت پوشش این سازمان معظم قرار  می دهد و با در اختیار داشتن بزرگترین نهاد اقتصادی موسوم به شستا پس از نفت وگاز  تمهیدی است برای آینده سیاسی جریان پایداری. 

وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، گلوگاه ارتباط با بخش بزرگی از کارگران و کارمندان، کارشناسان، مدیران و بازنشستگان است و می‌تواند با سیاست‌گذاری‌هایش، سازمان رای خود را تقویت و سازمان رای رقبا را منهدم کند. این وزارت‌خانه به شکل مستقیم و غیرمستقیم در مهم‌ترین و ثروت‌سازترین بخش‌های اقتصاد ایران مانند نفت و پتروشیمی، صنایع سنگین، داروسازی، خودرو و سیمان تاثیرگذار است و بالغ بر ۳ هزار پست مدیریتی (با احتساب سهام شرکت‌های بورسی) دارد. بنابراین بر خلاف تصور رایج، بسیاری از مدیران پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها نه در وزارت نفت که در وزارت کار انتخاب می‌شوند. بسیاری از مدیران صنعتی و معدنی هم. بنابراین وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، به تنهایی از بسیاری از دولت‌های حداقلی در اروپا بزرگ‌تر است. این امر خود را به شکل دیگری در وزارت راه، مسکن و شهرسازی نشان داد، زمانی که رستم قاسمی با قرار گرفتن در جایگاه وزیر این وزارت خانه، علی جعفری یکی از کاندیداهای نزدیک به جبهه پایداری در انتخابات مجلس یازدهم را به عنوان مدیرکل حوزه وزیر انتخاب کرد و این امر به منزله چراغ سبزی برای نفوذ جریان پایداری در وزارت راه تفسیر شد.

حتی بعد از استعفا و رفتن رستم قاسمی از وزارت راه، با فشار و نفوذ جریان پایداری مهرداد بذرپاش به عنوان گزینه جایگزین انتخاب شد.

با این ملاحظات، جبهه پایداری برای تضمین آینده‌اش و تداوم تاثیرگذاری‌اش بر فضای سیاسی کشور، انتخاب درستی داشته است.

روابط متقابل پایدار چی ها با نواصولگرایان| از طرح صیانت تا حکمرانی نو

سابقه رقابت محمدباقر قالیباف و اطرافیانش با جبهه پایداری به سال های ابتدایی دهه 90 و آماده شدن جریان اصولگرا برای دوران بعد از احمدی نژاد دارد، هرچند که این رقابت نشانه اختلاف گفتمانی در جریان اصولگراست، اما گاهی از صرف یک اختلاف فکری و اجرایی فراتر رفته و به سمت تخریب طرف مقابل نیز حرکت می کند، ماجرای معروف به سیسمونی گیت یکی از این دست افشاگری های انجام شده بود که از نظر برخی مانند مهدی طائب، برای تضعیف موقعیت محمدباقر قالیباف رئیس مجلس طرح شده بود.

مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار، مدتی بعد از سروصدای بپا شده در خصوص ماجرای سفر خانواده رئیس مجلس به ترکیه، یکی از نزدیکان ابراهیم رئیسی را به عنوان عامل پشت پرده حملات به محمدباقر قالیباف معرفی کرد، آقای طائب بیان کرده بود که "جبهه پایداری" دنبال پایین کشیدن آقای قالیباف از ریاست مجلس است. او همچنین طرح جنجالی "صیانت" برای محدودیت اینترنت را طرح جبهه پایداری دانسته است.

در واکنش به همین صحبت ها بود که سایت جبهه پایداری به نقل از سخنگوی این حزب، این اظهارات طائب را به دلیل نگرانی او از احتمال قدرت گیری بیشتر جریان پایداری در کشور دانسته بود.

