افشای اقدامات پنهانی پایداریها در دولت!
ابوالفضل ظهرهوند سایت «خبر سراسری» گفت: فضا را هم باز نمیکنند که امثال بنده که خانه نشین هستیم حرف بزنیم ما پول مشاوره هم نمیخواهیم اما حرف گوش دهند.
به گزارش مُنیبان، حضور مدیران دوران روحانی در بدنه دولت امری است که تناقضی آشکار را در دولت به وجود آورده است و حتی باعث شکلگیری تضادهای عمیقی میان اصولگرایان شده است. برای بررسی این موضوع ساعتی را با ابوالفضل ظهرهوند، دیپلمات پیشین و فعال سیاسی به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را میخوانید.
گفته می شود مدیران میانی دولت رئیسی و حتی بعضا در سمت معاونت وزرا هنوز تغییر نکرده اند و میان اصولگرایان نیز تضادهایی در این زمینه شکل گرفته است؛به واقع چرا رئیسی نیروهای دولت روحانی را در سمت های خود نگه داشته است؟
اگر ما بخواهیم وضعیت دولت آقای رئیسی را مقایسه کنیم با دولت های قبلی بنظر من وضعیت ایشان خیلی شکننده تر از دیگران است دلیل اش این است که دولت آقای هاشمی هم از جنبه رویکرد در سیستم کارگزاری و مدیریتی همسویی داشتند من به درست و غلط آن کاری ندارم اما رویکرد آقای هاشمی در بدنه پیروی میشد در دولت آقای خاتمی نیز همینطور بود و بخش های کلیدی دولت را تغییر داد و مراکز تصمیمسازی با او همسو شدند در دولت احمدینژاد هم همینطور شد و تقریبا جوری شد که بچه هایی که با او کار می کردند همسو بودند اینکه هر کدام متوقف شدند البته بماند در دولت روحانی هم همینطور بود و نیروها را پاکسازی کرد مثلا شنبه آمد، یکشنبه همه را خانهنشین کردند اما دولت آقای رئیسی شباهتی به آنها ندارد. مراکز تصمیمسازی دست افراد دولت روحانی است. فقط ظاهر تغییر کرده است و ریش پرفسوری را کامل کردهاند و این اتفاقا خطر اصلی است چون آقای رئیسی دورنمایی نیز برای رویکرد ندارد آقای خاتمی میدانست رویکردی که اتخاذ میکند چه تصویری برای طیف هوادار خود ایجاد میکند. احمدینژاد نیز میدانست چه دورنمایی را تصویر میکند آقای روحانی اگر در مسئله برجام متوقف نشده بود و مسئله ترامپ اتفاق نمیافتاد و کلینتون پیروز میشد به همه اهداف خود میرسید.
آیا آقای رئیسی از نبود کادر اجرایی یا شاید عدم اعتماد به نفس در سیاست ورزی رنج می برد؟
آقای رئیسی اشرافی به مسائل خارجی و اقتصاد ندارد و بزرگترین ضعف ایشان است اگرچه شخصیتا بسیار مؤمن و معتقد است اما طرح روشنی برای اینکه بخواهد مسیر را کجا ببرد، ندارد. گمشده کشور ما اقتصاد است. عناصر کلیدی که من میشناسم دریافت درستی از رویکرد اقتصادی ندارد؛ اگرچه اقتصاد هم خوانده باشند اما درک روشنی ندارند که اگر نفی سوسیالیسم و کاپیتالیسم شود شما چه چیزی میخواهید جا آن بگذارید؟ الان ثروت به ضرر ملت و به نفع گروهها خاص تامین شده است شما همین میانکاله را ببینید خیلی روشن بود اگر این اتفاق در آلمان صورت گرفته بود دولت سقوط می کرد! همین ابربدهکارها را ببینید؛ باید اموالشان مصادره شود. حتی عدهای هم آمدند بدهیشان را بدهند اما دلار4200 گرفتند و آن را پس میدهند؛ غلط کردند بدهکار شدند اگر یک تولیدکننده 20میلیون وامش را ندهد، بیچارهاش میکنند اما حالا بحث هزاران میلیارد است. مگر میشود کسی با حقوق دولت بیشتر از یک سمند و یک خانه داشته باشد؟ آلودگی همهجا را گرفته است شما نگاه کنید مخبر و محسن رضایی چقدر بهم نزدیک اند؟سواد اقتصادیشان چقدر است؟ از این زاویه نگاه کنید ناتوان اند. ما اگر نتوانیم ایدههای تاسیسی که ما را به سمت اقتصاد مقاومتی نبرد فرو می پاشیم. آقای رئیسی اصلا دنبال چهکارکردن نیست؛ نیروهایی که دور او جمع شدهاند توانشان همین است؛ مثلا وزارت خارجه را نگاه کنید ساختار آن همان نیروهای چپ و راستاند و نیروی انقلابی درون آن نیست اینها اتفاقا پیچیدهتر هم هستند و ایدهای برای سیاست خارجی ندارند. فضا هم بسته شده است اما الان دیگر کسی صحبت نمیکند و همه میگویند دولت انقلابی است. شما همین ارز4200را نگاه کنید چه اتفاقی افتاد یعنی هیچ طرحی ندارند جز افزایش حقوقها و در چرخه افزایش تورم افتادهاند. الان کانونهای قدرت و ثروت از قبل انقلاب خیلی بیشتر شدهاند و بحث هزاران میلیارد طرف است و شفافیت وجود ندارد و دیر بجنبیم کشور مشکلدار میشود آمریکا و انگلیس هم که بیکار ننشستهاند. فضا را هم باز نمیکنند که امثال بنده که خانه نشین هستیم حرف بزنیم ما پول مشاوره هم نمیخواهیم اما حرف گوش دهند.
