راهکارها برای عبور از چالشهای پیش روی دریاچه ارومیه چیست؟
معصومه ابتکار-معاون رئیس جمهور در دولت دوازدهم
نگرانی ها نسبت به وضعیت دریاچه ارومیه به سال 58 باز میگردد؛ وقتی که مرحوم دکتر تقی ابتکار معاون نخست وزیر و رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست درباره آینده این دریاچه هشدار دارد. اگر چه آن زمان گمان نمیرفت روند خشکی دریاچه ارومیه سریع باشد، ولی ایشان طی مکاتباتی مخالفت خود را نسبت به تلاش برای ایجاد جاده میان گذر دریاچه اعلام کرد. اما به خاطر شرایط جنگی به هشدارها توجهی نشد و خاک ریزی در دریاچه تا چند سال بعد ادامه یافت که به دلیل عدم موفقیت بعد از تخلیه هزاران تن خاک، متوقف شد.
تذکرات برای حفاظت از دریاچه ارومیه از سال 79 مجددا شکل گرفت و سازمان حفاظت محیط زیست با هشدار به وزارت نیرو در مورد سدسازی اطراف دریاچه و نیز به وزارت کشاورزی برای توسعه کشت و باغات به طور جدی دراین عرصه وارد شد. در سال های 79 و 80 مطالعاتی درباره دریاچه ارومیه انجام دادیم و طی چندین مکاتبه به وزرای مربوطه تشکیل کارگروه مشترک را درخواست کردیم. اولین جلسه این کارگروه در سال 82 با حضور اینجانب و نمایندگان دستگاههای مرتبط در ارومیه تشکیل شد. متاسفانه نمایندگان دستگاه ها اهمیت و حساسیت کار را مثل سازمان حفاظت محیط زیست درک نمی کردند، با این حال با فشار سازمان، بسته سیاستی ملی و استانی برای نجات دریاچه تدوین شد و این برنامه ها تا سال 84 و تغییر دولت اصلاحات ادامه یافت. اما در سال های بعد تا سال 92 اکثر سیاست های مصوب متوقف و سد سازی و کشاورزی بدون ضابطه گسترش یافت. از جمله در حالی که در دولت های هفتم و هشتم با اجرای پل میانگذر مقابله شد، بعد از سال 84 عملیات اجرایی انجام و مسیر اول این طرح در ۲۷ آبان ۱۳۸۷ با حضور محمود احمدی نژاد مورد بهرهبرداری قرار گرفت. همچنین بی توجهی و حتی تشویق حفر چاههای آب از دلایل مهم وضعیت فعلی دریاچه ارومیه است.
دولت یازدهم به منظور انجام وعده خود برای حل این بحران ملی محیط زیستی، در اولین جلسه هیئت وزیران به ریاست دکتر حسن روحانی در مردادماه سال ۹۲ تشکیل «کارگروه نجات دریاچه ارومیه» را تصویب کرد. در ادامه طی شش ماه برنامه ۱۰ ساله احیای دریاچه ارومیه نوشته شد.
در سال 93 طی مصاحبه ای با اشاره به مطالعه انجامشده پژوهشگران ایرانی دانشگاههای خارج از کشور درباره دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه با عنوان «سندروم دریای آرال، دریاچه ارومیه را نیز خشک میکند» که نتایج آن مطابق با یافتههای تخصصی سازمان حفاظت محیط زیست بود، هشدار دادم که عوامل اصلی و مهم خشک شدن دریاچه ارومیه فعالیتهای انسانی بهخصوص طرحهای بیمحابای توسعه منابع آب، فعالیتهای کشاورزی خارج از توان طبیعی حوضه، تغییرات انسانساخت در سیستم دریاچه و رقابت در برداشت آب در بالادست است.
