یادداشت؛
چرا ظریف باید حذف شود؟
نویسنده - شهریار شمس مستوفی

دکتر ظریف به عنوان معاون راهبردی رئیس جمهور، در اجلاس داووس شرکت کرد تا بلکه مسیر مذاکره با غرب را برای دستگاه سیاست خارجی کشور هموار کند. اما او پس از بازگشت با حملاتی سنگین مواجه شد. این هجوم سنگین بیسابقه نبوده و پایان پذیر هم نیست. اگر به اهداف هجمه گران بنگریم اظهر من الشمس خواهد بود که هدف در اصل نه شخص ظریف است نه پزشکیان بلکه هدف گفتمانی است که دکتر ظریف آن را راهبری میکند و دکتر پزشکیان به آن اعتماد دارد و در ذیل آن80 درصد مردمی هستند که به گفتمان مقابل این گفتمان رای ندادند و حال تندروها میخواهند به این مردم ثابت کنند که اگر به جای 80 درصد 99 درصد هم شوید این یک درصد است که تصمیم میگیرد که کشور در کدام مسیر ادامه دهد حتی اگر به دلیل این لجبازی همه ایران از بین برود. دلایل این امر واضح است.
گروههایی که امروز به عنوان تندرو در جامعه شناخته میشوند، در لوای وضعیت امروز سیاسی اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی کشور، برای خود منافعی به هم زدهاند که تغییر در سیاستهای هر کدام از این حوزهها، منافع آنان را بر هم میزند. انان با خلق شعارهای دهان پرکن در قالب شیعه گرایی و ملیگرایی منطبق بر ایدئولوژی، گروهی را هم به دنبال خود کشاندهاند که اگر قرار باشد این وضعیت تغییر کند، آنها قادر به اقناع این بدنه اجتماعی نیستند. آنها با کلماتی چون غرب پرستی و غرب گدایی و دیپلماسی ذلت و توسعه این ادبیات به سطوح پایین بدنه اجتماعی خود، تا امروز رزق خود را بردهاند، هرچند باعث زحمت اکثریت جامعهای شده اند که خواهان تغییر وضعیت هستند. آنان پاسخ نمیدهند که اگر سیاست توازن در روابط بینالمللی ما غرب پرستی و غرب گدایی است معنی سیاست یک سویه با شرق که در آن مجبور باشیم، نفت را به قیمت دو سوم، با التماس به چینیها بفروشیم چیست؟ ایا این شرق پرستی شرق گدایی نیست و مگر میشود در عالم واقع کشورهایی بدانند که نیاز شما به آنها مبرم و حیاتی است و از این موقعیت نهایت بهره را نبرند؟ پس آنها که به دنبال حفظ وضع موجود هستند، منافعی در پس این وضع بدست آوردهاند که تفکر و گفتمان دولت چهاردهم و در راستای آن دکتر ظریف میتواند این منافع را برهم زند.
دکتر پزشکیان در بازه تبلیغات انتخاباتی با راهنمایی سیاست وزران کهنهکار جریان اصلاح طلب، هیچ وعده اقتصادی نداد چرا که سیاستمداران این جریان به خوبی میدانستند که وضعیت اقتصادی کشور با حل مساله خارجی میتواند نجات یابد و آنان امید جدی به این تغییرات از سوی نظام سیاسی نداشتند. اما در مسیر انتخابات به نظر میرسید که پزشکیان توانسته با نظام سیاسی بر سر حل مسئله سیاست خارجی به توافق برسد حضور پر رنگ محمد جواد ظریف در برنامههای تبلیغاتی وی و نیز تاکید او بر مذاکره و حل تخاصم با جهان این نوید را هم به مردم داد که با روی کار آمدن دولت پزشکیان و انجام مذاکره با غرب، لااقل بخشی از تحریمها رفع میشود.
