انریکه مورا :
هدف از مذاکرات وین، حصول توافق عملیاتی و موثر است
«انریکه مورا» معاون دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا که ریاست نشست امروز کمیسیون مشترک برجام در وین را نیز بر عهده دارد، در مقاله ای در تارنمای تحلیلی «پولیتیکا اکستریور» اسپانیا نوشت: هدف از مذاکرات برجامی در وین، دستیابی به یک توافق عملیاتی و موثر است.
به گزارش منیبان؛ انریکه مورا در این مطلب نوشت: در حالی که روی کاغذ هیچ چیز تغییر نکرده اما خارج از آن، همهچیز دستخوش تغییر شده است. مذاکرات وین پیرامون برنامه هسته ای ایران همزمان دو هدف را دنبال میکند؛ بازگشت آمریکا به توافق(رفع تحریم ها) و بازگشت ایران به تعهداتش.
در ادامه مطلب انریکه مورا آمده است:
دوم آوریل (۱۳ فروردین) مذاکرات وین به صورت مجازی در تماس با معاونان و مدیران سیاسی وزارتهای امور خارجه چین، فرانسه، آلمان، انگلیس، روسیه و ایران آغاز شد. هدف از این فراخوان، مهیا کردن زمینه برای روند ایدهآل بازگشت آمریکا به توافق موسوم به «برنامه جامع اقدام مشترک» و بازگشت ایران به روند عمل به مفاد تعهدات ذکر شده بود. به این ترتیب نشست اولیه توانست شش عضو باقی مانده در برجام به اضافه اتحادیه اروپا را در قالب کمیسیون مشترک گرد هم آورد.
فرآیند دیگر، تبادل نظرهای غیرمستقیم میان آمریکا و ایران بود که در آن طرفین به دلیل محدودیتهای سیاسی، ملاقاتهای رو در رو نداشتند اما از طریق هماهنگ کننده در نقش تسهیلگر با یکدیگر تبادل نظر کردند.
به نوشته انریکه مورا، به هر نحو هدف از هر دو این فرآیندها یکسان است و آن، دستیابی به توافقی عملیاتی و موثر میباشد. لازمه نیل به این هدف نیز برقراری دوباره توازن و تعادل ریزبینانه ای است که توافق برجام در ابتدا بر مبنای آن ایجاد شده بود؛ این توازن چیزی نیست مگر تضمین برنامه هسته ای ایران منحصرا برای اهداف غیر نظامی و از سوی دیگر لغو تحریمهای اعمال شده علیه ایران.
به عقیده مورا، توازن حاصل شده زمانی از بین رفت که دولت دونالد ترامپ رئیسجمهوری پیشین آمریکا از توافق خارج شد، تحریمهای برداشته شده را مجددا اعمال کرد و در قالب فشار حداکثری بسیاری تحریمهای دیگر را اضافه کرد. این سیاست که با هدف بازگرداندن جمهوری اسلامی به میز مذاکره برای وادار کردن آن به پذیرفتن آنچه دولت ترامپ توافق نامه مطلوب تری میدانست، شکست خورد.
تاثیرات این تحریمها بر اقتصاد ایران همزمان با ماهیت برون مرزی آن که عملا منجر به عقب نشینی همه فعالان اقتصادی بینالمللی و توقف بلند مدت سرمایه گذاریها و روابط تجاری شد، ویرانگر بوده است. با وجود این مشکلات، جمهوری اسلامی بیش از یکسال به توافق خود پایبند بود و سرانجام با تصمیمگیریهای جدید در ماههای اخیر از جمله غنی سازی ۶۰ درصدی، به وضوح از برجام خارج شد. همه این تصمیمات به عنوان مسائل قابل حل و فصل در وین مطرح میشوند.
مخالفان مذاکرات وین در داخل آمریکا و ایران
در ادامه مطلب آمده است: از طرفی مذاکرات وین با موانع متفاوتی نیز روبرو است. در وهله اول اینکه هم در واشنگتن و هم در تهران، مخالفانی در مسیر حصول توافق وجود دارند. خصومت تاریخی ایران و آمریکا همزمان با حضور جریان فکری قدرتمند حاکم در کنگره آمریکا که حفظ منافع مهمترین متحدش در منطقه بر منافع ملی ایالات متحده در خاورمیانه برایش ارجحیت دارد، یکی از این موانع است. دولت ترامپ با تنظیم روابط ایالات متحده با کشورهای عربی طبق منافع اسرائیل، الگوی این جریان فکری بود.
از آنجا که شرکت در مذاکرات برای هر دو طرف فرساینده است، طرفین مجبورند سرمایه سیاسی قابل توجهی را برای به ثمر رسیدن جلسات صرف کنند. علاوه بر این عدم تقارن کامل در شرایط سیاسی دو کشور را باید به سایر چالشها اضافه کرد؛ در واشنگتن یک رئیسجمهوری شروع به کار میکند و رئیسدولت دیگر در تهران به پایان دوره خود میرسد.
مانع دیگر بی اعتمادی خارق العاده ای است که از دهه ها قبل بین آمریکا و ایران حاکم است و دولت ترامپ به طور قابل توجهی آن را تشدید کرد. بی اعتمادی که منجر شده تا هیئت ایرانی و آمریکایی توافق رو در رویی نداشته باشند.
مانع سوم، خصومت شدید نسبت به توافق برجام از سوی اسرائیل و شماری از کشورهای عربی است. هر چند در این زمینه نشانه های مثبتی از تغییر دیده میشود.
به نوشته انریکه مورا، غیر منتظره ترین اتفاق در مسئله برجام، خروج یکی از طرفین از توافق بود. گواه این غیر منتظره بودن اینکه بر خلاف روال رایج سایر اسناد بینالمللی، در برجام هیچ پیشنهادی در صورت ترک طرفین مقرر نشده بود. بحث حاضر برای پرداختن به این مسئله نیست که چگونه به اینجایی رسیده ایم که سیاست خارجی در کشوری که بیشترین ارتباط را با جهان دارد، به یکباره متوقف شد اما واقعیت این است قطبی گرایی سیاسی و اجتماعی در آمریکا گاهی با چرخش شدید ۱۸۰ درجه در سیاست خارجی همراه است. تغییراتی که تاثیرات آن بر جهان از سوی قدرتی چون آمریکا میتواند ویرانگر باشد، چنان که برای برجام تخریب کننده بود. به این ترتیب طرف ایرانی به دنبال این ضمانت است که این اتفاق دیگر تکرار نشود، در آینده خروج دیگری صورت نگیرد و دستکم تضمین چندین ساله برای فعالان اقتصادی ایجاد شود.
ایران به نوبه خود همیشه تاکید کرده که همه تصمیماتش علیه توافق هسته ای، برگشت پذیر است. «ما میتوانیم غنی سازی اورانیوم را در هر زمان متوقف کرده و به حد تعیین شده در توافق نامه برگردیم» این عبارتی است که پس از هر گونه اقدام ایران میشنویم... هرچندکه دانش به دستآمده توسط دانشمندان ایرانی برگشت ناپذیر است و سرعت و کارآیی که فقط در عرض سه ماه پس از خروج از برجام از خود نشان دادند، گواه این مطلب است.