بنابراین محورهای اصلی فعالیت ها و اقدامات سازمان حفاظت محیط زیست در دولت یازدهم و از سال 92 برای احیای اکولوژیک بخشهای خشکشده دریاچه ارومیه بهویژه در بخش جنوبی و همچنین تالابهای آب شیرین اطراف دریاچه بود که با توجه به کمبود آب در آن منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است. آب موجود در تالابهای اقماری، پشتیبان قسمتهای خشکشده دریاچه شدند و حتی پرندگان مهاجر هم به آن قسمت مراجعه کردند. همچنین لایروبی رودهای منتهی به دریاچه، اعمال نظارت در رهاسازی حق آبه دریاچه توسط سدها و آموزش کشاورزان و جوامع محلی با همکاری وزارت جهاد کشاورزی و کشور ژاپن برای اصلاح الگوی کشت و آبیاری که امری حیاتی برای احیای درازمدت این دریاچه ارزشمند است. در آن دوران دو مرکز آینده نگری، پایش و ارزیابی اکولوژیک دریاچه ارومیه نیز راه اندازی و فعال شد.
ستاد احیای دریاچه ارومیه در دو سال ابتدایی تمرکز فعالیت خود را بر تثبیت وضعیت دریاچه ارومیه قرار داد و در شهریور ماه ۹۵ خبر از تثبیت دریاچه ارومیه و توقف روند کاهش تراز آب و در نتیجه آغاز فاز احیایی را اعلام کرد که شامل افزایش ۴۴ سانتی متری تراز دریاچه ارومیه در مهر آن سال نسبت به مهر سال ۹۴ بود.
در میان مباحث مختلف، مهم ترین مسئله تامین حقابه دریاچه است. متاسفانه سدسازی ها و گسترش باغات و کشاورزی مانع از تعلق حقابه به دریاچه شده است. از این جهت در سیاست ها و رویکردهایی که داشتیم اصلاح الگوی کشت و آبیاری را مهم ترین رویکرد دانستیم که لازمه اش همکاری جدی وزارت جهاد کشاورزی است. یعنی داستان صفر و صد است؛ داستان اینکه یا قرار است این دریاچه بماند و همه منتفع شوند و یا اینکه یک عده می خواهند منتفع شوند. اگر فقط یک عده می خواهند منتفع شوند هم دریاچه از بین می رود و هم پس از مدتی همان منتفعان و دیگر چیزی باقی نمی ماند. در حالیکه این دریاچه، کیفیت زندگی حدود ۲۰ میلیون نفر را در آن منطقه و جمعیت بسیار بیشتری را در دایره وسیع تری تحت تاثیر قرار می دهد.
به همین دلیل با همان بودجه اندکی که سازمان حفاظت محیط زیست داشت و با تلاش در عرصه دیپلماسی محیط زیست، اعتبارات بین المللی را به آن سمت سوق داده و برای آموزش جوامع محلی و روستایی اقدام کردیم. در دوران معاونت زنان نیز دوره های آموزشی برای دختران، زنان و کودکان منطقه آذربایجان برای حفاظت از دریاچه ارومیه برگزار شد، چرا که معتقدیم آنها میتوانند هم در اصلاح الگوهای کشاورزی و تامین معیشت های جایگزین و هم سبک زندگی بسیار موثر باشند.
از سوی دیگر چند مسئله، همواره مورد مناقشه بوده است. یکی بحث انتقال آب که عده ای به آن اعتقاد داشتند و این کار توسط ستاد احیای دریاچه ارومیه دنبال شد تا از تونل زاب آب بیآورند. ظاهرا بخش قابل توجهی از کار تونل هم انجام شده، ولی در این مورد اختلاف نظری وجود داشت که این آیا راه حل این است یا نه؟ و دیگری، جاده میان گذر که گزارش های کارشناسان و متخصصین، آن را از عوامل ایجاد اختلال در گردش آب، رسوب گذاری و کمک به مسئله خشکی دریاچه می داند.
به هر حال در شرایط کنونی مهم ترین مسئله اعمال نظارت ها در لایروبی و احیای رودخانه های منتهی به دریاچه و سر و سامان دادن به ظرفیت کشاورزی با ایجاد مشاغل جایگزین برای کشاورزان منطقه است. دولت باید بخش کشاورزی را پای کار بیاورد و آموزش های لازم برای مشاغل جایگزین را توسعه دهد. واقعا چه صحنه ای تاسف بارتر از این که سیب باغات سیراب شده از شیره جان دریاچه ارومیه، روی دست کشاورزان بماند و در کنار خیابانها ریخته شود. این فاجعه مکرر نمونه ای از توسعه ناپایدار و بدون برنامه است.
