حزب ندای ایرانیان: امکان این نیست که بتوان اکثریت مجلس را با نمایندگان واقعی ملت پر کرد / برای تشکیل مجلسی کَمخَطر برای منافعِ ملی و منافعِ اکثریتِ مردمِ ایران تلاش میکنیم
این روزها در حالی بر آستانه انتخاباتِ مجلس ایستادهایم که دو پرسش بنیادین ما را رها نمیکند: مشارکتِ مردم در انتخابات؛ و عملکردِ این اصلیترین نهادِ جمهوریت.
به گزارش منیبان، این روزها در حالی بر آستانه انتخاباتِ مجلس ایستادهایم که دو پرسش بنیادین ما را رها نمیکند: مشارکتِ مردم در انتخابات؛ و عملکردِ این اصلیترین نهادِ جمهوریت. اگر منصفانه به مسئله بنگریم یکی از دلایلی که موجب شده تا مشارکت مردم بعد از قریب به نیمقرن حاکمیتِ نظام جمهوری، اینچنین در مظان تردیدها و امّا و اگرها قرار بگیرد، در واقع عملکردِ ضعیف، پر اشتباه و بعضاً ضدِّ مردمی همین مجلس فعلی است. چه کسی میتواند تأثیر بسیار منفی و مخرِّبِ طرحهای هزینهزای مجلس – صیانت، حجاب و عفاف، غربالگری و مانند اینها – بر نوع نگاه و استقبال مردم از انتخابات را منکر بشود؟! پیشتر هم هشدار داده بودیم، طرحهایی که بر اصلیترین مجاری حیاتی زندگی مردم (مانند اینترنت) تأثیر قاطع دارد، اگر با همکاری و همیاری و همراهی ذیحقان و ذینفعان (که همانا همۀ شهروندان ایراناند) انجام نشود، جایگاه مجلس را در ناخودآگاه سیاسی جامعه نابود میکند؛ که بدبختانه چنان کردند و چنین شد!
بپذیریم و تعارف را کنار بگذاریم که عملکرد مجالس اخیر و جایگاه مجلس در کشور، انتخابات را بلاموضوع و مردم را دلزده و مأیوس کرده است! چراکه مجلس دیگر نه بر رأس امور بلکه در حاشیه و فرعِ مسائل قرارگرفته است، آنچنانکه گاه بود و نبودش مطلقاً تأثیر در مدیریت امور جاری کشور ندارد! مجلسی که بخشی از وظایف خود را با سو استفاده از اصل 85 برونسپاری کرده و بخشی از وظایف آن نیز بهواسطۀ خلاءهای قانون اساسی و بدعتهای حیرتآور سلب و به دیگر بخشهای نظام حکمرانی – همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی و مانند آن – واگذارشده است، قطعاً شأن و منزلت پیشین را ندارد و به تعبیری، از چشم مردم افتاده است.
بااینحال، مرامنامۀ حزب و مشی و روشِ ما نداییان نشان داده که بر مبنای آرمانِ اصلاحطلبی و شعار «تعامل و مدارا، اصلاحات گامبهگام و توسعه پایدار» جایگاهی استراتژیک برای «صندوق رأی» و «انتخابات آزاد» قائل هستیم؛ و از همین رو، در طی یک سال گذشته همه تلاش خود را برای برگزاری یک انتخابات پرشور که بتواند ضامن این رکن جمهوریت نظام باشد، به کار گرفتیم: از برگزاری جلسات منظمِ با گروههای سیاسی و شخصیتهای ملی تا گفتگو با جامعه و ارائه پیشنهادهای متعدد در بیانیههای گوناگون؛ امّا، از یکسو رفتارِ نهادهای حاکمیتی – همچون شورای نگهبان با رد صلاحیت چهرههای شاخص و مجلس شورای اسلامی با تصویب و اجرای قانون پیش ثبتنام – و از سوی دیگر، کارنامه پرحرف و حدیث مجلس و دولت انقلابی و ناتوانی در حل مشکلات کشور، موانعی بودند که با ریختن آب بر آسیابِ نارضایتی مردم، تلاشهای مارا ناکام گذاشتند.
تلاش ما برای گفتگو با جامعه و نظام و کوشش برای یافتن زبانی از تفاهم که بتوان به واسطه آن میان طرفهای نزاع میانجیگری کرد، شوربختانه قرین توفیق نبود. نه جامعه گوشِ شنوایی داشت و نه حاکمیت برای چنین گفتگویی ضرورتی میدید. جامعه نمیخواهد بشوند چون دههها است حرف و شعار شنیده و عمل ندیده و هر سخنی را از جنس همان وعدههای توخالی قبلی میبیند؛ و البته که حق هم دارد، چونکه جز این نبوده است. چراکه همۀ واژههای متعالی همچون «آزادی»، «عدالت»، «امید»، «قانون»، «پیشرفت» و «رفاه» از پی سالها شعار دادن از دلالت و مضمون تُهی شده و سخن گفتن از آنها برای جامعه معنایی ندارد جز آنکه گوینده همان دروغهای گذشته را تکرار میکند؛ و حاکمیت تکگویی را جانشین گفتگو کرده و همه مسیرهای انتقال مطالبات را بسته است. گویی که با بریدن انگشتی که به واقعیتی تلخ و دردناک اشاره میکند، میتوان موضوع را حلوفصل کرد.
صادقانه بگوییم تکرار مجلس یازدهم فاجعهای برای کشور خواهد بود، چراکه جز خُسران و خِسارت ثمر دیگری نداشته است. صادقانه بگوییم با عملکرد شورای نگهبان و نهادهای نظارتی شرایط چنان نیست که بتوان اکثریت مجلس را با نمایندگان واقعی ملت پر کرد، ولی حتی اگر بتوان اقلیتی مؤثر را به مجلس آتی فرستاد تا از خطراتِ یک مجلس یکدست تندرو و هزینهزا کاست، خردِ سیاسی حُکم میکند که چنین کرد.
در همین راستا و با توجه به تأثیرگذاری مستقیم مصوبات مجلس بر زندگی روزمره تمامی مردم و امید به احیای جایگاه این نهاد در حل مشکلات کشور، بدیهی است که انتخاب نمایندگانی صالح، متعهد و کارآمد ضرورتی گریزناپذیر است؛ ضرورتی که صرفاً با حذف افراد تندرو و مخرب و انتخاب نمایندگانِ معتدل و عقلانی و اصلاحطلبی که منافع ملی را بشناسند و برای تأمین آن بکوشند، امکانپذیر خواهد شد. نمایندگانی که ندای ملت باشند و به معنای واقعی کلمه جامعه را «نمایندگی» کنند.
با توجه به این نکات، به عنوان یک نهاد مدنی که اصلاحطلبی و تحول مسالمتآمیز را یگانه راه کنش سیاسی مؤثر میداند، بهرغم همه انتقادها از انتخابات دفاع میکنیم و با معرفی افراد شایسته و حمایت از آنها، آحاد ملّت را به مشارکت در انتخابات مجلس فرامیخوانیم. بر هیچ وجدان آگاه و منصفی پنهان نیست که این فراخوانی و دعوت (که از سر صداقت و میهندوستی و خیرخواهی انجام میشود) نه به معنای نادیده گرفتن دردهای مردم و جور و جفاهایی که بعضاً بر آنان رفته است، بلکه اتفاقاً برعکس، به عنوان مرهمی بر آن زخمها و همچون راهی غیر خشونتآمیز برای حل بخشی از مشکلات کشور پیشنهاد میشود، به این امید که کارِگر افتد!