ظریف: صداوسیما از حرف اوباما ذلت درست کرد/ صالحی امیری: وقتی ناکارآمدی در سیاست خارجی موج میزند، حق بدهید عده زیادی نگران باشند/ علی اکبر صالحی: رفتار عقلایی با دو تابعیتی ها نداریم
وزیر پیشین امور خارجه گفت: اوباما می گوید اگر می توانستم یک پیچ و مهره از برنامه هسته ای ایران باقی نمی گذاشتم ولی «نمی توانم» آن «ولی نمی توانم» را در ایران نمی گویند.
به گزارش منیبان، نشست «آسیب شناسی مهاجرت نخبگان»، با سخنرانی محمدجواد ظریف، علی اکبر صالحی، سیدرضا صالحی امیری بعد از ظهر امروز یکشنبه 15 بهمن 1402 در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
محمدجواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه، در ابتدا گفت: میخواهم درباره چرایی مهاجرت و پس از مهاجرت صحبت کنم. درباره چرایی مهاجرت مشکل عمده ما نگرش ما است که مزیت نسبی ایران و انقلاب را فدای حوزه هایی که در آنها مزیت نداریم، کردیم. مهمترین مزیت ما مردم هستند. توسعه باید انسان محور باشد. بازدارندگی ما هم انسان محور است نه ابزار محور.از زمانی که به دلیل برخی واقعیت های ناخواسته مانند جنگ تحمیلی و شرایط امنیتی کشور، نگاه ما از توانمندی نرم افزاری یا توانمندی انگیزشی نظام به توانمندی های سخت افزاری و توانمندی های مادی منحرف شد، نگاه ما به انسان به عنوان عامل عمده توسعه کشور و اسباب اصلی بازدارندگی ما تغییر کرد
وی بیان کرد: اینکه در برابر تحریم ها مقابله کردیم و ۲۰۰۸ فردو را نزنند اینها به خاطر ابزار ما بود. هرچه فاصله ما از مردم بیشتر شد جذابیت ما برای مردم کمتر شد. جاذبه ای نیست که مردم را نگه دارد. مشکل دوم امید به آینده است. اگر با هرکسی که می خواهد مهاجرت کند صحبت کنیم آن جوان از آینده نگران است. هرچه ما از این مردم دور شدیم توانمندی ما کمتر شد و جذابیت ما هم برای مردم کمتر شد. لذا جاذبه ای وجود ندارد که مردم را به سمت خود بکشاند یا آنها را نگاه دارد. این به نظر من مشکل سامانه زمامداری است که به مهاجرت منتهی می شود.
وی تاکید کرد: مهاجرت معکوس نخبگان در سال ۹۴ داشت شکل می گرفت زیرا امید ایجاد شد متاسفانه امید را خودمان نابود کردیم.
وزیر پیشین امور خارجه تاکید کرد: بیش از سی سال خارج از کشور بودم جز افراد معدودی، بقیه زندگی معمولی دارند. آرزو ما را به آن سمت می کشاند.
وی با ذکر یک خاطره از سفر به کربلا گفت: من می رفتم کربلا در حرم امام حسین (ع) برادر جانباز حزب الله لبنان که یک پای خود را در مبارزه با صهیونیست ها از دست داده بود می خواست شانه بنده را ببوسد که شما برای اسلام و تشیع عزت آفریدید، در همان کربلا از در حرم داشتم میرفتم بیرون یک آقای روحانی ایرانی به من گفت که خدا ذلیلت کند که ما را ذلیل کردی! چطور است که یک مجاهد لبنانی فکر می کند ما عزت آفریدیم، یک روحانی ایرانی فکر می کند ما ذلت آفریدیم؟ عزت و ذلت و امید برساخته است. مجاهد حزب الله پای تلویزیون لبنان نشسته واقعیت را دیده، روحانی ایرانی پای صداوسیما نشسته یک بمباران ذلت آفرینی را شاهد بوده که بر روی او تاثیر گذاشته است. اوباما می گوید اگر می توانستم یک پیچ و مهره از برنامه هسته ای ایران باقی نمی گذاشتم ولی «نمی توانم» آن «ولی نمی توانم» را در ایران نمی گویند. بجای اینکه از حرف اوباما عزت و امید برسازی کنند، ذلت و ناامیدی برسازی می کنند. خب جوان ما چه کند؟ نتیجه چه می شود؟ جوان ما می رود.