دولت باید تلاش کند این آگاهی و اطلاع رسانی در شیوه زندگی مردم تاثیر بگذارد. کشاورز ما باید نسبت به مصرف صحیح منابع آب محدودی که دارد، دقت کافی داشته و حاضر باشد هزینه کند. کشاورز ارومیه ای باید با باور این واقعیت برسد که کشت بی رویه یا کاشت چغندر قند در حاشیه دریاچه ارومیه از دلایل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه است. تا زمانی که کشاورز به این مهم حساس نشود، تغییر روش و شیوه کشاورزی برایش موضوعیت نخواهد داشت. ایرانیان باید یاد بگیرند با توجه به تغییرات اقلیمی چگونه شیوه های کشاورزی را اصلاح کنند. ما هم در اطلاع رسانی تلاش بسیاری کردیم ولی در طرف مقابل با فشار شدیدی در انکار این واقعیت بزرگ طبیعت ایران، یعنی تغییرات اقلیمی روبرو بودیم.
با کمال تاسف اینک براساس گفته نماینده ارومیه و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، سطح عرصه آبی دریاچه ارومیه نسبت به زمان مشابه در سال گذشته ۱۲۹۴ کیلومتر مربع کاهش داشته است. تراز اکولوژیکی آن نیز از ۱۵.۵ میلیارد متر مکعب به ۲.۴ میلیارد مترمکعب رسیده است.
بلاتکلیفی ستاد و برنامه های احیای دریاچه ارومیه، اگر چه نسبت به برخی سیاست های آن مانند انتقال آب، انتقاد جدی وارد است، ولی در یکسال گذشته ضربه سنگینی وارد کرده است. سوالاتی هم ایجاد کرده که مثلا طرح انتقال آب از سد کانی سیب که در تیرماه 1400 حدود 94% پیشرفت داشته چرا هنوز به دریاچه نرسیده است، یا طرح های تصفیه خانه های فاضلاب که قرار بود 176 میلیون متر مکعب آب به دریاچه ارومیه برساند و در تیرماه 1400 بالای 90% پیشرفت داشته چرا هنوز راه اندازی نشده است. همچنین دهها طرح زیست محیطی که متاسفانه بلاتکلیف مانده و امروز کل کشور را با یک بحران بزرگ مواجه کرده است.
نکته مهم اینکه وزارت نیرو در سال جاری حق آبه دریاچه را با وجود ذخایر کافی سدها رها نکرده و این جای سؤال دارد؟
با وجود حمایت شفاهی دولت سیزدهم از ضرورت پیگیری احیای دریاچه ارومیه، به دلایلی از جمله کاهش نظارت ها، کند شدن برنامه های اجرایی و آموزشی کشاورزان و ادامه خشکسالی، شاهد هستیم که بعد از هفت سال روند رو به بهبود وضعیت دریاچه (اگر چه کند یا با فراز و نشیب) به روند بسیار نگران کننده خشکی تبدیل شده که تصاویر ماهواره ای موید آن است.
توجه دولت به تقویت فعالیت دو مرکز آینده نگری، پایش و ارزیابی دریاچه ارومیه نیز که مسئولیت آن را سازمان حفاطت محیط زیست بر عهده دارد، بسیار مهم است و می تواند به بهبود شرایط دریاچه ارومیه کمک کند. متاسفانه در سال هایی که مجوز دهها سد بر روی رودخانه های منتهی به دریاچه داده می شد، ارزیابی ها یا اصلا صورت نمی گرفت و یا ناقص بود و اثرات تجمعی را نمی دیدند.
بدون شک همراهی و کمک سازمان های غیردولتی، دانشگاهیان و همه علاقمندان به ایران و دریاچه ارومیه می تواند در این مسیر نویدبخش باشد.
منبع: روزنامه اعتماد