استقلال، بزرگی که بزرگتر ندارد!
استقلال روزهای بدی را پشت سر می گذارد.
به گزارش منیبان؛ هواداران استقلال در این روزها خیلی حسرت می خورند. یکی از حسرت هایشان، درگذشت زنده یادان حجازی و پورحیدری است. دو بزرگتری که دیگر نیستند تا با صحبتهایشان فضا را به نفع استقلالی ها برگردانند. با درگذشت حجازی و پورحیدری استقلال به معنای واقعی بزرگتر ندارد، کسی که قلبش برای این تیم بزند و وجاهت و مقبولیت لازم را هم بین هواداران و مسئولین عالی رتبه ورزش کشور داشته باشد. این نکته از نظر وجود بازیکنان قدیمی و پیشکسوت است.
استقلال در طول تاریخش کم چهره بزرگ و تأثیرگذار نداشته اما شخصی که بتواند حق این تیم را بگیرد در این باشگاه مثل کیمیاست. سالهاست چند دستگی و منیت و سهم خواهی و یا انزوا بین پیشکسوتان این تیم رخنه کرده و باعث شده عملا دست آبیها از جام و موفقیت کوتاه باشد. استقلال مدعی زیاد دارد. همین حسن روشن را ببینید که امروز صبح، یکی از روزنامه ها از قولش تیتر زده که علی خطیر را نمی شناسد. او سال گذشته درباره ساپینتو هم همین را گفت. چند سال قبل درباره استراماچونی هم همین را گفت. درباره دیگر مدیران استقلال همین جمله را می توانید از زبان خود روشن بشنوید. مشکل استقلال این است که پیشکسوتانی که مصاحبه می کنند مقبولیت و وزنی ندارند و آنها که حرفشان برش دارد، سکوت کرده اند و یا به منافع شخصی فکر می کنند. هنوز چند ساعت از اعلام مدیرعاملی مدیرعامل جدید نگذشته که یکی از معاونان اسبق باشگاه که قرارداد استراماچونی را لو و به رسانه ها داد و نگذاشت او به استقلال بازگردد و امیرحسین فتحی، مدیرعامل وقت استقلال این ماجرا را در گفت و گو با رسانه ها تایید کرد، علیه مدیرعامل جدید یعنی علی خطیر و امیرحسین فتحی، پست و استوری می گذارد و در فضای واتساپی و تلگرامی علیه مدیرعامل جدید مطلب می نویسد. این به جز سهم خواهی چه معنایی دارد؟
هیچ تیمی به اندازه استقلال مربی در لیگ برتر ندارد و البته همه آنها مدعی نیمکت این تیم هستند. از بزرگان نسل اول آبیها علی جباری هرگز به اندازه دوران فوتبالش در دوران پس از بازیگری برای این تیم پدری نکرد، حسن روشن مدتهاست فقط انتقاد بدون راهکار ارائه می دهد. غلامحسین مظلومی از دنیا رفته و برادرش فقط به دنبال پست و مقام است. عمو نصی و بهتاش هم نجابتشان اجازه دخالت به آنها نمی دهد. برادران بیانی ، زرینچه و ورمزیار هم اصولا دخالت مثبت و تأثیرگذاری در امور باشگاه ندارند. شاهین که کلا توانایی این کار را ندارد. شاهرخ هم با ساکت الهامی است. زرینچه هم هر وقت سرپرست استقلال شده، دوست داشته جای سرمربی را بگیرد. او مدتی به صورت موقت هم سرمربی استقلال پس از کناره گیری منصورپورحیدری بود. ورمزیار هم که در آکادمی استقلال، کارنامه جنجالی داشت و همین حسن روشن علیه او مصاحبه های تند و تیزی می کرد. امیرقلعه نویی هم مدتهاست راهش را از استقلالی ها جدا کرده و این اواخر که می خواست با سرمربی کردن عنایتی، به نوعی نزدیک شود اما فشار افکار عمومی، نکونام را سرمربی استقلال کرد. منصوریان و فکری بعد از ناکامی در استقلال هرگز به دنبال احقاق حق این تیم نبوده اند. مجتبی جباری روحیاتش با مدیریت روی نیمکت و کارهای فنی نمی نمی خواند و واقعیت هم این است که فرهادمجیدی هم بیشتر از استقلال، خودش را دوست دارد. به واقع سالهاست جای خالی یک بزرگتر و پدر در استقلال خالی است و این تیم مثل طفلی یتیم در به در یک بزرگتر دلسوزاست. چیزی که در پرسپولیس با حضور علی پروین و محمودخوردبین به وضوح دیده می شود که فرزندشان را مثل یک بزرگتر دلسوز تنها نگذاشته اند در استقلال مثل پیدا کردن سوزن در انبار کاه است. شاید اگر پیشکسوتان استقلال هم مثل پرسپولیس دور هم جمع می شدند و یک بزرگتر اسم و رسم دار را به عنوان پدر این تیم انتخاب می کردند خیلی از مشکلات امروز آبیها نمود پیدا نمی کرد. همین سهم خواهی به مدیران ادواری استقلال هم سرایت کرده است و آنها هر چند وقت یکبار علیه مدیریت حاضر، مصاحبه می کنند و کارهایی انجام می دهند که مدیریت و تیم را وارد حاشیه می کنند. تا سهم خواهی در بین استقلالی ها چه مدیران سابق و چه بازیکنان و پیشکسوتان از بین نرود، استقلال طعم موفقیت را نمی چشد.