انتقال یک پیام روشن به ایران| چرا ایران باید پیام آمریکا را جدی بگیرد؟
تاجایی که به لندن و واشنگتن مربوط می شود، هدف حملات تلافی جویانه غربی، انتقال یک پیام روشن به ایران است، باز ایستید! اما چرا باید ایران چنین کند؟
به گزارش منیبان، پولیتیکو در تحلیلی نوشت: در یک اقدام پیشگیرانه برای هشدار به ایران و نیروهای تحت حمایت آن در پی حملات اکتبر حماس به جنوب اسرائیل، رئیس جمهوری آمریکا، جو بایدن، خیلی کوتاه گفته بود: "نکنید." اما این تذکر کوتاه او همچنان با گوش های ناشنوا برخورد کرد.
همانطور که شکسپیر از زبان پادشاه نادم یعنی کلودیوس می گوید: "وقتی موج اندوه میآید، نه همچون جاسوسانی منفرد، بلکه گردان گردان از راه می رسد." اکنون در حالی که قدرتهای کلافه غربی تلاش میکنند تا از تشدید تنشها در خاورمیانه جلوگیری کنند، این گردانهای تحت رهبری ایران هستند که برایشان موج غم و اندوه را به همراه می آورند. تهران در هر دور با افزایش ریسکها، دقیقاً تهاجم شرکای خود را کالیبره میکند - حزبالله در لبنان، میلیشیاهای شیعه در عراق و سوریه و حوثیها در دریای سرخ - و به این ترتیب فشار را افزایش میدهد تا حماس را از نابودی توسط اسرائیل انتقامجو نجات دهد. همچنین از میان همه این تحریکات، بیش از دو دوجین حمله حوثیها در دریای سرخ بود که از خط قرمز قدرتهای غربی عبور کرد – تا جایی که آمریکا و بریتانیا را واداشت تا از موضع دفاعی بیرون آمده و دست به انجام حملاتی علیه دهها هدف حوثی در یمن بزنند.
از دیدگاه واشنگتن و لندن، قصد غرب از واکنش نظامی این است که تاکیدی بر هشدار اکتبر بایدن باشد و پیامی روشن به ایران برساند: باز ایستید! اما چرا باید این کار را بکنند؟ ایالات متحده به طور خصوصی، این هشدار را از طریق کانالهای دیپلماتیک تقویت کرده است. همچنین وزیر دفاع بریتانیا، گرنت شاپس، آشکارا بر این پیام تأکید کرده و گفته است که غرب "در حال از دست دادن صبر خود است" و رژیم ایران "باید" به حوثیها و نیروهای نیابتی منطقهای خود بگوید که "کار را متوقف کرده و دست بردارند." با این حال، بسیار محل تردید است که تهران به این توصیهها توجه کند. هیچ چیز در DNA ایران وجود ندارد که نشان دهد از مواضع خود عقبنشینی خواهد کرد. علاوه بر این، دست آخر، این ماجرا هیچ دردی بر ایران وارد نخواهد کرد - این حوثیها هستند که متحمل آسیب می شوند. در واقع، ایران دلایل زیادی برای تداوم این وضعیت دارد زیرا نمیتواند حماس را در این موقعیت دشوار رها کند. انجام چنین کاری اعتماد سایر گروههای تحت حمایت ایران را سست کرده و نفوذ آنان در منطقه را تضعیف خواهد کرد.
از دیدگاه ایران، راهبرد ایذایی اش برای خسته کردن و ترساندن قدرتهای غربی با توجه به چشمانداز تشدید تنش، موثر می افتد. ترس از گسترش جنگ در خاورمیانه برای واشنگتن و دولتهای اروپایی که از مشکلات دیگری رنج میبرند، وحشتآور است. پس در نگرش تهران، بهتر است آنها اسرائیل را وادار به توقف کارزار نظامی خود در غزه کرده و قدرت حماس را حفظ کنند - این همان چیزی است که تهران سعی در مهندسی آن دارد. اوکراین به عنوان یک نمونه هشداردهنده خودنمایی می کند؛ به نظر میرسد که اراده غرب در حال کمرنگ شدن و کنگره ایالات متحده در دعواهای حزبی گرفتار شده و بسته کمک حیاتی برای اوکراین را به تاخیر انداخته است - کمکی که اروپاییان قادر به جبران آن نخواهند بود. پس، صبر کدام یک زودتر تمام خواهد شد - غرب یا ایران و نیروهای تحت حمایتش؟
مبارزه با حوثیها برای ایالات متحده و بریتانیا کار سادهای نخواهد بود. در سال ۲۰۱۵، پس از آنکه حوثیهایِ تاب آور، صنعا پایتخت یمن را تصرف کردند، عربستان سعودی تصور کرد میتواند با یک کمپین بمباران در شمال یمن به سرعت آنها را از پای درآورد. اما تقریباً یک دهه بعد، ریاض در تلاش است تا خود را از این باتلاق بیرون بکشد؛ آماده است برای این کنار بکشد اگر حوثیها آرامَش بگذارند. امارات متحده عربی در جنوب یمن موفقتر بود، با پیاده کردن نیروهای نظامی در زمین و آموزش شبه نظامیان محلی در مناطقی که حوثیها از قبل نامحبوب بودند. اما ایالات متحده و بریتانیا نشان نمی دهند که بخواهند از الگوی امارات پیروی کنند - آنها از الگوی عربستان پیروی خواهند کرد هرچند با هدف بسیار محدودتری که آن هم توقف مزاحمت برای ترافیک تجاری در دریای سرخ توسط حوثیها است.