با انتخاب شدن پزشکیان و رای قاطع مجلس اصولگرا به کابینه و بازگشت مجدد ظریف به دولت، این گمانه به حدی از یقین رسید که نظام سیاسی به این نتیجه رسیده است که به نفع مردم به تخاصم با غرب پایان دهد. اما از همان زمان انتخابات و با آمدن ظریف، داد و فغان جریان تندرو به هوا برخاست. اما این همه اصرار بر حذف یک فرد از کابینه به چه علت است مگر یک فرد در کابینه دولت از چه قدرتی برخوردار است که جریان تندرو همه هیمنه خود را به کار گرفته تا او را حذف کند؟
در واقع مسئله اصلا فردی به نام محمد جواد ظریف نیست. افرادی با شرایط او در ارکان نظام تصمیم ساز کشور بسیارند. ظریف سمبلی از تفکر ایران دوست است که می تواند بازی جریان تندرو و خواب آنها برای آینده سیاسی کشور را بر هم زند.این جریان به خوبی دریافته که اگر تفکری که ظریف آن را نمایندگی میکند بار دیگر بتواند موفق شده و به توافق دست یابد، انها باید برای همیشه زمین سیاست ایران را ترک کنند. ظریف یکبار توانسته با برجام، اقتصاد ایران را نجات دهد و پس از سالها فشار، تورم تک رقمی را به کشور هدیه دهد. اما آن زمان ترامپ چون فرشته نجات از اسمان نازل شد تا جریان تندرو بتواند بار دیگر قدرت بگیرد و اگر این بار هم مذاکره با غرب بتواند نجات بخش اقتصاد فروپاشیده شود، هیچ فرشتهای دیگر نمی تواند تندروها را به قدرت باز گرداند. در شرایطی که اصولگرایان در کنار اصلاح طلبان تلاش میکنند تا در جهت خواست رهبری به موفقیت دولت کمک کنند جریان تندرو طبعا نباید به این امر رضایت دهد.
در بازی بین نظام و تندروها و مردم و جریان اصلاح طلبی، ظریف به گرو کشی میان آنها بدل شده است. تندروها تلاش میکنند تا با حذف ظریف هژمونی خود را حفظ کنند پس از این سو به نظام سیاسی این پیام را مخابره میکنند که آنها یاران نظام در زمان گسترش ناآرامیها هستند؛ پس اگر نظام میخواهد برقرار بماند باید خواست آنها را برآورده کند.
نظام سیاسی با تایید صلاحیت پزشکیان نشان داده که میخواهد با کنار گذاشتن جریان تندرو، مردم عمدتا ناراضی را راضی کند. مردم و جریان اصلاح طلب با حذف ظریف برای همیشه از صحنه انتخابات کنار میروند و نظام سیاسی هم به خوبی میداند که ظریف خط قرمز این جریان است. تندروها با حذف ظریف میخواهند این پیام را به مردم و جریان اصلاح طلبی بدهند که خواست شما از کمترین اهمیت برخوردار است و این مای اقلیت هستیم که سیاست ایران را تعیین میکنیم، حتی اگر شما به شخصی چون پزشکیان رای داده باشید.
آنها که امید داشتند به مدد خالص سازی و در انتخاباتی حداقلی بتوانند برنده همیشگی انتخابات باشند در این انتخابات و با وجود عدم شرکت بیش از نیمی از جمعیت کشور شکست خوردند. آنها با حذف ظریف برای همیشه خود را از شر صندوق رای راحت میکنند. از سوی دیگر به جهان غرب پیام میدهند که مذاکره ای در کار نیست. چون آنها این توان را دارند که کسی چون ظریف را حذف کنند. در واقع طرفهای غربی که 8 سال مذاکرات بیحاصل با جلیلی و 3 سال با دولت رئیسی را تجربه کرده اند با حذف ظریف به طور خودکار میز مذاکره را ترک و به راههایی غیر از مذاکره همچون قطعنامهها و تحریمهای بیشتر و مکانیسم ماشه روی میآورند.
آنها با چیرگی قدرتشان در سپهر سیاست خیالشان از بابت مسئله جانشینی هم راحت می شود چرا که دیگر دست بالا را در قدرت سیاسی در اختیار دارند. در حوزه اقتصادی هم با برقرار ماندن تحریمها شاهرگهای اقتصادی آنها کماکان باز میماند. به این ترتیب میشود فهمید که چرا ظریف باید حذف شود.