علاوه بر این گزارش مرکز‌ پژوهش‌های مجلس «که ریاست آن با بابک نگاهداری، رئیس حوزه ریاست مجلس، است که رابطه نزدیکی با قالیباف دارد» در خصوص تبعات طرح صیانت از فضای مجازی به کام مدافعان محدود‌سازی اینترنت و البته مخالفان جدی قالیباف در مجلس خوش نیامده‌ است. مرکز پژوهش‌های مجلس که کلیات طرح را مغایر قانون اساسی و حقوق شهروندی و ناقض حریم خصوصی مردم دانسته بود با حملات بی‌امان اعضای جبهه پایداری مواجه شد تا تندروهای مجلس هم طرح مملو از ایراد خود را از متروک‌شدن نجات دهند و هم در نبرد قدرت برای قالیبافی‌ها خط و نشان بکشند.

در همین راستا، بیژن نوباوه‌وطن نماینده عضو جبهه پایداری گفته بود: فراکسیون مشترک رسیدگی به طرح حمایت از کاربران در فضای مجازی با حضور کارشناسان مرکز پژوهش‌های مجلس و نمایندگان دستگاه‌های اجرائی مرتبط با فضای مجازی برگزار شد و طی آن اقدام اخیر مرکز پژوهش‌های مجلس مورد اعتراض اعضای کمیسیون قرار گرفت.

 انشقاق شکننده و شکاف عمیق 

پیش بینی جدالی سخت برسر دسترسی به قله های برفی قدرت توسط مصادره کنندگان انقلاب ملت بزرگ ایران ( در اردوگاه اصولگرایان ) بین جبهه پایداری و نواصولگرایان؟!

 اختلاف بین نواصولگرایان و جبهه پایداری فقط در مجلس نمایان است. با شروع اعتراضات در شهریورماه و پاییز سال ۱۴۰۱ شکافی اساسی در بین طیف های مختلف اصولگرایان درخصوص نوع مواجهه با معترضین شکل گرفت.

قالیباف به عنوان رئیس قوه مقننه و رهبر بخشی از نواصولگرایان در خصوص حکمرانی نو و بازاندیشی در برخی از سیاست گذاری های فرهنگی و اجتماعی سخن گفت و به نوعی پیامی از مذاکره به جامعه مخابره کرد که 180 درجه برعکس سیاستی بود که جریان مقابل (جبهه پایداری) به دنبال اجرای آن در برابر اتفاقات رخداده بودند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند این رویکرد تازه در جبهه اصولگرایی در واقع محصول شکافی عمیق و انشقاقی است که میان طیف‌های مختلف اصولگرا پس از انتخابات ۱۴۰۰ ایجاد شده و این ایام  در خصوص رخداد‌های اعتراضی اخیر در حال نمایان شده است. در واقع نواصولگرایان و اعضای جبهه پایداری هر کدام راهبرد متفاوتی را در مواجهه با رخداد‌های اعتراضی اخیر در پیش گرفته‌اند.

در یک طرف، نواصولگرایان به لیدری محمدباقر قالیباف قرار گرفته‌اند که تلاش می‌کنند با لحنی آرام‌تر در خصوص حوادث اخیر سخن بگویند و اعلام کنند آماده بازنگری برخی سیاستگذاری‌ها هستند، در نقطه مقابل اما اعضای جبهه پایداری حضور دارند که خواستار برخورد‌های تند با مطالبات مطرح شده از سوی زنان، جوانان، اصناف و…هستند. اعضای جبهه پایداری بر خلاف نواصولگرایان هر نوع تغییر در سیاستگذاری‌های قبلی را به معنای عقب‌نشینی فرض کرده و آن را رد می‌کنند.

در شرایطی که چهره‌هایی، چون قالیباف (لیدرنواصولگرایی)، ضرغامی (اصولگرای میانه) و میرسلیم (اصولگرای سنتی) از ترجیع‌بند‌های اصلاحی استفاده می‌کنند، اعضای جبهه پایداری با انتشار بیانیه‌های پی‌درپی در گفتگو‌های رسانه‌ای هر نوع مماشات با معترضان را رد کرده و از مسوولان قوه قضاییه می‌خواهند با معترضان برخورد قاطع کنند. چهره‌هایی، چون مرتضی آقاتهرانی (لیدر جبهه پایداری)، محمدتقی نقدعلی، احمدحسین فلاحی، صالح جوکار و… (از اعضای جبهه پایداری) همگی در ذیل نمایندگانی قرار می‌گیرند که کوچک‌ترین مماشاتی را با معترضان برنتابیده و از دستگاه قضایی برخورد جدی با هر نوع مطالبه‌گری را خواستار شده‌اند.

