نامه سرگشاده فعال سرشناس اصلاحطلب به آیتالله العظمی صافی گلپایگانی
حجتالاسلام والمسلمین رحمتاله بیگدلی، مدرس حوزه و عضو هیات علمی دانشگاه در نامهای سرگشاده به آیتالله العظمی لطفالله صافی گلپایگانی ضمن محکوم کردن اهانت به ساحت آن مرجع عالیقدر از معظم له خواست که اجازه ندهند به نام ایشان و مرجعیت شیعه با کسی برخورد شود.
به گزارش دریافتی منیبان؛ متن کامل این نامه به شرح زیر است:
باسمه تعالی
«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا
همان کسانى که پیامهاى خدا را ابلاغ مى کنند و از او مى ترسند و از هیچکس جز خدا بیم ندارند و خدا براى حسابرسى کفایت مىکند.» (سوره احزاب، آیه 39)
مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیتالله العظمی لطفالله صافی گلپایگانی دامت برکاته
با سلام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات و مسألت توفیقات روزافزون برای آن مرجع بزرگوار تقلید در خدمت به اسلام و مسلمین به استحضار شریف میرسانم که مواضع بهحق اخیر حضرتعالی در دیدار با رئیس مجلس شورای اسلامی مبنی بر ضرورت تلاش برای رفع انزوای ایران در جهان و تلاش برای حل مشکلات روابط خارجی و رفع تحریمها به منظور حل مشکلات مردم و فقرزدایی، برخی محافل و جریانات قدرتطلب را خوش نیامد و بازوی رسانهای این جریانات و محافل شروع به توهین به ساحت مرجعیت اعلای شیعه کردند.
بدون تردید، احدی از انسانهای دلسوز و عاقل از جمله حضرتعالی در پی این نیستید که بخواهید فضایی در کشور حاکم شود که کسی را یارای ارائه نظر و حتی نقد نظرات بزرگان از جمله مراجع عظام تقلید نباشد.
یقین دارم که حضرتعالی نیز متأسی به سیره مولایمان امیرالمؤمنین امام علی(ع) هستید که در قبال چاپلوسی مداحان فرمود: «فَلاَ تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ، وَ لاَ تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ، وَ لاَ تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَةِ، وَ لاَ تَظُنُّوا بِیَ اسْتِثْقَالاً فِی حَقٍّ قِیلَ لِی، وَ لاَ الِْتمَاسَ إِعْظَام لِنَفْسِی، فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ یُقَالَ لَهُ أَو الْعَدْلَ أَنْ یُعْرَضَ عَلَیْهِ، کَانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَیْهِ. فَلاَ تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَة بِحَقٍّ، أَوْ مَشُورَة بِعَدْل، فَإِنِّی لَسْتُ فی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِیءَ، وَ لاَ آمَنُ ذلِکَ مِنْ فِعْلِی، إِلاَّ أَنْ یَکْفِیَ اللّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی، فَإِنَّما أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِیدٌ مَمْلُوکُونَ لِرَبٍّ لاَرَبَّ غَیْرُهُ; یَمْلِکُ مِنّا مَا لاَ نَمْلِکُ مِنْ أَنْفُسِنَا، وَ أَخْرَجَنَا مِمَّا کُنَّا فِیهِ إِلَى مَا صَلَحَنَا عَلَیْهِ، فَأَبْدَلَنَا بَعْدَ الضَّلاَلَةِ بِالْهُدَى، وَ أَعْطَانَا الْبَصِیرَةَ بَعْدَ الْعَمَى؛
