جلیلی و هم پیمانانش در پنج جبهه
حملات سعید جلیلی و یارانش به دولت پزشکیان شدت بیشتری پیدا کرده است. با وجود آنکه چند ماهی از برگزاری انتخابات گذشته، اما گویی رئیس دولت سایه هنوز نتوانسته است شکست را بپذیرد و خود را همچنان رقیب دولت میداند.

به گزارش منیبان، «ناکام انتخابات»، «مرد سایهنشین» و «مانع اجماع اصولگرایان»؛ اینها عناوینی است که طی یک سال گذشته به سعید جلیلی به عنوان یکی از چهرههای سیاسی سال 1403 نسبت دادهاند که هر کدام از آنها داستانی پرفرازونشیب دارد که بیشتر این عناوین با شروع رقابتهای انتخاباتی در تیرماه امسال رقم خورد. اولی که مشخصاً با اعلام نتایج انتخابات به میان آمد؛ آنجا که جلیلی در دو دوره انتخابات از مسعود پزشکیان آرای پائینتری به دست آورد و شکست خورد. در این بین بسیاری از تحلیلگران رای مردم به پزشکیان را نه به اندیشه رادیکال جلیلی و حامیان بنیادگرایش عنوان کردند.
داستان دومی هم که مشخص است او «دولت در سایه» را از زمان دولت حسن روحانی راه انداخته و بنابر اطلاعاتی که از عملکرد و سخنان جلیلی مطرح شده بیشتر گروه فشار، برای ناکامسازی دولتهای برخاسته از جریان رقیب است و حالا پس از روی کار آمدن دولت چهاردهم، که آن هم از جمله دولتهای غیراصولگرا است، بحث بر سر فعالیت آن در روزهای پس از انتخابات به میان آمده و بسیاری بر این تاکید دارند که اصلاً چرا باید در فضای سیاسی ما، چنین تشکیلاتی فعالیت کند؟ و انتقادات بسیاری نیز به آن مطرح است.
«مانع اجماع اصولگرایان» به عنوان دیگر برچسب سیاسی به جلیلی از این بابت است که نپذیرفتن اجماع اصولگرایان بر سر محمدباقر قالیباف از سوی او، به عنوان پارامتر کلیدی شکست اصولگرایان در انتخابات شناخته میشود. تلاشهای ناکام در این زمینه تا طرح موضوع از سوی سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان و پیامرسانی اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه، ادامه پیدا کرد که همگی به نتیجه نرسیدند. لجاجت جلیلی بر سر اجماع تا جایی پیش رفت که همزمان با تشییع پیکر نصرالله، خود او در جلسهای به موضوع اشاره کرد که سیدحسن نصرالله نبود و قاآنی در جلسه اجماعسازی اصولگرایان حضور داشته است. بنابر همین سه عبارت از نقش آفرینی یک سال جلیلی، همه گمانه زنیها از دو پارگی جریان اصولگرا در فضای سیاسی کشور به پرچمداری جریان منشعب توسط او خبر میدهد.
تحلیل یک فرد، تحلیل یک جریان
فارغ از آنکه القاب سهگانه «ناکام انتخابات»، «مرد سایهنشین» و «مانع اجماع اصولگرایان» تا چه حد با کاراکتر سیاسی جلیلی و اقتضائات میدان سیاستورزی ایران انطباق داشته باشد، باید اذعان داشت تحلیل رفتار تندروها و رادیکالها، بهویژه جبهه پایداری بدون بررسی نقش و عملکرد سعید جلیلی بهعنوان چهره محوری این جریان ناقص خواهد بود. جلیلی پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری نه تنها از صحنه سیاست کنار نرفت بلکه بهعنوان محور اصلی تحرکات این جریان راهبردهای جدیدی را در پیش گرفت که نشان دهنده، تلاش برای جبران شکست و زمینهسازی برای آینده است. در ماههای اخیر، سعید جلیلی با افزایش چشمگیر سخنرانیها و حضورهای عمومی خود به شکل قابلتوجهی در فضای سیاسی کشور فعال شده است. او با حضور پررنگ در مجامع مختلف نه تنها دیدگاههای خود را مطرح میکند بلکه به چالش کشیدن رقبا و تعیین خطوط قرمز نیز در دستور کار او قرار گرفته است. این روند تنها به شخص او محدود نمیشود و حلقه اطرافیانش از نمایندگان مجلس گرفته تا فعالان رسانهای همگی به شکلی هماهنگ فعالیتهای او را بازتاب داده و تشدید کردهاند.
این افزایش تحرکات را میتوان در ارتباط با انتخابات شوراهای شهر و روستا تحلیل کرد. تیم جلیلی که با همافزایی نیروهای سیاسی و رسانهای خود تلاش دارد تا حضور مؤثری در این انتخابات داشته باشد، در پی آن است که با کسب جایگاهی استراتژیک در نهادهای محلی مسیر هموارتری برای موفقیتهای بعدی او از جمله ورود به پاستور فراهم کند. بهویژه در شرایطی که اخبار مربوط به عدم کاندیداتوری مسعود پزشکیان به شایعات داغ سیاسی تبدیل شده این جریان بیش از پیش بر افزایش فعالیتهای خود تمرکز کرده است.