گروهی از تحلیلگران تفاوت دیدگاه‌ها میان نواصولگرایان و اعضای جبهه پایداری را برآمده از این واقعیت می‌دانند که نواصولگرایان، گسترش رخداد‌های اعتراضی اخیر را در حکم فرصتی تلقی می‌کنند که از طریق آن می‌توانند نحوه مدیریت جبهه پایداری در ساختار‌های تصمیم‌ساز را زیر سوال ببرند. بر اساس این روایت اصلاح و تحول از منظر نواصولگرایان، جایگزینی آن‌ها با اعضای جبهه پایداری است.

با توجه به اینکه اعضای جبهه پایداری هم در مجلس، هم در دولت و هم در بخشی عز قوه قضاییه و همچنین  سایر ساختار‌های تصمیم‌ساز کشور، نفوذ قابل توجهی ایجاد کرده‌اند، نواصولگرایان به دنبال آن هستند که بروز رخداد‌های اخیر را برآمده از نحوه مدیریت و تصمیم‌سازی جبهه پایداری معرفی کرده و خواستار تغییر این رویکرد با رویکردی معتدل‌تر شوند.

بر اساس این تحلیل چندان عجیب نیست که قالیباف از آغاز اصلاح امور و تغییر در شیوه مدیریت با پایان گرفتن ناآرامی‌ها سخن بگوید اما مرتضی آقاتهرانی از برخورد شدید با هر نوع مطالبه‌گری و تداوم وضع موجود. هرچند هستند تحلیلگرانی که معتقدند این رویکرد‌های متفاوت میان اصولگرایان برآمده از تقسیم کاری است که میان اصولگرایان به عنوان پلیس خوب و پلیس بد ایجاد شده اما به نظر می‌رسد برای قبول کردن رویکرد تحلیلی «انشقاق» داده‌های اطلاعاتی افزون‌تری وجود دارد.

اختلافات گفتمانی و اجرایی جبهه پایداری تنها به طیف نواصولگرایان خلاصه نمی شود حتی برخی از مدیران عملگرای دولت نیز از تیغ تیز آنان عبور نکردند.

جریان پایداری در یکسال قبل توانست با قدرت هرچه تمام تر جایگاه های حیاتی و استراتژیک دولت سیزدهم را تسخیر کند و اساسا ریل گذار اصلی دولت در زمینه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و سیاست خارجی شود.

با تند شدن تب ایده های جبهه پایداری در قوه اجرایی کشور و داغ شدن محیط اجتماعی در کشور به دلیل عملکرد آنان از حوزه سازمان برنامه و بودجه گرفته تا حوزه وزارت کار و راه و شهرسازی و سیاست داخلی و خارجی، منجر به تکاپوی اصولگرایانی شد که با نگرانی به عملکردآنان خیره شدند و در تلاش اند تا برای مهار و یا حذف آنان از برخی از ارکان قدرت تدبیری بیاندیشند.

البته بزودی شاهد رونمایی از شطرنج سپهر سیاسی در آستانه انتخاب دوازدهم در زمستان امسال خواهیم بود که در این آوردگاه مثلث نواصولگرایان (آقای حداد عادل رییس شورای  ائتلاف  نیروهای انقلاب که در راس  هرم نواصولگرایان قرار دارد و  تشکیل دهنده قاعده و دو ضلع دیگر مثلث نواصولگرایی (آقای علی لاریجانی که بانقش آفرینی عناصر تندرو و آتش به اختیار جبهه پایداری توسط برخی اعضای پایداری چی شورای نگهبان رد صلاحیت شد تا فرصت رقابت با کاندیدای این جبهه یعنی آقای رییسی را از دست بدهد و ضلع سوم نواصولگرایی آقای قالیباف رییس انقلابی مجلس یازدهم) هستند که در صف آرایی جنگ قدرت ایفای نقش خواهند کرد.


ت ت
کدخبر: 171252 تاریخ انتشار
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    در رسانه های دیگر بخوانید
    ارسال نظر

    پربیننده‌ترین
    اخبار روز سایر رسانه ها