در نشست تخصصی با محوریت موضوع تروریسم مطرح شد
مبارزه موثر با تروریسم مستلزم دسترسی به شناخت و تعریفی دقیق از این پدیده است
تروریسم پدیدهای پیچیده با تعاریف متعدد و متناقض است که این مسئله مقابله مؤثر با آن را دشوار ساخته است.

به گزارش منیبان، در جهان امروز تروریسم به یکی از پیچیدهترین و مخربترین چالشهای امنیتی و بینالمللی تبدیل شده است. این پدیده با عبور از مرزهای جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی، امنیت و آرامش جوامع مختلف را به مخاطره انداخته و در قالب اشکال متنوع همچنان قربانیان بسیاری میگیرد. تروریسم درعصر معاصر با بهرهگیری از فناوریهای نوین، شبکههای اجتماعی و روشهای پیشرفته تأمین مالی، قدرت تخریبی و دامنه نفوذ خود را گسترش داده است.
فهم دقیق ماهیت تروریسم، شناخت ریشههای تاریخی، عوامل شکلگیری، تحولات دورهای و سازوکارهای عملیاتی آن، پیشنیاز هرگونه مقابله مؤثر با این پدیده است. با وجود این حتی در مورد تعریف تروریسم، اجماع جهانی وجود ندارد و کشورها و سازمانهای مختلف تعاریف متفاوتی از آن ارائه میدهند. این ابهام مفهومی، چالشهای زیادی را در زمینه همکاریهای بینالمللی برای مبارزه با تروریسم ایجاد کرده است.
در راستای تبیین علمی این پدیده پیچیده و با توجه به رونمایی از دایره المعارف 23 هزار شهید ترور، انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه یزد با همکاری جمعی از انجمن های علمی در نشستی تخصصی با حضور دکتر آرین شریفی، استاد برجسته مطالعات امنیت بینالمللی دانشگاه پرینستون آمریکا، فرصتی ارزشمند برای واکاوی ابعاد مختلف تروریسم را فراهم آورد. دکتر شریفی که سالها به مطالعه و پژوهش در زمینه تروریسم، افراطگرایی و امنیت بینالملل پرداخته است، در این نشست به ارائه تحلیلی جامع و چندبعدی از مفهوم تروریسم، تحولات تاریخی و موجهای مختلف آن پرداخت.
تبیین ماهیت پیچیده تروریسم: از اختلاف در تعاریف تا تحول تاریخی مفهوم
دکتر آرین شریفی استاد دانشگاه پرینستون آمریکا در ابتدای نشست با بیان اینکه تعریف تروریسم یکی از موضوعات پیچیده و بحثبرانگیز در سطح بینالمللی است، تصریح کرد: "کشورهای مختلف و حتی نهادهای مختلف درون یک کشور در این زمینه توافق نظر ندارند. به عنوان مثال در ایالات متحده هر یک از نهادهایی همچون وزارت دفاع، وزارت خارجه و سازمان اطلاعات مرکزی سیا تعریفهای متفاوتی از تروریسم ارائه میکنند، که این تفاوتها بر اساس وظایف و اهداف مشخصشده برای این نهادها است. با این حال، این تعاریف باید با قانون فدرال هماهنگ باشند تا امکان اقدامات ضدتروریستی در چارچوبهای قانونی فراهم شود. این اختلافها نشان میدهد که تروریسم به لحاظ مفهومی و عملی، ابزاری انعطافپذیر برای اهداف مختلف است."
وی در ادامه به تحول تاریخی مفهوم تروریسم اشاره کرد و گفت: "واژه 'تروریسم' در گذشته معنای متفاوتی داشت و حتی در ابتدا بار مثبت داشت. برای نخستین بار، این واژه در انقلاب کبیر فرانسه در اواخر قرن هجدهم استفاده شد، زمانی که 'روبسپیر' از ترور به عنوان وسیلهای برای ایجاد ترس و تغییرات بنیادین در جامعه فرانسه استفاده کرد. در آن دوران، ایجاد ترس و وحشت به منظور دستیابی به جامعهای آزاد و مبتنی بر قانون مفهوم مثبتی داشت. اما در طول دویست سال گذشته، این واژه به تدریج معنای کاملاً منفی پیدا کرد و اکنون در ذهن عمومی، تداعیگر خشونت، ناامنی و اقدامات غیرانسانی است."
این استاد مطالعات امنیت بینالمللی دانشگاه در ادامه با تشریح محورهای مشترک در تعاریف متعدد تروریسم اظهار داشت: "در تعاریف متعدد تروریسم، محورهای مشترکی وجود دارند. اول اینکه تروریسم همواره با خشونت فیزیکی و یا تهدید به خشونت بیشتر همراه است. دوم، تأثیر روانشناختی آن اهمیت زیادی دارد، چرا که هدف تروریستها ایجاد ترس در جامعه به جای کشتار گسترده است. سوم، هدف نهایی گروه های تروریستی همواره سیاسی یا ایدئولوژیک هستند و انگیزههای شخصی یا اقتصادی از اهداف گروه های تروریستی نیست. چهارم اینکه عامل اقدامکننده غالباً گروههای غیر دولتی هستند، هرچند که این دیدگاه در میان کشورهای مختلف متفاوت است و بعضی دولتها نیز متهم به اقدامات تروریستی میشوند."