با توجه به ساختار دولت در کدام بخش ها و نهادها نیاز به تغییر مدیران و رویکردها وجود دارد؟
سیاست پولی، سیاست بانکی، گمرک، ساختار اقتصادی، وزارت مسکن، کشاورزی که همه به یکدیگر مرتباند باید تغییر کنند حتی الان شرکت ملی نفت حاضر نیست برای منابع اش گزارش دهد و رئیس کمیسیون در مجلس می گوید ما نمیتوانیم دسترسی به حسابها داشته باشیم به این علت که اولا نمیدانیم ایران اسلامی مورد نظر انقلاب یک زندگی مناسب اقتصادی باید چگونه باشد و 1410کجا باید باشیم آقای رئیسی نمیداند که باید در پایان چهار سالش ایران باید چه شکلی باشد و توزیع ثروت چگونه باشد در واقع پول ملی چه قدرتی باید داشته باشد نکته دوم اینکه ما اساسا نمیتوانیم برنامه بریزیم آیا ما باید به میانکاله می رفتیم که پتروشیمی بزنیم؟به هر حال پیچیده ترین کار رئیسی بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و وزارت خارجه و وزارت نفت است.در وزارت خارجه نیز مشکل زیاد است الان اوکراین اتفاق افتاده و فرصت ماست از سوی دیگر وین نیز ساختار اش را ببینید چه می کنند نتیجتا ما برنامه ای نداریم اگر قرار است کشور انقلابی بماند و انقلاب قرار است مسیر را ترسیم کند اقتصاد هم باید انقلابی باشد کسانی هم اعتقاد ندارند زندگی شان را بکنند اما نمی شود بی اعتقاد ها رشته کار را دست بگیرند.
این گزاره که جبهه پایداری به همراه مدیران دولت قبل کار را در ساختار ها بدست گرفتند تا چه حد درست است؟
بالاخره الان آقای رئیسی همه به عنوان جریان راست تعریف میشود و شعار هایش همین است اما نیروهای تاثیرگذار دولت همانها هستند یعنی همان جریان راستی که فقط ادعا داشتند و در عمل کاری نکردند من خیلی از آن ها را می شناسم حتی برخی از آن ها باید محاکمه شوند و فاقد تخصص علمیاند و با ریافروشی کار را جلو می برند آن وقت متخصصان بیاعتقاد از پوشش اینها استفاده میکنند و یک همزیستی بین این دو شکل گرفته است و لذا پوششی برای هم می شوند و با این روش نمی توان کار را پیش برد ما آدم مومن با بصیرت و متخصص می خواهیم. واقعا جای تأسف است آقای رئیسی باید تمام کسانیکه حرف منطقی دارند را دعوت کند و حرفشان را گوش دهند و ببینند اوضاع از چه قرار است هر دولتی هم که روی کار میآید که سازماندهی در سطح کار انجام می دهد اما آقای رئیسی همین سازماندهی را هم نداشت. الان سیاست خارجی از دوره ولایتی و متکی و ظریف باقیماندهاند و با این مدل که نمی توان کار کرد آقای رئیسی باید طرح های خوب را ببیند با ادعا که نمی توان کشور را اداره کرد اما الان می بینیم هیچ خبری نیست و هیچکس سوالی هم نمی کند و از ایده های ما نیز استفاده نمی کنند امروز حزب هم که نداریم تا یک کاری بکنند آقای رئیسی در تشکیلات اجرایی هم که نبوده است باید یک کانون درست کند و در هر حوزه آدم های شناخته شده را از چپ و راست صدا کنند و به حرفشان گوش دهند تا نسبت به ایده های رئیسی طرح مدون ارائه کنند این راه برون رفت از بحران است وگرنه با این اوضاع دو اشتباه دیگر مثل حذف ارز4200کنند دیگر کاری نمی تواند کرد و اقتصاد بهم می ریزد اقتصاد که دستوری نیست.اتفاقا اگر قرار باشد اقتصاد ما نجات یابد باید در جنبه های توزیعی کار کنیم اما الان منابع دست کسانیست که نباید باشد.
با وجود این تصویری که از دولت ترسیم کردید،راه حل رئیسی برای عبور از بحران چیست؟
دولت باید ببیند چه می خواهد اما فقط الان می خواهند اداره کنند با این مدل که نمی توان کشور را اداره کرد و باید جدی به صحنه بیایند یکی می گوید کوپن نان دهیم،فاجعه است کشوری که می خواهد الگو جهان باشد کار اش به کوپن نان رسیده است!دولت خواست اش را باید روشن کند و در آن چارچوب مشخص کنند به چه می خواهند برسند.