والدین بخوانند/ ویژگی بچههای مستعد اعتیاد
آیا میتوان پیشبینی کرد که چه کودکان یا نوجوانانی در سنین بالاتر با احتمال بیشتری ممکن است درگیر بیماری اعتیاد شوند؟
به گزارش منیبان، نزدیک به 10 سال است که از نزدیک با بیماران دچار اعتیاد در ارتباط هستم. حقیقتا باید پذیرفت بیماری اعتیاد یکی از شدیدترین بیماریهایی است که یک جوان 20 تا 30 ساله ممکن است دچار آن شود. همیشه وقتی یک بیمار جدید دچار اعتیاد را معاینه میکنم این سوال برایم پیش میآید که آیا میشد جلوی ایجاد بیماری در این فرد گرفته شود؟ آیا اگر یکی از ویژگیهای رفتاری یا تفکری این فرد در دورانی از زندگیاش اصلاح میشد، ابتلا به این بیماری شدید قابلپیشگیری بود؟ آیا میشد با ارائه آموزشهایی یا انجام مداخلههایی، تغییراتی در فرد ایجاد کرد به صورتی که اکنون با بیماری اعتیاد در او مواجه نمیشدیم؟ متاسفانه یا خوشبختانه میتوانم به طور قاطع بگویم که پس از مدتی مصاحبه و کار با هر یک از این بیماران متوجه میشوم که جواب این سوالها در بسیاری از موارد «بله» بوده است! این جواب میتواند برای خانوادههایی که بیماری در میان خود دارند «دردناک» و برای خانوادههای دیگر «امیدبخش» باشد.
بخشی از این ویژگیهای اصلاحپذیر، درونی هستند یعنی جزئی از ویژگیهای رفتاری یا تفکری فرزند ما و برخی دیگر از این ویژگیها، تحتتاثیر محیط بیرونی افراد هستند. در ادامه به 10 ویژگی فردی که میتوانند فرزندان را مستعد بیماری اعتیاد کنند اشاره میکنیم:
1. هیجانهای شدید: فرزند من دچار هیجانهای شدید و در مواردی غیرقابل کنترل میشود. برای مثال دچار خشم و پرخاشگری شدید، شادی زیادی و غیرقابلکنترل، اندوه و غصه شدید و شکننده یا اضطراب دامنهدار و گسترده میشود و در کنترل این احساسها و هیجانها و برگشت سریع به وضعیت عادی و طبیعی چندان موفق نیست.
2. عدم تحمل وقفه: فرزند من «صبر ندارد» و نمیتواند برای رسیدن به چیزی که میخواهد اندکی تامل کند. اگر قرار باشد بین دریافت یک شکلات همین حالا یا گرفتن دو شکلات ولی نیم ساعت دیگر، یکی را انتخاب کند حتما «گرفتن یک شکلات همین حالا» را برمیگزیند. اگر مدتی جایی معطل شود به سرعت بیقرار میشود و حوصلهاش سر میرود.
3. کوری هیجانی: فرزند من وقتی دچار بیحوصلگی، غمگینی یا ناراحتی میشود، نمیتواند توضیح دهد که به چه علت اصطلاحا «حالش گرفته شده است». فقط میگوید: «حالم بد است» یا «اعصابم خرُد است» یا «حال خوبی ندارم»، اما اینکه این حال گرفته ناشی از خستگی، احساس خجالت، طردشدن از جمع دوستان، حسادت به داشتههای دیگران، حس نفرت، احساس گناه، شرمندگی یا احساس حقارت است برای او مشخص و روشن نیست. اصطلاحا ما میگوییم این فرد دچار «کوری عاطفی» است یعنی نمیتواند بین احساسات منفی خود تفکیکی قائل شود یا آنها را به خوبی «ببیند». بعضی از افراد نیز دچار «بیسوادی عاطفی» هستند، یعنی نمیتوانند برای بیان اینکه چه احساسی در درون خود دارند واژگان مناسبی پیدا کنند.