وزیر پیشین امور خارجه تاکید کرد: مورد سوم مردم هستند. آنسوی ماجرا را از نظر خودم گفتم و اگر اجازه بدهید این سوی ماجرا را هم بگویم. مورد سوم آرزومندی است. آنچه که از جانب مردم به مهاجرت منتهی می شود آرزومندی است. همان که یک بار عرض کردم خودمان انتخاب کردیم: فاصله میان آرزوها و واقعیات. فاصله میان اوهام و جهان خارج. کسانی که مهاجرت می کنند عموما نمی دانند آنطرف چه خبر است بلکه آرزوهایی دارند و زندگی دیگری را در آنجا تصور می کنند. البته برخی ناگزیر از مهاجرت هستند و من درباره آنها صحبت نمی کنم . ما در این باره آیه قرآن هم داریم که زمین برای مهاجرت وسیع است پس مهاجرت ذاتا امر بدی نیست. گروهی هم هستند که با آرزومندی مهاجرت می کنند. آنچه مشکل اساسی جامعه ایرانی از زمان صفویه تا امروز بوده این است که سیاست ما و برنامه ریزی ما براساس آرزوها است. یکی از اساتید حوزه اقتصادی به من گفت که تمام برنامه های پنج ساله از زمان پهلوی تا کنون براساس آرزو بوده و هیچکدام براساس واقعیات نبوده است. مشکل این است که شما براساس آرزو برنامه ریزی می کنید و به آرزوی خود نمی رسید و به جای آنکه از آن نقطه به بعد واقع گرا شوید بیشتر آرزومندی می کنید. این آرزوها یک چرخه معیوب پایان نیافتنی را ایجاد می کند.
وی در ادامه گفت: اینکه من گفتم میدان بر دیپلماسی غلبه می کند، این سوال را ایجاد می کند که چرا این اتفاق رخ می دهد؟ به این دلیل که تهدید بر فرصت غلبه می کند. نگرانی بر تلاش و زمان سنجی و استفاده از امکانات غلبه می کند. نگاه تهدید محور نمی تواند مبنای توسعه باشد. نگاه تهدید محور نمی تواند مبنای پیشرفت باشد. طبیعت نگاه تهدید محور یک برآیند است. نمی توانیم سیب بکاریم اما پرتقال برداشت کنیم. ما به مهاجرت هم به عنوان تهدید نگاه می کنیم. ایرانی و نخبه خارج از کشور برای ما یک فرصت است و نه یک تهدید. ما باید زمینه را برای جذب این فرصت ها فراهم کنیم. به هر دلیلی فردی رفته و ما نتوانستیم برای او انگیزه ماندن ایجاد کنیم، حالا که رفته باید او را به دیده فرصت برای کشور بنگریم.
وی گفت: شاید سالها طول بکشد تا ما بتوانیم بستری را فراهم کنیم که مهاجرت نخبگان یک بار دیگر معکوس شود. اما ما می توانیم این نگرش را تغییر دهیم که مهاجر دشمن ما نیست. کسی که خارج از ایران مستقر شد دشمن ما نیست. این فرد همانقدر ایران را دوست دارد که من دوست دارم. همانقدر که من نگران آینده ایران هستم او هم نگران آینده این کشور است. همانقدر که من نگران اسم خلیج فارس هستم او هم نگران اسم خلیج فارس ما است. همانقدر که من تحریم را به ضرر مردم ایران می دانم و از آن بیزار هستم او هم از تحریم بیزار است چرا که بستگان و دوستان او را در ایران تحت تاثیر قرار می دهد. چهار نفر که در خارج از ایران دکان باز کرده و از ایران برای منافع شخصی خود خرج می کنند نماینده همه ایرانی های خارج از کشور نیستند. تمام جامعه ایرانی خارج از کشور شبیه آنها نیست. جامعه ایرانی خارج از کشور وطن پرست است و آبادانی ایران را می خواهد. اگر ما این نگرش خود را تغییر دهیم می توانیم از مهاجرت که البته واقعیت تلخی است یا کمترین ضرر را بکنیم یا از آن بهره مند شویم. چرا ایرانی خارج از کشور نباید احساس کند که راحت می تواند به کشور خودش رفت و آمد داشته باشد؟ چرا نباید احساس کند که هر زمان که خواست می تواند به ایران بیاید در دانشگاه به عنوان نمونه تدریس کنید و سپس هم خروج ایمنی از ایران داشته باشد؟ چرا این احساس آرامش را برای ایرانی خارج از کشور فراهم نمی کنیم؟ چرا ایرانی خارج از کشور نباید احساس کند زمانی که به کنسولگری ما در کشورهای دیگر مراجعه می کند به خانه خودش رفته است؟ من زمانی که در ماموریت خارج از ایران بودم به دوستان ایرانی مقیم خارج که به سفارت یا کنسولگری می آمدند می گفتم اینجا خانه شما است و ما مستاجر هستیم.