دکتر شریفی همچنین به ماهیت تروریسم به عنوان یک روش جنگی اشاره کرد و گفت: "تروریسم یکی از انواع جنگ و تاکتیکی برای دستیابی به اهداف سیاسی و اجتماعی است. این نوع جنگ در دسته جنگهای غیرمتعارف قرار میگیرد، چرا که میان گروههای غیر دولتی یا قوای غیر رسمی انجام میشود و از روشها و ابزارهای غیرمتعارف استفاده میکند. برخلاف تصور عموم، تروریسم یک ایدئولوژی یا هویت نیست، بلکه روشی برای اعمال خشونت و ایجاد ترس در جامعه به منظور تحمیل تغییرات است.
موج های تروریسم مدرن: تحولی تاریخی در ایدئولوژی و روش ها
دکتر شریفی در ادامه به تشریح چهار موج اصلی تاریخ تروریسم مدرن پرداخت و خاطرنشان کرد: "در تحلیل تاریخی تروریسم مدرن، این پدیده به موج هایی تقسیم میشود. موج اول تحت عنوان 'آنارشیسم' در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ظهور کرد. در این دوره، گروههای آنارشیستی که با دولت و ساختارهای اجتماعی مخالف بودند، تروریسم را ابزاری برای از بین بردن دولتها دانستند. اختراع دینامیت در این دوره ، انجام عملیاتهای بزرگتر و ترور رهبران سیاسی را تسهیل کرد؛ برای مثال، می توان به قتل تزار الکساندر دوم توسط آنارشیستها اشاره داشت. موج دوم، تروریسم ضد استعماری، از اواخر جنگ جهانی اول تا دوران پس از جنگ جهانی دوم گسترش یافت. این موج در واکنش به استعمار قدرتهای اروپایی شکل گرفت و گروههای مسلح در آفریقا و آسیا، از جمله الجزایر با استفاده از خشونت علیه استعمارگران به دنبال استقلال بودند. ضعف اروپاییها در جریان جنگ جهانی دوم و پیمانهایی چون منشور آتلانتیک، انگیزه بیشتری برای این جنبشها فراهم آورد. موج سوم، با عنوان 'چپ نو'، در دهههای 1960 و 1970 نمایان شد و تحت تأثیر ایدئولوژیهای سوسیالیستی و مبارزات انقلابی در آمریکای لاتین، خاورمیانه و آسیا قرار داشت. موج چهارم تروریسم که تا به امروز ادامه دارد، عمدتاً تحت تأثیر جنبشهای افراطی است. این موج از سال 1979 به شکل گستردهای جرقه خورد که دو رویداد کلیدی آن را تقویت کرد: اشغال افغانستان توسط شوروی، و تسخیر مسجدالحرام در مکه توسط یک گروه افراطی سعودی.اشغال افغانستان نیز زمینهساز ظهور گروههای جهادی از جمله مجاهدین و بعدها القاعده شد، که مورد حمایت آمریکا و عربستان سعودی قرار گرفتند. این جنبشها به تدریج به عامل اصلی گسترش تروریسم تبدیل شدند که شکل گیری گروه های تروریستی همچون داعش نمونه ای از آنهاست .
نتیجهگیری
بر اساس آنچه در این نشست بیان شد به نظر میرسد که تروریسم پدیدهای پیچیده با تعاریف متعدد و متناقض است که این مسئله مقابله مؤثر با آن را دشوار ساخته است. فقدان اجماع بینالمللی در تعریف این مفهوم، آن را به ابزاری سیاسی برای منافع قدرتهای مختلف بدل کرده است. این موضوع ضرورت دستیابی به تعریفی مشترک و جهانی را برجسته میسازد که میتواند مبنای همکاریهای بینالمللی علیه تروریسم قرار گیرد.
تروریسم محصول شرایط پیچیده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که در طول زمان تحول یافته است. علیرغم تنوع اشکال و ایدئولوژیها، برخی محورهای مشترک در تمامی اقدامات تروریستی قابل شناسایی هستند: استفاده از خشونت یا تهدید به آن، هدف قرار دادن غیرنظامیان، ایجاد ترس عمومی، و دنبال کردن اهداف سیاسی یا ایدئولوژیک. این پدیده را باید نه به عنوان یک ایدئولوژی، بلکه به مثابه تاکتیکی برای دستیابی به اهداف سیاسی درک کرد.
در نهایت می توان اینطور نتیجه گرفت که مقابله مؤثر با تروریسم نیازمند رویکردی جامع و چندبعدی است که فراتر از اقدامات نظامی و امنیتی است. این رویکرد باید شامل همکاریهای بینالمللی، تبادل اطلاعات، تقویت نهادهای حکمرانی، مبارزه با تأمین مالی تروریسم و تلاش برای حل ریشهای عوامل زمینهساز افراطگرایی خشونتآمیز باشد. چنین نگرشی میتواند ضمن احترام به حقوق بشر و آزادیهای مدنی، به ایجاد امنیت پایدار و فراگیر در سطح جهانی کمک کند.