4. پاداشطلبی بالا و آسیبگریزی پایین: فرزند من اگر صد بار هم به علت رفتار نادرستی دچار آسیب و تنبیه شود، ممکن است بار صد و یکم هم آن رفتار را تکرار کند. یعنی انگار تنبیهها به یاد او نمیمانند، اما اگر جایی تشویق شود یا جایزهای به او داده شود، انگار تا ابد یادش میماند. اگر از رفتن به مسافرتی تفریحی یا رستورانی برای غذا خوردن، لذت ببرد و خوشش بیاید حتما اصرار میکند تا این تفریح تکرار شود اما اگر در جایی چیزی ببازد یا تنبیه شود. این باخت یا تنبیه تاثیر چندانی در رفتار او نمیگذارد. این وابستگی به پاداشهای بیرونی تا حدی است که تقریبا هیچ کاری که در آن سود یا پاداش بیرونی واضحی وجود نداشته باشد توسط فرزند من انجام نمیشود.
5. مخاطرهجویی: فرزندم انگار به مخاطرهای احتمالی ناشی از رفتارهای خود کاملا بیتوجه است. به ورزشهای پرخطر مانند پریدن از بلندی، غواصی، قایقسواری در رودخانههای خروشان، موتورسواری، رانندگی با سرعتهای بالا و ورزشهای رزمی خشن علاقهمند است و وقتی با او در مورد خطرهای احتمالی ناشی از این رفتارها صحبت میکنیم به نظر میرسد آسیبهای محتمل از این رفتارها برایش بسیار کماهمیت هستند. از انجام کارهایی که هیجان و در کنار آن خطر بالایی دارند به صورتی غیرمنطقی لذت میبرد. معتقد است نباید ترسو بود. بهتر است هر چیزی را اگر لذتی در آن است تجربه کرد حتی اگر خطرهایی نیز همراه آن باشد.
6. تمرکز و تعمق پایین: فرزندم نمیتواند حواس خود را روی کاری خاص برای مدتی متمرکز کند. دائما از سرکار خود بلند میشود. هیچگاه ندیدهام که چند ساعت به صورت مستمر به کاری خاص مشغول باشد به خصوص اگر این کار، مطالعه یک کتاب یا انجام تکلیفهای درسی باشد. هیچگاه به طور عمیق به یک مساله فکر نمیکند و ساعتها با آن درگیر نمیشود و تحلیل لایههای درونی رفتار آدمهای دیگر برای او سخت است. از انجام کارهایی که نیاز به پشتکار، ممارست و تمرکز برای مدتی نسبتا طولانی دارد ناتوان است.
7. بینظمی خواب و بیداری: ساعت بیدار شدن و خوابیدن فرزند من نظم مشخصی ندارد. ممکن است هر ساعتی از شبانهروز از خواب بیدار شود. بیشتر ترجیح میدهد شبها بیدار باشد و صبحها تا دیر وقت بخوابد. هرگاه سعی میکند به علت یک فشار خارجی، نظمی در ساعتهای خواب و بیداری خود ایجاد کند، عموما در حفظ این نظم ناتوان است. به سختی به بیدارشدن در ساعتی خاص عادت میکند و ساعت خوابیدن شب او نیز تابع برنامه تلویزیونی آن شب یا مقدار کار باقیمانده برای امتحان فرداست و از نظم خاصی تبعیت نمیکند.
چه تعداد از این ویژگیها در فرزندان شما وجود دارد؟ شاید جواب در مورد «وجود داشتن» یا «وجود نداشتن» یک ویژگی سخت باشد. شاید بهتر باشد بپرسم هر یک از این ویژگیها «چند درصد» در فرزند شما وجود دارد؟
8. کنترل رفتاری ضعیف: فرزندم اراده ضعیفی دارد و نمیتواند از خواستهها و تمایلهای خود به راحتی بگذرد و نیازهای خود را کنترل کند. اگر قرار است از خوردن چیز خوشمزهای به علت داشتن یک بیماری برای مدتی پرهیز کند، این کار برایش بسیار سخت است. برایش مشکل است حرفی را در دهان خود نگه دارد و با دیگران راجع به آن صحبت نکند. به سختی میتواند از تفریحهای خود در ایام امتحانات برای رسیدن به درسهای خود کوتاه بیاید. بلندشدن از پای برنامههای تلویزیونی برایش سخت است و گاه شبها به جای اینکه برای خواب به بستر برود همان پای تلویزیون خوابش میبرد.
9. تاثیرپذیری بالا از همسالان: فرزندم زیاد تحتتاثیر دوستان و اطرافیان خود است. نظری که دیگران برایش طرح میکنند به راحتی میپذیرد. به سرعت با جمع همراه میشود. اگر جمع دوستان به کاری مشغول شوند که او حتی با آن کار مخالف است، مخالفت خود را ابراز نمیکند. نظر دوستانش برایش حُجت است. خیلی به نظر دوستانش راجع به رفتارها و تیپ و ظاهرش اهمیت میدهد.
