کلمه‌ها مهم هستند

سمیه ممی‌زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات دانشگاه تهران

کلمه‌ها مهم هستند

" کلمه‌ها مهم هستند " این عبارتی است که در عصر حاضر در مورد آن بسیار شنیده‌ایم شاید یکی از مواردی که این روزها در مورد تأثیر کلام زیاد به گوشمان می‌خورد نقش کلام در جذب ثروت و قدرت است. موضوعی که در فصل سوم کتاب "کلمه ها مهم هستند" به وضوح دیده می‌شود. نویسنده در این فصل با عنوان " آنچه رسانه‌ها پوشش دادند، خبرگاران توییت کردند، افکار عمومی در مورد نامزدها شنیدند " برای نشان دادن اهمیت کلام در طول کمپین انتخابات ریاست جمهوری 2016 ایالات متحده که بین دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون برگزار شد، به جمع‌آوری 5 داده می‌پردازد که عبارتند از: پوشش روزنامه‌ها، جمع‌آوری نمونه تصادفی از توییت همه کاربران، توییت‌های روزنامه‌نگاران، سوالات نظرسنجی «خوانده، دیده، شنیده» گالوپ و سه مجوعه داده مرتبط که اخبار جعلی را در توییتر ردیابی می‌کنند. علاوه بر این در اینجا بطور خلاصه موضوعاتی را که در طول مبارزات انتخاباتی برای روزنامه‌نگاران، پوشش روزنامه‌ها و عموم برجسته بود نیز مطرح می‌کند. هدف نویسنده از مطرح کردن جریان داده‌ها این است که تغییراتی که در محیط اطلاعاتی و درک عمومی در طول کمپین 2016 در امریکا رخ می‌دهد را مطالعه کند.

اگه بخواهیم خلاصه‌ای از داده‌های جمع‌آوری شده در طول کمپین انتخاباتی 2016 که در این فصل ارائه شده را مطرح کنیم می‌توان گفت: 1- در طول کمپین انتخاباتی روزانه بطور جداگانه بین 5000 توییتی که در مورد هر نامزد وجود داشته بصورت قرعه کشی تصادفی نمونه‌هایی را انتخاب می‌کردند که در مجموع 760 هزار توییت برای هر نامزد وجود داشت. 

2- در طول کمپین انتخاباتی از بین 930 روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس که در رسانه اجتماعی حضور داشتند 1.97میلیون توییت از 4 ژوئیه تا روز انتخابات را در مورد رویداهای در حال وقوع سال 2016 توییت می‌کردند. نویسنده معتقد است که آنها موضوعاتی که در توییت خود ذکر کرده بودند، معیاری از مسائلی بود که به آن فکر می‌کردند یا با روزنامه‌نگاران دیگر به اشتراک می گذاشتند. از طرفی سازمان‌های خبری امریکا هم اغلب از روزنامه‌نگاران می‌خواستند که یک حساب کاربری فعال در توییتر، به عنوان راهی برای تبلیغ و جذب مخاطب برای کارشان داشته باشند. با توجه به این دلایل توییت‌های روزنامه‌نگاران می‌توانست اطلاعاتی را در مورد نامزدها در طول انتخابات به ما بدهد. در طول انتخابات اکثر مردم از رسانه‌های اجتماعی یوتیوب وفیسبوک استفاده می‌کردند که از بین این دو هم فیسبوک منبع اطلاعاتی سیاسی برای آمریکایی‌های عادی به حساب می‌آمد. اما با این که فقط 24درصد از آمریکایی‌ها از توییتر استفاده می‌کردند و از بین این کاربران بخش کوچکی درباره سیاست توییت می‌کردند پس می‌توان گفت افرادی که محتوای سیاسی را در توییتر پست می‌کردند، از نظر سیاسی فعال‌تر از شهروندان عادی و یا حتی از کسانی‌که محتوای سیاسی را در فیسبوک پست می‌کنند، هستند. رایج‌ترین موضوعی که در توییت خبرنگاران در مورد کلینتون به چشم می‌خورد؛ موضوع کلینتون در رسانه بود. در مورد ترامپ؛ مطرح کردنِ کنفوانسیون ملی جمهوری‌خواهان، چهره مناظره او بود. پس می‌توان گفت توییت روزنامه نگاران تحت تأثیر رویدادها بود.