در ادامه علی اکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی، گفت: اگر از من بپرسند پاشنه آشیل جمهوری اسلامی چیست میگویم مشکل عمده ما تسخیر افکار عمومی است. نتوانستیم افکار عمومی جامعه را مدیریت کنیم و به پرسشگری جوانان پاسخ دهیم.
علی اکبر صالحی گفت: اگر ما مهاجرت کنیم نون خور کمتر اما چون دین را درست به جوان نشناختیم و با کوچکترین مشکل با جوان برخورد کردیم به همین دلیل اینها مهاجرت می کنند.
وی گفت: در تریبون ها به ما می گفتند قیمت ها را پایین بیاوردید و شغل ایجاد کنید انگار ما در دولت نشسته بودیم قیمت را بالا ببریم و شغل ایجاد نکنیم. راهکار نمی دهند. به کلید حل برخی مشکلات اشاره نمی کنند. همه اینها سرمایه گذاری و فناوری میخواهد.
وی تاکید کرد: دیگران میلیاردها دلار گاز و نفت ما را می برند. پاشنه آشیل ما ارتباطات بین المللی است.
علی اکبر صالحی درباره دوتابعیتی ها گفت: درباره دوتابعیتیها شورای عالی انقلاب فرهنگی ما را خواست و جلساتی گذاشت. حدود ۴ الی ۵ جلسه درباره این موضوع برگزار شده است. وزارت خارجه هم پیگیری می کند. نظام هم با جدیت به این موضوع ورود کرده است. مجلس هم درحال درگیر شدن به این موضوع است.
وی افزود: رفتار عقلایی با دو تابعیتی ها نداریم و هراس امنیتی در مراکز علمی وجود دارد. برخی مسئولین می گویند بروند این ترویج گفتمان دردناک است. رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری چند وقت پیش گفت ما از جوانان پرسیدیم، چرا میروید؟ گفتند میخواهیم در ایران نباشیم. متاسفانه مهاجرت به دانش آموزان و کودکستان رسیده است.
علی اکبر صالحی تاکید کرد: یکی از مشکلات ما قانون تابعیت است. یکی از قوانین بد ما قانون ۱۳۰۸ است که قانون تابعیت را بر اساس خون آن هم از پدر گذاشته است. آیا این مسئله، مبنای شرعی دارد؟ این مسئله با نظام بینالملل حقوق بشر هم سازگار نیست.
سخنران سوم صالحی امیری بود. او در ادامه این نشست بیان کرد: چه کردیم با جامعه که ۶۰ درصد در ایران با این تمدن و کهن، نمیخواهند اینجا زیست کنند. آمار مهاجرت در میان مدیران میانی، مدیران ارشد و کارافرینان بیش از ۷۰ درصد است. نظام حکمرانی معیوب عامل اصلی مهاجرت است. اگر برجام با همت بزرگان حل شود و از ظریف بخوانند تحریم ها را رفع کند و تحریم ها برداشته شود سوال اینجاست، چه کسی می تواند کاروان توسعه را به مقصد برساند؟
صالحی امیری افزود: نمیتوان با مدیران ناکارآمد و بی لیاقت از نخبگان خواست، بمانند. اعتماد عمومی کاهش یافته و تا حدود ۸۰ درصد اعتماد عمومی کاهش یافته است. نخبگان در انزوا هستند و افراد فرومایه در صدر هستند. فساد در ساختار وجود دارد و متن جامعه رنجیده است، فساد چای دبش چه کرده با روان مردم.
صالحی امیری گفت: بی عدالتی در توزیع منابع، قدرت و ثروت وجود دارد. مسئله اصلی فرار نخبگان و حکمرانی نامطلوب است و باید ریل را تغییر بدهیم. با دستور، قانون و خواهش ریل تغییر نمیکند.
وزیر پیشین ارشاد در دولت حسن روحانی در ادامه گفت: وقتی عقلانیت در نظام تصمیم گیری وجود ندارد و صاحبان فکر و قلم و دانش به حاشیه رانده می شوند، وقتی ناکارآمدی در سیاست خارجی موج میزند، حق بدهید عده زیادی نگران باشند.
در پایان مراسم از کتاب مهاجرت نخبگان با حضور علی اکبر صالحی، احمد مسجدجامعی، محمدجواد ظریف، علی جنتی و صالحی امیری در خانه اندیشمندان رونمایی شد.