با من آنگونه که با زمامداران ستمگر سخن گفته مىشود، سخن نگویید و آنگونه که مردم خود را در برابر حاکمان تندخو و جبّار حفظ مىکنند محدود نسازید و به طور تصنّعى و منافقانه با من رفتار نکنید. هرگز در باره من گمان مبرید که در باره حقى که به من پیشنهاد مىکنید کوتاهى کنم (یا ناراحت شوم) و هرگز خیال نکنید من در پى بزرگ ساختن خویشتنم؛ زیرا کسى که شنیدن حق یا پیشنهاد عدالت به او برایش سنگین باشد عمل به آن دو، براى او سختتر و سنگینتر است، بنابراین از گفتن سخن حقّ یا مشورت عادلانه، خوددارى نکنید؛ زیرا من خود را بالاتر از آن نمى دانم که اشتباه کنم و از خطا در کارهایم ایمن نیستم مگر اینکه خدایى که از من قادرتر است مرا از خطا حفظ کند. به یقین من و شما بندگان و مملوک پروردگارى هستیم که جز او پروردگارى نیست و آنچنان در وجود ما تصرّف دارد که ما آنگونه، قدرت تصرف در خویش را نداریم. او ما را از آنچه در آن بودیم به سوى صلاح و رستگارى راهنمایى و ضلالت را به هدایت تبدیل کرد و بینایى را بعد از کوردلى به ما عطا فرمود.»(نهجالبلاغه، خطبه 216)
آنچه که موجب ناراحتی و جریحهدار شدن احساسات مردم شد یک بام و دو هوای این جریان اقتدارگرا بود که در مقابل هرگونه نقد و حتی ارائه نظر مشورتی در باره نه تنها مراجع تقلید همسو، بلکه هر شخصیت همراه خودشان برمیآشوبند و کفن میپوشند و منتقدان دلسوز را به ضدیت با روحانیت و رهبری و مرجعیت و نظام و دین و خدا متهم میکنند و از باب روش مردود مُباهَتَه هرگونه دروغ و افترای فکری و اعتقادی و عملی را در حق آنان روا میدارند، اما اگر مراجع بزرگوار و مستقلی چون حضرت آیتالله العظمی سید علی سیستانی یا حضرتعالی و مراجع بزرگوار مستقل دیگر سخنی بهحق بگویید یا عملی مبتنی بر شیوه رسول خدا(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام انجام دهید که با تفکر و مشی اقتدارگرایانه آنان نخواند از هیچ جسارتی در تریبونهای مهم علیه شما و آن مراجع دلسوز دریغ نمیکنند!
حضرت آیتالله
بعد از سکوت سران این جریان قدرتطلب در قبال اهانت به حضرتعالی، وقتی احساسات عمومی جریحهدار شد فشار افکار عمومی موجب گردید که کسانی خواهان برخورد قضایی با این اهانتها شوند!
بدون تردید، هر گونه برخورد قضایی با اهانتهای مزبور میتواند دو تالی فاسد و خطرناک داشته باشد و خداینکرده این تالیهای فاسد در تاریخ به نام حضرتعالی و مقام والای مرجعیت شیعه نوشته شود!
این دو تالی فاسد عبارتند از:
۱. هرگونه برخورد قضایی و امنیتی ممکن است مستمسک دشمنان و مخالفان اسلام و مرجعیت قرار گیرد تا روحانیت و مرجعیت عدالتخواه و آزادیخواه شیعه را با نظام حاکم بر کلیسا در قرون وسطی در تحدید آزادی بیان مردم مقایسه کنند که میتواند تبعات ناگواری برای اسلام، تشیع، مرجعیت و روحانیت داشته باشد.
۲. هرگونه برخورد قضایی و امنیتی در این موضوع میتواند اسباب تحدید آزادیهای مردم در نقد دلسوزانه روحانیت، مرجعیت و مسؤولان نظام را توسط برخی ارگانها و محافل اقتدارگرا باعث گردد و استارت آن هم به نام شما زده شود؛ یعنی همین جریان اهانتکننده برای اهداف اقتدارگرایانه خود در تحدید آزادی بیان مردم از این آب گلآلود ماهیهای درشت بگیرد و حضرتعالی بهخوبی میدانید که فقدان نقد، هر سیستمی را به سوی فساد یا حداقل رکود خواهد برد.
از اینرو ضمن آرزوی طول عمر با عزت برای آن مرجع بزرگوار اینجانب به عنوان یک طلبه علوم دینی خاضعانه از حضرتعالی میخواهم که همانند حضرت آیتالله العظمی سید علی سیستانی به صورت رسمی و علنی به مقامات قضایی و امنیتی اعلام فرمایید که هیچ شکایتی از هیچکس ندارید و هیچ ارگانی حق ندارد تحت عنوان حمایت از حضرتعالی و مرجعیت شیعه با کسی برخورد قضایی و امنیتی کند!
والسلام علیکم و علی من یخدم الحق لذات الحق و یسعی لاقامة القسط والعدل
رحمتاله بیگدلی
شنبه، ۸ آبان ۱۴۰۰شمسی
۲۳ ربیع الاول ۱۴۴۳ قمری