3- در مورد پوشش خبری روزنامه‌ها در مورد نامزدهای انتخاباتی: از 4ژوئیه تا نوامبر 2016 همه مقالات روزنامه‌ای که در روزنامه‌های ملی منتشر شده و از کلینتون و ترامپ نامبرده بودند را جمع‌آوری کردند. اما سنجش محتوای پوشش روزنامه‌ای ممکن است معایب و مزایایی داشته باشد، از مزیت آن می توان به این امر اشاره کرد که چون روزنامه رسانه‌ای است که در آن اطلاعات بصورت مکتوب منتقل می‌شود پس مقایسه داده‌ها را آسان‌تر می‌کند. نقطه ضعف آن این است که ما مستقیماً با جریان‌های اطلاعاتی که در اخبار کابلی و گفتگوی رادیویی که از مجراهای رایج اخبار در تعریف رایج آزار و اذیت اینطور گفته می‌شود که: زمانیکه یک دانش‌آموز مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد که بطور مکرر و در طول زمان در معرض اقدامات منفی یک یا چند دانش‌آموز دیگر قرار می‌گیرد. که در این تعریف سه مؤلفه برای اصطلاح آزار وجود دارد: 1- مربوط به یک رفتار پرخاشگرانه است. 2- نشان‌دهنده الگوی رفتاری است که تکرار می‌شود. 3-در یک رابطه بین فردی رخ می‌دهد که مشخصه آن عدم تعادل قدرت است. که این تعریف اصولا نشان‌دهنده نوعی سوء‌استفاده از همسالان است. سوالی که پیش می‌آید این است که آیا در آزار سایبری هم معیارهای عدم تعادل قدرت و تکراری شدن که در تعریف آزار و اذیت مطرح شد را می‌توان اعمال کرد؟ نویسنده در این مقاله معتقد است که معیارهای کلیدی تعریف‌کننده آزار سنتی تا حدود زیادی برای آزار سایبری قابل اجرا است؛ به عنوان مثال نویسنده پیشنهاد می‌کند که عدم تعادل قدرت را می‌توان از نظر تفاوت در دانش فنی بین مجرم و قربانی، تعداد دوستان و... ارزیابی کرد. همچنین معیار تکرار ممکن است به روشی متفاوت با تمرکز بر روی چند نفر با پیام یا تصویر منفی، یا مدت زمانیکه یک پیام یا تصویر می‌تواند در فضای سایبری باقی بماند نسبت به رفتار سایبری مرتکب که اغلب یک عمل واحد است درک شود.

روشهای متفاوتی برای اندازه‌گیری این پدیده وجود دارد که از پیامدهای آن ارائه تخمین‌های متفاوت از شیوع آزار و اذیت سایبری است. که بین 3-4درصد تا 40درصد یا بیش از 50درصد هم ارائه شده است. نویسنده برای این نوع از ناهمگونی در شیوع آزار سایبری چند دلیل درنظر می¬گیرد: الف) زمانهای مختلف یادآوری، ب) استفاده از مقادیر متفاوت برای طبقه‌بندی پاسخ‌دهنده به عنوان آزار و اذیت سایبری، ج) آزار سایبری در انزوا یعنی خارج از زمینه آزار سنتی مورد مطالعه قرار گرفته است.

برای قرار دادن آزار سایبری در منظر مناسب، از نظر نویسنده ضروری است که آن را در زمینه آزار سنتی مورد مطالعه قرار دهیم.

در یک مطالعه در مقیاس بزرگ روی 440 هزار دانش‌آموز امریکایی در سال 2007 تا 2010، نرخ شیوع آزار اینترنتی در زمینه آزار سنتی را با نرخ شیوع آزار کلامی سنتی که از شایع ترین نوع آزار سنتی از مقایسه کردند و نتایج نشان داد که میانگین شیوع آزار کلامی3/17 درصد بود در حالیکه آزار سایبری 5/4درصد بود. و یک الگوی مشابه از نتایج، اما در سطح پایین‌تر در مطالعه‌ای روی 9000 دانش‌آموز نروژی به دست آمد. در مقیاس بزرگ در کشورهای مختلف، نتایج نشان می‌دهد که آزار و اذیت اینترنتی اندازه¬گیری شده یک پدیده بسیار کم شیوع است که حدود 25 تا 35 درصد از سطح آزار سنتی را نشان می‌دهد. و تعداد کودکان و نوجوانان درگیر آزار سنتی کلامی بسیار بیشتر از آزار اینترنتی است.

تحقیقات نشان می‌دهد که بین آزار سنتی و آزار سایبری همپوشانی زیادی وجود دارد به گونه ای که دانش‌آموزانی که مورد آزار سایبری قرار گرفته اند تقریبا 90درصد حداقل به یک روش سنتی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند و فقط 10درصد از آن دانش آموزان فقط مورد آزار سایبری قرار گرفته‌اند.

اما با توجه به اینکه تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان که مورد آزار سایبری قرار گرفته‌اند به روشهای سنتی هم مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، پس اینکه بدانیم چه میزان از این اثرات منفی آزار، پیامد آزار اینترنتی است دشوار است. اما در این مقاله نویسنده یکی از راه‌های تشخیص را استفاده از چارچوب رگرسیون برای بررسی اینکه آیا می‌توان متغیر پیامد مشترکی مانند افسردگی را از آزار سایبری بیش از آنکه به روش‌های سنتی مورد آزار قرار می‌گیرد، پیش بینی کرد. اگر مشخص شود آزار سایبری اثر افزایشی قابل توجهی دارد، پس به عنوان مدرکی تعبیر می‌شود که نشان می‌دهد آزار سایبری یک پدیده متمایز با ویژگی‌های خاص است که آن را از اشکال آزار سنتی متفاوت می‌کند.

بیشتر حقایق تجربی در مورد آزار سایبری که گفته شد، با دیدگاه آزار سایبری به عنوان شکلی از آزار که با اشکالی مانند آزار کلامی، فیزیکی و غیرمستقیم مطابق است، بیان شد. چون این حقایق مطرح شده، بر تحقیقات محدودی مبتنی است پس این یک نتیجه‌گیری آزمایشی تلقی می‌شود.


ت ت
کدخبر: 96569 تاریخ انتشار
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    در رسانه های دیگر بخوانید
    ارسال نظر

    پربیننده‌ترین
    اخبار روز سایر رسانه ها