کاش حق با امیر قلعهنویی باشد!
سرمربی تیم ملی به هیچ عنوان نمیخواهد ریسک کند و برای همین از تمام ظرفیت ستارههای خود بهره میبرد.
به گزارش منیبان؛ یکی از مربیان سنتی فوتبال ایران است که نگاه خاص خودش به فوتبال را دارد و برای دیدگاههایی که دارد، میتواند دلایل مختلفی را مطرح کند. یکی از انتقادهایی که در این مدت به او به عنوان سرمربی تیم ملی مطرح شده، استفاده کم از بازیکنان جوان است. قلعهنویی که برای دومین بار سکان هدایت تیم ملی را بر عهده گرفته به این اشاره کرده که نمیخواهد اشتباهات گذشته را تکرار کند. آماری هم که به دست آورده عالی است. یک تساوی و ۹ برد پیاپی که میتواند سند بقای هر مربی را امضا کند اما چرا درباره ژنرال این اطمینان حاصل نشده، به این دلیل است که گروهی معتقدند او در نهایت نمیتواند یوزها را به آن هدفی که دارد که همانا قهرمانی در جام ملتهای آسیاست برساند اما امیر که بر حقانیت خود ایمان دارد، میخواهد از هر فرصتی برای سفت کردن پایههای صندلیاش استفاده کند. به همین خاطر، وقتی تیم ملی به کافا میرود و با افغانستان و قرقیزستان هم بازی داشت، ترکیبی از بازیکنان اصلی و ستارهها نبود.
رویهای که در سایر دیدارهای دوستانه تیم ملی هم ادامه داشت و در اردوی اخیر هم با اینکه چهار بازیکن جوان به تیم ملی دعوت شدهاند اما در بازی با هنگکنگ، تنها محمدجواد حسیننژاد در دقیقه ۹۰ به میدان رفت و آریا یوسفی، محمد قربانی، سعید سحرخیزان و امین حزباوی از روی سکوها بازی تیم ملی را دنبال کردند! قلعهنویی معتقد است تیم ملی جای جوانگرایی نیست و بازیکنان جوان به مرور باید در ماتریکس تیم ملی قرار بگیرند ولی سؤال اینجاست که اگر قرار است آنها در بازی با تیمهای درجه دویی چون هنگکنگ هم به میدان نروند، پس چه زمانی فرصت بازی و کسب تجربه ملی به آنها میرسد؟ بازی بعدی که دیدار سختتر با ازبکستان است و پس از آن هم جام ملتها از راه میرسد که میدان اصلی برای فتح جام است و بعد از آن هم که ادامه دیدارهای مقدماتی جام جهانی در پیش است که طبعاً در هیچکدام از آنها جوانها فرصت کافی برای بازی پیدا نمیکنند. در این میان، پاسخ این پرسش در این است که سرمربی تیم ملی به هیچ عنوان نمیخواهد ریسک کند و برای همین از تمام ظرفیت ستارههای خود بهره میبرد تا برنده شود اما شاید در بازی با کره و ژاپن و تیمهای مدعی دیگر، این ستارهها هم به کار نیایند و این یعنی یک بازی دو سر سوخت! کاش اینطور نباشد و حق با آقای قلعهنویی باشد. کاش!