10. خستگیپذیری: فرزندم زود خسته میشود و همیشه از یک خستگی مزمن شکایت دارد. با وجود اینکه شب به مقدار کافی خوابیده اما صبح انگار همه خستگی او تمام نشده است و هنوز ادامه دارد. دائما از دردهای جسمی شکایت میکند و این دردهای جسمی، وقتی دچار یک فشار روانی مانند امتحانات یا درگیری عاطفی است، شدیدتر میشوند. مشکلات گوارشی، دردهای استخوانی و عضلانی و سردرد شایعترین این شکایتها هستند. انگار انرژی درونی او برای انجام کارها ناکافی است.
5 نکتهای که باید درباره این 10 ویژگی بدانید
نکته اول: این نقاط ضعف در بسیاری از کودکان و نوجوانان وجود دارد. پس اگر یک یا چند مورد از آنها را در فرزندان خود مشاهده میکنید، در قدم اول وحشت نکنید. اگرچه باید به این نکته اشاره کرد که اگر بیماری اعتیاد متاسفانه در جامعه ما بسیار شایع است، شاید بتوان دلیل اصلی آن را وجود گسترده این نقاط ضعف شایع دانست.
نکته دوم: بسیاری از این نقاط ضعف اصلاحپذیرند. قدم اول در اصلاح این نقاط ضعف شناسایی و سپس پذیرش وجود آنها در فرزندان است. قدم دوم یادگیری روشهایی است که با استفاده از آنها بتوان این مشکلات را اصلاح کرد. بهرهگیری از متخصصان کارآزموده مانند روانشناسان و مشاوران خبره برای اصلاح پارهای از این مشکلات، کاملا ضروری است.
نکته سوم: اصلاح بعضی از نقاط ضعف، سادهتر و بعضی دیگر، سختتر و پیچیدهتر است. بهتر است با بهرهگیری از مشاورههای کارشناسان، کار را از نقاط ضعفی آغاز کرد که اصلاح آنها سادهتر و انجامپذیرتر است.
نکته چهارم: اصلاح این نقاط ضعف، عموما زمانبر و نیازمند صرف زمان و داشتن حوصله است. اگرچه نتیجهبخشی و تغییر این نقاط ضعف بعد از گذر زمان بسیار چشمگیر خواهد بود و شما را در ادامه مسیر تشویق خواهد کرد.
نکته پنجم: وجود این ویژگیها، همیشه منفی نیستند. برای مثال خطرپذیری یا پاداشطلبی بالا میتواند در صورت ایجاد محیطی مناسب، زمینههای رشد و پیشرفت فرزندان را نیز فراهم آورد. به شرط آنکه بدانیم با اینگونه فرزندان چگونه رفتار کنیم.
وراثت و ویژگیهای سرشتی بچهها نیز تعیینکننده اند
هر کدام از فرزندان ما ویژگیهای سرشتی منحصر به فردی دارند که عموما از ترکیبی از ویژگیهای سرشتی نسلهای قبل والدین و اجدادشان به آنها به ارث میرسد. این ویژگیها به راحتی قابلتغییر نیستند. از جمله این ویژگیهای سرشتی، میزان حساس بودن به اثرات مواد اعتیادآور است.
بعضی از افراد، استعداد ذاتی و زیستی بالاتری برای اعتیاد به مواد مختلف دارند. مثلا بعضی از انسانها با چند بار تجربه سیگار به نیکوتین موجود در آن وابسته میشوند اما بعضی دیگر ممکن است با وجود چندبار تجربه، هرگز به این ماده وابسته نشوند. پژوهشها نشان میدهد نزدیک به 20 درصد انسانها این ویژگی حساسیت ارثی به نیکوتین را با خود دارند. پس میتوان گفت اگر در خانواده ما سابقه بیماری اعتیاد وجود دارد باید با دقت بیشتری به فرزندان خود توجه کنیم. البته حضور یا عدم حضور این ویژگیهای ارثی در مورد داروهای ضعیفتری مانند الکل و سیگار مهمتر و تعیینکنندهتر است چرا که بالای 90 درصد ما انسانها، زمینه اولیه برای اعتیاد به مواد قوی مانند شیشه یا کراک را در ژنهای خود به همراه داریم.