گفتوگو با جاسوس اسرائیلی که آیشمن را به دام انداخت
روزی که هواپیما عازم تلآویو بود مرد لاغراندامی که دو نفر از ماموران اسرائیلی همراه او بودند بدون انجام تشریفات کنترل ماموران پلیس و گمرک سوار هواپیما شد این مرد همان آدولف آیشمن جنایتکار معروف نازی بود.
به گزارش منیبان، «ایگان شامپر» یکی از یهودیان لهستانیالاصل بود که در ژوئن ۱۹۳۸ در تلآویو متولد شد. او با مادرش در یک اتاق کوچک زندگی میکرد. پنجساله بود که به طور اتفاقی در یکی از کافههای تلآویو ویولونیستی را در حال نواختن دید و سخت تحت تاثیر او قرار گرفت. همانجا از مادرش خواست که یک ویولن برایش بخرد. در هشتسالگی در نخستین کنسرت عمومی شرکت کرد و در پانزدهسالگی در آکادمی موسیقی تلآویو مشغول به تحصیل شد. در هجدهسالگی دورهی تحصیلات دبیرستان را به پایان رساند و به خدمت زیر پرچم احضار شد. در آنجا به او پیشنهاد کردند که در قسمت موزیک ارتش وارد خدمت شود ولی ایگان این پیشنهاد را رد کرد و داوطلب خدمت در نیروی هوایی شد. پس از سیزده ماه خدمت در نیروی هوایی هواپیمای مشقی او سقوط کرد و در حالی که سخت زخمی شده بود در بیمارستان بستری شد. در آن جا بار دیگر تصمیم گرفت که در قسمت موزیک ارتش خدمت کند. در سال ۱۹۵۸ همراه دستهی موزیک به کشورهای اروپایی مسافرت کرد و در سال ۱۹۶۰ همراه یک هیات رسمی اسرائیل به آرژانتین رفت و چندین کنسرت در بوینسآیرس اجرا کرد. چند روز قبل از بازگشت هیأت موزیک اسرائیل یکی از اعضای هیات به او مراجعه کرد و گفت یکی از اسرائیلیها که در آرژانتین به سر میبرد سخت بیمار شده و میخواهد هرچه زودتر به تلآویو بازگردد. برای آنکه تشریفات زاید دربارهی او عملی نشود از ایگان خواست با نفوذ زیادی که دارد کاری کند که این بیمار نیز همراه هیأت به تلآویو بازگردد و او این کار را انجام داد. روزی که هواپیما عازم تلآویو بود مرد لاغراندامی که دو نفر از ماموران اسرائیلی همراه او بودند بدون انجام تشریفات کنترل ماموران پلیس و گمرک سوار هواپیما شد. این مرد همان آدولف آیشمن جنایتکار معروف نازی بود.
اما آیشمن چطور به چنگ ایگان افتاده بود؟ ایگان این موضوع و برخی ماجراهای جاسوسی دیگر خود را در کتابی تحت عنوان «پنجمین طناب» شرح داد. این کتاب احتمالا در تابستان ۱۳۵۰ منتشر شد؛ و کمی بعد به همین بهانه خبرنگار مجلهی «نوول ابسرواتور» فرانسه با او گفتوگویی انجام داد. آنچه در پی میخوانید بخشی از همین مصاحبه است که ترجمهی آن روز پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۵۰ در روزنامهی اطلاعات منتشر شد:
آیا همان موقع فهمیدید شخصی که شما وسیلهی مسافرت او را فراهم کرده بودید همان آیشمن است؟
نه حتی وقتی هم که بن گوریون خبر دستگیری آیشمن را در پارلمان اعلام داشت، از حقیقت ماجرا بیاطلاع بودم.
چه وقت وارد سازمان جاسوسی اسرائیل شدید؟
روزی که مربی من دربارهی خدمت به اسرائیل با من سخن گفت. او گفت شما یک اسرائیلی هستید و وظیفه دارید که به وطن خود خدمت کنید و من نیز بلافاصله پیشنهاد او را پذیرفتم.