پنج محور اصلی فعالیتهای جلیلی و یارانش
این جریان سیاسی در پنج حوزه مشخص بهطور جدی فعالیت دارد: سخنرانیهای جلیلی، حضور در صداوسیما، نقشآفرینی در مجلس، تحرکات خیابانی و بهرهگیری از فضای مجازی. جلیلی با اعتماد به نفس بیشتری در اجتماعات حاضر شده، سخنرانی میکند و چهرههای همسو با او در مجلس از ابزارهای قانونی برای فشار بر دولت استفاده میکنند. در صداوسیما، برنامههای متعددی با محور نقد شدید دولت کنونی پخش میشود و در فضای مجازی نیز تیمهای وابسته به او بهطور هماهنگ به رقبا حمله میکنند. این مجموعه تحرکات، نشانگر یک استراتژی مشخص برای تقویت جایگاه سیاسی این جریان است.
راهبرد رد مذاکره با آمریکا و تأثیر آن بر جایگاه جلیلی
پس از اعلام سیاست رسمی مبنی بر عدم مذاکره با دولت آمریکا جلیلی که از مخالفان سرسخت مذاکرات است جانی تازه گرفت. این تصمیم که تنها برای دولت فعلی ایالات متحده در نظر گرفته شده، برای جناح سیاسی جلیلی فرصتی ایجاد کرده تا رویکرد خود را بهعنوان یک سیاست مؤثر و مطلوب جلوه دهد. این در حالی است که جلیلی از ماهها قبل روند افزایش سخنرانیهای خود را آغاز کرده بود و حتی حضور او در جمع دانشآموزان به یکی از موضوعات بحث برانگیز تبدیل شد. سخنرانی در مراسم اعتکاف دانشآموزی و برخی تجمعات دیگر نشان میدهد او به دنبال جلب حمایت رأیدهندگان جوانی است که بهزودی به سن رأی خواهند رسید.
مجلس؛ ابزار فشاری علیه دولت
یکی دیگر از حوزههای اصلی فعالیت جریان جلیلی مجلس است. برخی نمایندگان نزدیک به او با اقدامات بحثبرانگیزی نظیر انتشار محتوای جلسات غیرعلنی، عملاً استراتژی تقابل مستقیم با دولت را در پیش گرفتهاند. انتشار فیلم و صوت از مباحث مربوط به استیضاح وزیر سابق اقتصاد نشان میدهد که این جریان بهدنبال تثبیت نقش خود بهعنوان منتقد شماره یک دولت است. این اقدامات تنها به هدف نظارتی محدود نیست بلکه بیشتر رنگ و بوی یک رقابت سیاسی گسترده را دارد که در آن «جلیلیون» در تلاش هستند دولت را زمینگیر کنند.
صداوسیما؛ ابزار ترویج گفتمان جلیلی
نقش صداوسیما در حمایت غیرمستقیم از جلیلی و همفکرانش بهوضوح مشهود است. برنامههای مختلف چه در شبکههای خبری و چه در شبکههای تحلیلی، بستری برای ارائه دیدگاههای این جریان فراهم کردهاند. همزمانی حضور جلیلی و سایر چهرههای همسو در برنامههای تلویزیونی این برداشت را تقویت میکند که بخشی از صداوسیما به عنوان ابزار تبلیغاتی غیررسمی این جریان عمل میکند.
فضای مجازی؛ حملات هماهنگ علیه رقبا
یکی از مهمترین بسترهای فعالیت جلیلی و یارانش شبکههای اجتماعی است. حملات سازمان یافته به قالیباف پس از اظهارات او درباره مذاکره نمونهای از این اقدامات است. این جریان حتی رئیس قوه قضاییه را نیز از حملات خود بینصیب نگذاشته و بهطور مداوم تلاش دارد تا رقبا را تحت فشار قرار دهد. این رویه بهگونهای است که حتی چهرههایی مانند علیاکبر رائفی پور نیز از منفعل ماندن برخی مسئولان انتقاد کرده و به حمایت از این جریان پرداخته است.
تجمعات خیابانی؛ فاز عملیاتی تقابل
تحرکات جریان جلیلی تنها به فضای رسانهای محدود نمیشود. تجمعات خیابانی که عمدتاً با حمایت نهادهایی مانند ستاد امر به معروف و نهی از منکر برگزار میشوند، بخش دیگری از این پازل سیاسی است. این تجمعات که اغلب با شعارهای تند علیه مسئولان برگزار میشوند، نشان از آن دارد که این جریان قصد دارد با حضور فیزیکی در خیابانها فضای عمومی را به نفع خود تغییر دهد. همه این فعالیتها نشان از یک برنامهریزی گسترده برای تقویت جایگاه سیاسی سعید جلیلی دارد. از حضور در عرصههای مختلف تا فشار بر دولت و رقبا، این جریان بهطور هماهنگ و با انسجام بالا حرکت میکند. هدف نهایی این تحرکات آمادهسازی شرایط برای حضور جدیتر جلیلی در انتخابات آینده است. اما این مسیر با چالشهای خاص خود همراه خواهد بود و باید دید که آیا این استراتژی در نهایت به نتیجه مطلوب آنها خواهد رسید یا خیر.