گذشته از این، اعتماد غرب به اثربخشی کارزارهای بمباران هوایی — به ویژه آنهایی که نامنظم و پراکنده هستند — پیش از این نیز اشتباه از آب درآمده است. کارزارهای بمباران نتوانستند به تنهایی صدام حسین را در عراق تسلیم کنند و شبه نظامیان همسو با ایران در عراق و سوریه حملات هوایی غرب را نادیده گرفته بلکه آنها را نشان افتخار خود می دانند — به همین ترتیب هم حوثیها. طعنه ماجرا اینجاست که آنها در سال ۲۰۲۱ توسط بایدن از فهرست تروریستی ایالات متحده خارج شدند. اکنون به نظر میرسد آنها از لحظه حضور خود در میدان های بزرگتر هماوردی لذت میبرند.
حوثیها که در جنگها آبدیده شدهاند، سرسخت و چابک هستند و به لطف ایران از تجهیزات خوبی برخوردارند و میتوانند انتظار کمکهای نظامی بیشتری از تهران را هم داشته باشند. آنها همچنین کنترل استواری بر قلمرو خود دارند. همانند حماس، حوثیها نیز از مرگ و ویرانی که ممکن است بر مردمشان وارد کنند، نگران نیستند که همین موضوع، کنار آمدن با آنها را بهویژه دشوار میکند. همچنین اگر ایالات متحده بخواهد سرعت عملیات را افزایش دهد، ممکن است عمیقتر درگیر شود زیرا تنها راه برای جلوگیری از تامین مجدد حوثیها توسط ایران، اعمال یک محاصره دریایی بر یمن خواهد بود.
کمتر تحلیلگر با تجربه ای معتقد است که حوثیها به آسانی تسلیم خواهند شد. تام شارپ، دریادار پیشین نیروی دریایی سلطنتی و افسر متخصص جنگ هوایی، می گوید تنها پیشنهادش این است که "فقط کنار بکشید." او هفته گذشته نوشت که "عبور از آبراه کیپ را به عنوان وضعیت عادی تازه بپذیرید"، هرچند او اذعان کرد که انتظار دارد این توصیه اش به دلیل پیامدهای اقتصادی جهانیِ چشم پوشی از باب المندب و دریای سرخ، نادیده گرفته شود اما او اشاره کرد که تضعیف حوثیها، تا آن حد که بتوند دریای سرخ را دوباره امن کند، "دشوار است بدون اینکه خطر درگیری منطقهای گستردهتری را به همراه داشته باشد که در آن ایالات متحده، بریتانیا و دوستانشان در جنگ در کنار اسرائیل دیده شوند." و این نیمی از مشکل است. اکنون که قدرت های غربی، در درگیریهای آتشینی گرفتار شدهاند، در نظر بسیاری در منطقه، به عنوان عامل مرگ و ویرانیای دیده میشوند که در غزه رخ میدهد. همچنین همانطور که شمار قربانیان غیرنظامی در منطقه فلسطینی در حال افزایش است، حامیان غربی اسرائیل به طور فزایندهای برای عدم تلاش کافی در مهار اسراییل، که مصمم است حماس را از تکرار آنچه در ۷ اکتبر انجام داد، بازدارد، هدف انتقاد هستند.
هر چه شمار کشتگان فلسطینی بیشتر باشد، حماس میتواند خشم بینالمللی بیشتری برانگیزد و خود را به جای مهاجم، به عنوان قربانی نشان دهد. اما به نظر میرسد اسرائیل به دام حماس افتاده و با افزودن بر شمار کشتهها و بحران انسانی فزاینده ای که اکنون در غزه جریان دارد، بطور گسترده ای بر افکار عمومی منطقه تأثیر میگذارد. نظرسنجی اخیری که به سفارش مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک انجام شده، نشان داد که ۹۶ درصد در جهان عرب بر این نظرند که کشورهای عربی باید اکنون روابط خود با اسرائیل را قطع کنند. همچنین در بریتانیا، وزیر امور خارجه دیوید کامرون در یک پانل پارلمانی ابراز نگرانی کرد که اسرائیل اقداماتی انجام داده که ممکن است نقض قوانین بینالمللی باشد.
در همین حال، بایدن علاوه بر صدور هشدارهایی به ایران، حزبالله و دیگران در محور مقاومت برای عدم مداخله، همچنین به رهبران اسرائیلی در مورد خشم عمومی هشدار داده و از کابینه جنگی اسرائیل خواسته که "اشتباهات" انجام شده توسط ایالات متحده پس از حوادث ۱۱ سپتامبر را تکرار نکند. با این حال، طبق نظرسنجی انجام شده توسط مؤسسه دموکراسی اسرائیل، ۷۵ درصد از یهودیان اسرائیلی معتقدند که کشور باید خواستههای ایالات متحده برای چرخش به رویکردی در جنگ با بمباران کمتر در مناطق پرجمعیت را نادیده بگیرد و ۵۷ درصد از باز کردن جبهه دوم در شمال و مبارزه با حزبالله حمایت میکنند. علاوه بر این، گالوپ در افکارسنجی های خود دریافته که اسرائیلیها، باور خود را به راهحل دو دولتی از دست دادهاند و ۶۵ درصد از یهودیان اسرائیلی مخالف یک دولت مستقل فلسطینی هستند. بنابراین، به نظر میرسد که اسرائیل نه قصد کوتاه آمدن دارد و نه باور دارد که بتواند آن را تحمل کند.
منبع: خبرآنلاین