نخستین ماموریت شما در سازمان جاسوسی اسرائیل چه بود؟
باز هم به دام انداختن یک نازی سابق بود. این نازی با پولهایی که از یهودیان گرفته بود در پرتغال دم و دستگاهی برای خود ترتیب داده بود و اغلب به کشورهای اروپایی بهخصوص سوئیس مسافرت میکرد. تقریبا سازمان جاسوسی اسرائیل اطمینان داشت که او یکی از جنایتکاران جنگ نازی است و برای اینکه نسبت به نازی بودن او اطمینان کامل پیدا کنند از من استمداد کردند. برای این کار باز یک برنامهی ارکستر در شهری که او اقامت داشت برای من ترتیب دادند. جنایتکار نازی که فریفتهی موسیقی بود به این کنسرت دعوت شد. پس از پایان برنامه در یک کوکتلپارتی با هم آشنا شدیم.
آیا نام شما او را مضطرب نساخت؟
من با نام حقیقی خود در این ارکستر شرکت نداشتم بلکه رسما یک ویولونیست بلژیکی بودم. پس از آنکه به چند سوال من پاسخ داد دیگر تردیدی نداشتم که او یکی از نازیهای سابق میباشد.
او در زمان جنگ چه کارهایی انجام داده بود؟
ظاهرا در ماجرای کورههای آدمسوزی شرکت داشته است. وقتی که من گزارش ماموریت خود را دادم دیگر نفهمیدم این جنایتکار سابق دچار چه سرنوشتی شد زیرا دیگر کار من تمام شده بود به احتمال زیاد او را در همانجا کشتند و یا بمانند آیشمن به اسرائیل انتقال دادند.
آخرین ماموریت مهمت چه بود؟
ما از برخی نزدیکان دوگل شنیده بودیم که رئیسجمهوری فرانسه میخواهد اسرائیل را طرد کرده و به اعراب نزدیک شود. این برنامه جزئی از نزدیک شدن فرانسه به شرق بود و قرار بود فرانسویها با همکاری شورویها یک هواپیمای مافوق صوت بسازند که امروز به صورت هواپیمای کنکورد ساخت فرانسه و انگلیس درآمده است. ما وقتی از جریان قضایا آگاه شدیم که شورویها طرح کامل پروژه را دریافت کرده بودند.
شما در برابر سیاست جدید دوگل چه عکسالعملی نشان دادید؟
این تغییر سیاست برای اسرائیل بسیار ناگوار و برای فرانسه سودبخش بود. مسلما هر کشوری نفع خود را در نظر میگیرد. خود ما هم در جنگ الجزایر برای آنکه دوستی الجزایریها را به خود جلب کنیم به مبارزان الجزایری اسلحه تحویل میدادیم.
اطمینان دارید که اسرائیل به جبههی آزادیبخش ملی الجزایر اسلحه میداد؟
بله، ما سلاحهای اسرائیلی را به وسیلهی هواپیماهای «ب ۲۶» اسرائیل که روی آنها علامت آمریکا نقش شده بود برای الجزایریها فرو میریختیم.
در ماجرای کنکورد چگونه مداخله کردید؟
به مناسبت افتتاح نمایشگاه هوایی بورژه هیأتی از شوروی وارد فرانسه شده بود. در مراسم افتتاح این نمایشگاه گاگارین نیز شرکت داشت و چند هواپیمای ایلیوشین، توپولف و انتونف به معرض تماشا گذاشته شده بود. پس از دید و بازدیدهای رسمی در پارسی هیأت شوروی قرار بود از کارخانههای هواپیماسازی فرانسه دیدن کنند. پس از تلاش زیاد توانستم همراه یک هیأت ارکستر در برنامهی بازدید از کارخانههای هواپیماسازی شرکت کنم. سرویسهای آمریکا و حتی آلمان غربی نیز از نزدیک با ما همکاری میکردند تا سرانجام توانستیم نقشهی همکاری فرانسه و شوروی را در مورد ساختن هواپیمای سوپرسونیک نقش بر آب کنیم.
منبع: خبرآنلاین